شاخص Realized Loss یا ضرر تحقق یافته چیست و چگونه محاسبه می شود؟
سود و زیان نتایج اجتناب ناپذیر سرمایهگذاری است. هر سرمایهگذار به دنبال سود است. اما گاهی همه چیز آنطور که انتظار داریم پیش نمیرود و ممکن است متحمل ضرر شویم. اما آیا هر ضرری به معنای واقعی از دست دادن دارایی است؟
به طور کلی سود و زیان به دو دستهی تحقق یافته (Realized loss/Profit) و تحقق نیافته (Unrealized Loss/Profit) تقسیم میشوند. سودها و زیانهای تحقق نیافته همانطور که از اسمشان پیداست تا زمانی که معامله باز است و شما به صورت رسمی سهم خود را نفروخته باشید اعتباری ندارند و دارایی شما را تحت تاثیر قرار نمیدهند. در این مقاله به طور کامل در ارتباط با شاخص Realized Loss و کاربرد آن در معاملات صحبت میکنیم.
شاخص ضرر تحقق یافته (Realized loss) چیست و چه کاربردی دارد؟
در پایان یک روز معاملاتی، سود و زیان چیزی است که سرمایهگذاران هنگام معامله هر دارایی مالی به آن توجه می کنند. ممکن است یک سرمایه گذاری روی کاغذ سودآور باشد، اما اگر هرگز سرمایهگذاری خود را نفروشید، سود واقعی نیست. دقیقاً به همین دلیل است که باید خود را با مفهوم سود و زیان تحقق یافته و تحقق نیافته آشنا کنید.
حتما برای شما هم بارها پیش آمده که سهمی را خریداری کرده باشید و هر روز نوسانات قیمت آن را چک کنید. با بالا رفتن قیمت سهم نسبت به قیمتی که خریداری کردید خوشحال و با پایین آمدن قیمت سهام ناراحت شدهاید.
اما آیا واقعا با پایین آمدن سهم شما به طور قطعی دچار زیان شدهاید؟ پاسخ خیر است. این نوسانات قیمتی تا زمانی که همچنان سهام را نگهداری کنید و قصد فروش آن را نداشته باشید نمیتواند دارایی شما را کم و یا زیاد کند.
به نوسانات قیمتی و یا سود و زیان سهام قبل از فروش سهم زیان تحقق نیافته و سود تحقق نیافته (Unrealized Gains and Losses) میگویند. دلیل این نامگذاری هم واضح است، زیرا هیچ چیزی هنوز به طور رسمی معامله نشده است. به عبارت دیگر سود و زیان تحقق نیافته منعکس کنندهی تغییرات ارزش سرمایهگذاری قبل از فروش است.
اما در مقابل فرض کنید که قیمت سهام از قیمت خرید شما پایینتر آمده و شما هم به هر دلیلی قصد فروش سهام خود را دارید. برای مثال در حدود 1000 سهم 5 دلاری را خریداری کردید و اکنون قیمت هر سهم به 4 دلار رسیده است و سهام خود را میفروشید. مقدار زیان شما در این معامله 1000 دلار است. به این نوع ضرر، زیان تحقق یافته (Realized Loss) میگویند.
به طور معمول، سرمایهگذاران سود یا زیان تحقق نیافته خود را برای افزایش قیمت آتی نگه میدارند. هنگامی که سود مورد انتظار به دست آمد، آنها میتوانند به راحتی سرمایه گذاری را نقد کنند. در آن زمان، سود محقق نشده به سود تحقق یافته تبدیل میشود.
نحوهی محاسبه میزان ضرر با استفاده از شاخص Realized Loss
تا این قسمت از مقاله با مفهوم شاخص Realized Loss آشنا شدید. اگر این شاخص را به صورت فرمولی بخواهیم توضیح دهیم کافیست یک معادلهی ساده را بررسی کنیم، به این صورت که :
مقدار سهام × ( قیمت سهام در زمان خرید – قیمت سهام در زمان فروش)
به استفاده از این فرمول ساده به راحتی میتوانید میزان ضرر تحقق یافتهی خود سودآوری پیپ را چگونه محاسبه کنیم؟ را محاسبه کنید. در نظر داشته باشید که تا زمانی که معامله در جریان است ضرری به شما تعلق نمیگیرد و در این حالت ضرری تحقق نیافته است.
برخلاف سود و زیان سرمایه تحقق یافته، سود و زیان تحقق نیافته معمولا گزارش نمیشود زیرا به صورت رسمی معاملهای صورت نگرفته است. اما سرمایهگذاران و شرکتها اغلب آنها را در ترازنامه خود ثبت میکنند تا تغییرات ارزش داراییها (یا بدهیها) را که تاکنون محقق نشده یا تسویه نشده است را نشان دهند.
مقایسهی سود و ضرر تحقق یافته و تحقق نیافته
وقتی ارزش یک سرمایهگذاری از قیمتی که برای آن پرداخت کردهاید بیشتر شود، این در واقع یک سود محسوب میشود. اینکه آیا واقعاً از این سود، سود میبرید یا نه، داستان دیگری است.
فرض کنید 100 سهم از سهام شرکت X را با قیمت 10 دلار برای هر سهم خریداری میکنید و ماهها بعد، قیمت به 15 دلار برای هر سهم میرسد. اگر بخواهید آن سهام را بفروشید، 500 دلار سود خواهید داشت. اما اگر واقعاً آن سهام را نمیفروختید، هیچ درآمدی کسب نمیکردید. این تفاوت بین سود تحقق یافته (Realized Profit) و سود تحقق نیافته (Unrealized Profit) است.
سود تحقق یافته، سود حاصل از سرمایهگذاری است که واقعاً فروخته شده است، همانطور که با تفاوت بین قیمت خرید سرمایهگذاری و قیمت فروش محاسبه میشود. در مقابل، یک سود محقق نشده، صرفاً یک سود روی کاغذ است. زمانی که ارزش یک سرمایهگذاری به کمتر از قیمتی که برای آن پرداخت کردهاید کاهش یابد، این یک ضرر محسوب میشود، اما اینکه واقعاً پول را از دست بدهید یا نه، بستگی به این دارد که با سرمایهگذاری مورد نظر چه میکنید.
فرض کنید 100 سهم از سهام شرکت Y را به قیمت هر سهم 10 دلار خریداری میکنید و چند هفته بعد، قیمت به 5 دلار برای هر سهم کاهش مییابد. اگر بخواهید آن سهام را بفروشید، 500 دلار ضرر خواهید کرد. اما اگر دست نگهدارید و کاری انجام ندهید، ممکن است حتی یک دلار هم از دست ندهید. درست مانند سود، زیان تا زمانی که سرمایهگذاریها تصفیه نشود، محقق نمیشوند. اگر سرمایهگذاری کردهاید که ارزشش را از دست داده است و نیازی نیست فوراً آن را بفروشید، بهتر است منتظر بمانید تا ببینید آیا ارزش آن دوباره افزایش مییابد یا خیر.
از طرف دیگر، گاهی اوقات بهترین گزینهی شما این است که یک سرمایهگذاری زیانده را بفروشید تا ضررهای خود را کاهش دهید. بررسی عملکرد پورتفولیوی خود میتواند به شما در تصمیمگیری هوشمندانه هنگام فروش سرمایهگذاری کمک کند. دفعهی بعد که متوجه شدید ارزش سرمایهگذاری هایتان کاهش مییابد سعی کنید وحشت نکنید. یک ضرر غیرقابل درک ممکن است ذهن شما را سنگین کند، اما تا زمانی که حرکتی انجام ندهید، در واقع پول از دست نخواهید داد.
نحوهی تحلیل نمودار با استفاده از شاخص ضرر تحقق یافته
در نمودارهای قیمت برای تحلیل تکنیکال و اطلاع از روند قیمتی سهام، جهت تصمیمگیری برای معامله از ابزارهای زیادی میتوان استفاده کرد. اما یکی از سادهترین تحلیلها مقایسهی قیمتهای یک سهام در زمانهای مختلف است. برای مثال شما قیمت یک سهم را به قیمت 2 دلار خریداری کردهاید، چنانچه نمودار قیمت بالاتر از دو دلار قرار گیرد شما در حالت سود تحقق نیافته و اگر نمودار در زیر قیمت دو دلار قرار گیرد شما در حالت ضرر تحقق نیافته قرار دارید.
همانطور که قبلا هم توضیح دادیم چون هنوز شما معاملهی خود را باز نگه داشتهاید سود و ضرر به صورت قطعی اتفاق نیافتاده است.
اما وقتی سود تحقق نیافته به وجود میآید و به طور کلی قیمت سهم به طور میانگین افزایش پیدا میکند، اتفاقی که میافتد این است که توجه سایر سرمایهگذاران به این سهم جلب میشود. افزایش خرید سرمایه گذاران از این سهم باعث رشد هر چه بیشتر سهام و افزایش سود تحقق نیافته میشود.
شاخص ارزش بازار به ارزش تحقق یافته (MVRV)
برای درک بیشتر و استفادهی هر چه بهتر از شاخص Realized Loss لازم است که با شاخص MVRV هم آشنا شویم. ارزش بازار به ارزش تحقق یافته یا شاخص MVRV نسبتی از سرمایه بازار یک دارایی به سرمایه واقعی آن است. با مقایسه این دو معیار، از MVRV میتوان این حس را دریافت کرد که قیمت بالاتر یا پایینتر از «ارزش منصفانه» است و همچنین از این شاخص برای ارزیابی سودآوری بازار میتوان استفاده کرد.
انحرافات شدید بین ارزش بازار و ارزش تحقق یافته را میتوان برای شناسایی سطوح بالا و پایین بازار استفاده کرد زیرا آنها به ترتیب دورههای سود و زیان غیر واقعی سرمایهگذار را منعکس میکنند.
نسبت MVRV و استفاده از آن بهعنوان یک ابزار تحلیلی اساساً مطالعهی رفتار کل سرمایهگذاران با حرکت قیمت از مبنای هزینهی آنها و یا قیمت خرید آنهاست. میتوان آن را به عنوان یک مدل در نظر گرفت، که در آن سقف تحقق یافته (مبنای هزینه کل بازار) به عنوان میانگین عمل میکند، و MVRV انحرافات از این میانگین را اندازهگیری میکند.
سیگنالهای MVRV که میتواند به ما در تصمیم گیری کند به شرح زیر است:
مقادیر بالای MVRV نشان میدهد که قیمت با حاشیه بسیار زیادی از مبنای هزینه منحرف شده است، که نشان دهندهی سودآوری بزرگ و غیر واقعی در سراسر بازار است. مقادیر کم MVRV نشان دهندهی این موضوع است که قیمت با اختلاف بسیار زیادی به زیر مبنای هزینه کل کاهش یافته است. علاوه بر این نشان میدهد سرمایهگذاران سودهای تحقق نیافته پایین و یا ضرر تحقق نیافتهی غیر واقعی دارند.
شاخص MVRV هم به راحتی محاسبه میشود، کافیست که ارزش بازار را بر ارزش تحقق یافتهی بازار تقسیم کنیم.
سخن پایانی
فروش دارایی ممکن است منجر به سود یا زیان سرمایه شود. این بستگی به افزایش یا کاهش ارزش آن نسبت به قیمت خرید اصلی دارد. اما شما همچنان میتوانید سود یا ضرر را تجربه کنید، این سود یا زیان تحقق نیافته نامیده می شود. اگرچه ممکن است از سود و زیان تحقق نیافته پولی به دست نیاورید یا از دست ندهید، اما آنها میتوانند به شما در تصمیمگیریهای مهم در مورد سبد سرمایهگذاری کمک کنند، بنابراین مهم است که عملکرد داراییهای خود را پیگیری کنید.
معاملات اسکالپ چیست؟! بررسی تخصصی مزایا و معایب آن در بازار فارکس
معاملات اسکالپ در سادهترین زبان ممکن چیزی شبیه به نوسان گیری در بازار بورس خودمان است؛ بنابراین معاملات اسکالپ، معاملاتی هستند که در تایم فریمهای کوچک و با حجمهای کوچک اما در تعداد بالا معامله میشوند. این معاملات بر اساس تغییرات قیمتی کوچک است؛ بنابراین در بازارهایی که رکود دارد و یا تغییرات قیمتی بسیار کم رخ میدهد معاملات اسکالپ میتواند بسیار مفید و مؤثر باشد.
بنابراین بهطور کلی میتوان گفت که معاملات اسکالپ بر اساس سودهای کم اما در تعداد معاملات بیشتر است. این موضوع علاوه بر اینکه میتواند سودسازی بسیار خوبی داشته باشد، بسیار پر ریسک هم محسوب میشود؛ زیرا یک ضرر برای از بین رفتن تمام سودهای ساختهشده کافی است؛ بنابراین باید در محاسبات و استفاده از بهترین اندیکاتور اسکالپ محتاط بود. توجه داشته باشید اگر معاملهگر تازه کاری هستید یا بر اساس استراتژیهای روزانه یا میانمدت کار میکنید سراغ معاملات اسکالپ نروید.
این معاملات واقعاً بازی با دم شیر است. البته اگر آن را به خوبی یاد بگیرید میتوانید همیشه سود کنید؛ بنابراین بیایید بهتر و بیشتر معاملات اسکالپ را بشناسیم و ساده ترین استراتژی اسکالپ را مورد بررسی قرار دهیم و به شما بگوییم اسکالپ یعنی چه؟
توجه داشته باشید که معاملات اسکالپ همانند همان نوسان گیری انواع روشها و استراتژهای مختلف دارد. ما از بین انواع استراتژی اسکالپ سعی میکنیم سادهترین آنها را بیان کنیم تا اگر خواستید وارد معاملات اسکالپ شوید بدانید دقیقا چه کار میخواهید بکنید.
اسکالپ فارکس چیست؟ این سوالی است که دوست داریم در این جا به جنبه های مختلف آن بپردازیم. در واقع در ساده ترین استراتژی اسکالپ همان نوسان گیری محسوب می شود. یعنی یک معامله گر با ایجاد یک معامله منتظر نوسان قیمتی در مدت زمان کوتاه خواهد بود.
اسکالپ چیست – اسکالپ فارکس چیست؟
قبل از هر چیزی بهتر است ابتدا باید بدانید معنی اسکالپ چیست؟ همانطورکه در بالاتر گفتیم اسکالپ یک نوع نوسانگیری محسوب می شود. یعنی این که بر اساس افزایش قیمت در مدت زمان کوتاه سود شما ایجاد می شود. بگذارید با یک مثال این داستان را توضیح دهیم.
شما تصور کنید که در لات استاندارد ( ۱۰ هزار واحد که به ازای تغییر هر یک پیپ ۱۰ دلار سود یا ضرر ایجاد می شود ) در حال معامله هستید. معمولا نوسان های بازار فارکس در مدت زمان های کوتاه چندان زیاد نیست و بین ۱۰ تا ۵۰ پیپ می باشد. از این رو یک نوسان گیر در بهترین حالت منتظر یک نوسان ۵۰ پیپ در مدت کوتاه خواهد بود. منظور از مدت کوتاه زمانی برابر با ۱ تا ۵ دقیقه است. البته این مثال در تایم فریم دقیقه مورد بحث است. بنابراین در هر معامله یک اسکالپر به طور معمول می تواند در بهترین حالت ۵۰ دلار سودآوری داشته باشد. اما نکته اساسی اینجاست که این ۵۰ دلار سود اصلی نیست.
وقتی شما دست به ده معامله موفق و کوتاه به این شکل بزنید سود شما در آن روز برابر با ۵۰۰ دلار خواهد بود. بنابراین سود اصلی در این نوع معاملات در تعداد بالای آن هاست و نه در سود هر معامله!
معمولا اسکالپر ها سعی می کنند در تایم فریم های کوتاه تر وارد معامله شوند. یعنی هرچه بتوانند در مدت زمان کوتاه تر تغییر پیپ خودشان را به دست بیاورند برنده بازی هستند. اما این تمام داستان نیست.
میخواهید بدانید معامله اسکالپ چیست و چه سودی دارند؟
معاملات اسکالپ یک نوع استراتژی معاملاتی تجاری کوتاهمدت در بازار فارکس محسوب میشود. منظور ما از کوتاهمدت در معاملات اسکالپ یعنی تایم فریم ۱ دقیقهای. به این ترتیب که فرد معاملهگر در معاملات اسکالپ سعی میکند تمام دانش خود را به کار بگیرد و از بهترین اندیکاتور اسکالپ استفاده میکند تا در زمانهای کوتاه بتوان رشدهای کوتاه در حد ۵ تا ۱۰ پیپ را تشخیص دهد.
در کلام بهتر تمام تلاش معاملهگر در معاملات اسکالپ این است که بتواند معاملهای داشته باشد که تنها ۵ تا ۱۰ پیپ به او سود بدهد؛ بنابراین اصل اول معاملات اسکالپ و سادهترین استراتژی اسکالپ این است که شما به عنوان معاملهگر به حد سود خودتان پایبند باشید. مهمترین نکته در معاملات اسکالپ این است که شما باید با نفس طمع خودتان بجنگید.
بسیار سخت است که یک معاملهگر خود را تنها به ۵ یا ۱۰ پیپ سود راضی کند؛ اما این اتفاقی است که باید بیفتد تا شما سود نهایی خودتان را ببرید. در واقع سود اصلی زمانی است که سودهای کوچک در کنار یکدیگر قرار میگیرند. بیایید سود معاملات اسکالپ را حساب کنیم.(در ادامه مقاله چگونه ارزهای دیجیتال را بخریم یا بفروشیم؟ را هم مطالعه کنید)
همانطور که گفتیم یک معاملهگر در معاملات اسکالپ به سود ۵ تا ۱۰ پیپی چشم میدوزد. البته منطقیتر این است که سود ۵ پیپ را در نظر بگیرم. (پیپ به کوچکترین تغییرات قیمت با چهار واحد اعشار گفته میشود). در یک لات (حجم معاملات) استاندارد فارکس هر لات برابر ۱۰ دلار است؛ بنابراین در یکی از معاملات اسکالپ معاملهگر میتواند ۵۰ دلار سود داشته باشد؛ اما همانطور که گفتیم اصل سود معاملات اسکالپ در تعداد بالای معاملات است.
از این رو اگر معاملهگر تنها و تنها ۱۰ معامله در روز انجام دهد، او در انتهای روز ۵۰۰ دلار سود داشته است! حال شاید باورتان نشود اما حرفهایترین معامله گران معاملات اسکالپ معمولاً در روز بالغبر ۱۰۰ معامله انجام میدهد و این میتواند در یک لات عادی و استاندارد به آنها سودی بالغبر ۵۰۰۰ هزار دلار بدهد. امیدوارم سرتان از این رقم عجیب درد نگرفته باشد!(در ادامه مقاله اموزش افتتاح حساب دمو فارکس را هم مطالعه کنید)
نکات معاملات اسکالپ چیست؟
همانطور که در ابتدای این مقاله گفته شد بهترین زمان برای اسکالپ در حالتی است که بازار در حالت رکود قرار دارد و قیمتها با پیپهای بسیار ناچیز بالا و پایین میشود. از این رو عملاً این معاملات اسکالپ است که میتواند پاسخگوی نیاز یک معاملهگر باشد.
در بازارهای عادی نیز جفت ارزهای مناسب اسکالپ آنهایی هستند که نوسان قیمتی بسیار محدودی دارند. توجه داشته باشید در اینگونه جفت ارزها به علت کم بودن نوسان ریسک ضرر کم میشود اما کم شدن ریسک ضرر به معنی حذف آن نیست. همواره معاملات اسکالپ جزو پر ریسک ترین معاملات بازار محسوب میشود.
از نکات مهم در انواع استراتژی اسکالپ این است که در این معاملات باید سریع باشید. از این رو حسابهای ECN بهترین پیشنهاد میباشد. این حسابها توسط بعضی برو کرهای معتبر برای معامله گران ایجاد میشود که به آنها اجازه دسترسی مستقیم به بازار را میدهد. این موضوع در خرید و فروش سریع سهم بیشتر از چیزی که فکر میکنید تأثیرگذار است.(در ادامه مقاله کاربرد طلا را هم مطالعه کنید)
یکی دیگر از شرایط پیدا کردن جفت ارزهای مناسب اسکالپ، نقدینگی بالای آنهاست. این موضوع بدین معنی است که معاملهگر زمانی که حد سود یا ضررش فعال شد بتواند به سرعت در همان پیپ قیمتی سهم را نقد کند. نکته مهم دیگر مسئله اسپرد (تفاوت قیمت خرید و فروش، به نوعی کارمزد بروکر) است. در معاملات اسکالپ هرچه یک سهم اسپرد پایینتری داشته باشد بهترین زمان برای اسکالپ محسوب میشود.
بهطور کلی معاملات اسکالپ برای کسانی مناسب است که سرعت بالایی در تحلیل دارند و میتوانند سریع دست به تصمیمگیری بزنند. این افراد اصولاً ریسکپذیری خوبی هم دارند و درنهایت مهمترین ویژگی این دسته از معامله گران است که بازار به هر سمتی که پیش برود آنها بر اساس حد سود و ضرر خود معامله میکنند؛ یعنی برایشان اصلاً مهم نیست که یک سهم قرار است رشد یا افت کند، مهم برای آنها تنها سود ۵ یا ۱۰ پیپی است که ممکن است حتی در یک سهم نزولی نیز به دست بیاید.
اگر میخواهید درباره اردر حد ضرر بدانید حتما این مقاله را بخوانید،تا اطلاعات جامعی کسب نمایید.
چه توصیه هایی به عنوان استراتژی معاملات اسکالپ باید در نظر گرفت؟
گرچه روندها در معاملات اسکالپ کوچکتر و نامشخصتر هستند اما با این وجود هم میتوان رفتارهای جفت ارزها را به تجربه دانست. از این رو سعی کنید تمام توان و انرژی خود را روی یک جفت ارز قرار دهید. اینگونه طی گذشت زمان و به سبب درسهایی که از ضررهای خود میگیرید میتوانید کاملاً متوجه شوید که مشکل شما کجاست و چگونه باید با آنها کنار بیایید.
هیچگاه اسپرد را فراموش نکنید. گاهی اوقات اسپردها به قدری بالا میشوند که میتواند سود کوچک شما را بخورد و از بین ببرد. از این رو اسپردها را جدی بگیرید و سعی کنید پایینترین اسپرد را پیدا کنید.
همانطور که در بالاتر هم گفته شد جفت ارزهایی در معاملات اسکالپ بیشترین کاربرد و بهترین بازدهی را دارند که میزان نقدشوندگی بالایی دارند. جفت ارزهایی مانند EUR/USD، GBP/USD، USD/CHF، GBP/JPY، EUR/JPY و USD/JPY همیشه بیشترین حجم معاملات را دارند که این خود نوید نقدشوندگی بالای این جفت ارزها میباشد.
یادتان باشد که معاملات اسکالپ بیشترین وابستگی به روحیه و حواس و تمرکز شما دارد. از این رو حتماً روی خودتان کار کنید و سعی کنید بر خود و اعصاب خود مسلط باشید. اگر سودآوری پیپ را چگونه محاسبه کنیم؟ از جایی اعصابتان خورد است یا حال جسمانی و روانی خوبی ندارید مطلقاً در آن روز وارد بازار نوشید و معاملات اسکالپ را انجام ندهید. این معاملات به سبب ریسک بالا و هیجانی که دارند نیازمند تمرکز هستند.
وارن بافت معتقد است که همیشه یک روش دیگر را باید امتحان کرد. پایبند ماندن به یک نوع روش تجاری مانند معاملات اسکالپ میتواند در آینده شما را با مشکل جدی مواجه کند. همیشه سعی کنید سرمایه خودتان را مدیریت کنید. اگر بخواهید تمام سرمایه خود را در معاملات اسکالپ قرار دهید در واقع بازار را با قمارخانه اشتباه گرفتهاید! شما باید تا میتوانید درصد ریسک را با درصد سودی که میبرید متناسب کنید تا بهترین نتیجه ممکن را از بازار بگیرد. این رمز موفقیت در بازار است.
آنچه که بر ما گذشت
ما در این مقاله سعی داشتیم بگوببم معنی اسکالپ در ترید چیست و دیدی خوب نسبت به معاملات اسکالپ به شما بدهیم. این معاملات میتواند سودهای کوچک اما با تعداد بالا به شما بدهد که سود نهایی آن برای هر معاملهگری میتواند جذاب باشد؛ اما حواستان را جمع کنید که این سود شیرین شما را به ورطه ضرر نکشاند.
به واقع شما باید اول دانش بالایی در بازار فارکس داشته باشید و با تجربه شناخت رفتار جفت ارزها را داشته باشید. انتظار نداشته باشید که در روز اول یا دوم معاملات خود در فارکس بتوانید معاملات اسکالپ را انجام دهید. فارغ از این، این نوع از معاملات اعصاب فولادینی میخواهد که بتوانید بهواسطه آن در برابر طمع و حس امیدواری کاذب خود بایستید.(اگر نمیدانید که در کدام بازار بورس یا ارز دیجیتال سرمایه گذاری کنید این مقاله را بخوانید)
ازاینرو باور کنید که سود خوب این نوع معاملات در برابر ریسک بالای آن است. درنهایت یادتان باشد که دنبال بهترین استراتژی یا بهترین اندیکاتور برای معاملات اسکالپ نباشید. این معاملات تنها و تنها به تفکرات شما و شناخت شما از بازار بستگی دارد؛ بنابراین حتماً اول خودتان و سپس بازار را به درستی بشناسید تا اولین پیش نیازهای لازم برای ورود به بازار را کسب کنید.
علاقه مندان به آگاهی از بهترین صندوق سرمایه گذاری می توانند با مراجعه به این مقاله به دانش کافی دست یابند، همچنین به مقایسه ی آنها پرداخته شده. همینطور کسانی که میخواهند بدانند نحوه خرید بیت کوین در ایران چگونه است و چطور انجام میشود به این دوره رایگان مراجعه و اطلاعات کافی را کسب نمایند.
اسکالپ در فارکس چیست؟ پاسخی از زاویه ای دیگر
همانطور گفتیم اسکالپ چیزی شبیه به نوسان گیری در بازار بورس ایران است. اما با نوسان گیری چند تفاوت عمده دارد. شناخت این تفاوت ها به ما کمک می کند که دقیق تر بدانیم روش اسکالپ در فارکس چیست.
در مفهوم اسکالپ سه عنصر لات، پیپ و اسپرد نقش اساسی دارد. در واقع کسی که می خواهد در فارکس از شیوه اسکالپ استفاده کند باید بتواند رابطه ای منطقی بین این سه عنصر برقرار کند. پس بیایید هر کدام از این مفاهیم را به صورت مختصر بشناسیم و رابطه بین آن ها را کشف کنیم.
لات چیزی شبیه به پیمانه است. بگذارید با یک مثال این مفهوم را برای شما بیان کنیم. احتمالا بازی پوکر یا انواع بازی های قمار را به نوعی بشناسید و آن را در فیلم های مختلف دیده باشید. در این نوع بازی ها هیچ سرمایه ای به صورت مستقیم جابه جا نمی شود. مثلا گفته نمی شود که ده هزار تومان فرد بازنده باید به فرد برنده بدهد. بلکه در این بازی کوین ها یا سکه های نمادینی وجود دارد که بین افراد جابه جا می شود. هر کدام از این سکه ها ارزش مشخصی دارد.
فرد برای شروع بازی باید این سکه ها را خریداری کند و در انتها نیز می تواند این سکه ها را به سرمایه نقدی تبدیل کند. لات در بازار فارکس چیزی شبیه به همین مفهوم است. شما در بازار فارکس با انتخاب لات ( که هر لات ارزش مشخصی دارد ) می توانید دست به خرید و فروش بزنید. مسلما هرچه لات شما بزرگ تر باشد به ازای هر پیپ تغییر مثبت یا منفی، سود یا ضرر بزرگ تری خواهید داشت. حال تصور کنید که در اسکالپ شما از لات استاندار استفاده کنید. در این حالت به ازای هر تغییر پیپ شما ده دلار سود یا ضرر می کنید. پیپ به کوچکترین واحد قابل تغییر گفته می شود.
بهترین زمان برای اسکالپ و مفهوم اسپرد
مفهوم مهم دیگری که می تواند به ما در فهم اسکالپ در فارکس کمک کند، مفهوم اسپرد است. اسپرد می تواند یکی از ابزارهایی باشد که به واسطه آن بتوانیم بهترین زمان برای اسکالپ را پیدا کنیم.
اسپرد به زبان ساده همان کارمزدی است که صرافی به ازای هر خرید و فروش از شما دریافت می کند. در واقع شما اگر یک معامله خرید با قیمت ۱۰ دلار انجام داده باشید و تصمیم بگیرید که بدون تغییر قیمت از این معامله خارج شوید، سرمایه شما کمتر از ده دلار خواهد شد. این تفاوت قیمت در خرید و فروش ( بدون تغییر قیمت جفت ارز ) را اسپرد می گویند. اسپرد توسط کارگزاری ها تعیین می شود و در بسیاری از موارد بسته به نوع جفت ارز و زمان معامله می تواند متغیر باشد.
در اسکالپ اسپرد مفهوم بسیار مهمی محسوب می شود. همانطور که در بالاتر نیز گفتیم سود اصلی اسکالپ در تعداد بالای آن است. پس در هر اسکالپ سود نسبتا کمی وجود دارد. از این رو اگر قرار باشد در هر معامله شما درصد قابل توجهی از سود خودتان اسپرد شود، عملا شما هیچ سودی نخواهید داشت.
در واقع شما باید سعی کنید سراغ کمترین اسپردها بروید. برخی از ساعات شبانه روز به علت حجم کم معاملات اسپردها بسیار کمتر می شود. این ساعت از شبانه روز می تواند زمان مناسبی برای اسکالپ باشد.
همانطور که می بینید اسکالپ مفهومی است که به سه عنصر لات، پیپ و البته اسپرد وابستگی زیادی دارد. یک اسکالپر به جای این که بخواهد خودش را درگیر انواع اندیکاتورها و … کند باید ابتدا تناسبی درست میان این سه مفهوم برقرار کند. اگر این تناسب درست برقرار شده باشد، اسکالپر می تواند به سود بسیار خوبی برسد.
در آخر شما کاربر عزیز میتوانید برای خرید و مطالعه کتاب معامله گری به این لینک مراجعه کرده و تهیه نمایید.
این نوشته سودآوری پیپ را چگونه محاسبه کنیم؟ در بازارهای جهانی و رمز ارز ها، فارکس و بازارهای جهانی، مقالات ارسال شده است. این لینک مستقیم به این نوشته است.
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال چیست
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال چیست ؟ سوالی که ذهن همه معامله گران مبتدی را به خود درگیر میکند و گاها آن را با تکنیکال اشتباه میگیرند و یا حتی فکر میکنند تحلیل تکنیکال و فاندامنتال یکی هستند .
میخواهیم در مورد روشی صحبت کنیم که ارزشی کمتر از تحلیل تکنیکال ندارد و به همان اندازه میتواند در پیش بینی جهت روند بازار به معامله گران کمک کند . تحلیل بنیادی که به آن فاندامنتال هم میگویند در مورد عواملی که روی صنعت ، شرکت ها و اقتصاد تاثیر میگذارد را مورد بررسی قرار میدهد .
و شاید این سوال برایتان پیش آید که هدف اصلی تحلیل بنیادی چیست که باید خدمت شما عرض کنم هدف اصلی این نوع تحلیل تعیین مقدار ارزش واقعی و ذاتی سهام شرکت ها ، جفت ارز ها و… میباشد.
این روش بیشتر بر روی صورت های مالی شرکت ها تمرکز میکند تا تحلیلگر متوجه شود سهام به درستی ارزش گذاری شده یا خیر.
البته باید خاطر نشان کرد که نرخ بهره بانکی ، میزان درصد اشتغال و میزان درصد بیکاری که هر ماه برای هر کشور ارائه میشود میتواند در کوتاه مدت تاثیر خوبی بر روی قیمت جفت ارز ها بگذارد.
بطور مثال زمانی که درصد میزان اشتغال کشور امریکا ارائه میشود ارز usd با توجه به نتیجه خبر که میتوانید از سایت فارکس فکتوری آن را مشاهده نمایید در کوتاه مدت تاثیر بر روی این ارز خواهد گذاشت.
بخاطر داشته باشید که رویکرد شرکت ها جهت تحلیل به 4 مرحله تقسیم بندی میشود .
- مشخص کردن وضعیت کشور بصورت کلی
- مشخص کردن وضعیت صنعت
- مشخص کردن وضعیت شرکت
- تعیین ارزش سهام شرکت
از گزینه اول یک به یک شروع به توضیح دادن موارد میکنیم.
تعیین وضعیت کشور
ما به این جهت وضعیت اقتصاد کلی کشور را مورد بررسی قرار میدهیم که متوجه شویم آیا شرایط بصورت کلی برای سهام مورد نظر مناسب است یا خیر.
- آیا تراز تجاری مناسب است؟
- نرخ های بهره و سود در حال کاهش است یا افزایش ؟
- آیا تورم کشور تاثیر گذار است؟
- عرضه پول انقباضی است یا انبساطی؟
- آیا مصرف کنندگان توان تهیه کالا ها را دارند؟
تمامی این موارد سوالاتی است که یک تحلیلگر بنیادی باید به پاسخ هایش به درستی دست پیدا کند.
مشخص کردن وضعیت صنعت
وضعیت صنعتی که سهام مورد نظر شما داخلش قرار دارد از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است چرا که اگر وضعیت صنعت سهام مورد نظر مطلوب نباشد حتی بهترین و قوی ترین سهام موجود در این صنعت هم نمیتواند بازدهی مناسبی داشته باشد بقول یکی از تحلیلگران بزرگ بازار یک سهام ضعیف ولی در صعنتی قوی بسیار باارزش تر از سهامی قوی در صنعتی ضعیف است.
تحلیل وضعیت شرکت
پس از اینکه اقتصاد کشور و وضعیت صنعت را مشخص کردیم حال باید به تحلیل شرکت بپردازیم تا از سالم بودن وضعیت مالی آن مطمئن شویم .
این تحلیل وضعیت با استفاده از صورت های مالی شرکت انجام میشود و میتوان نسبت های مالی که به سود می انجامد را تعیین نمود .
نسبت های مالی جهت تحلیل به 5 دسته زیر تقسیم میشوند.
- قیمتی
- نقدینگی
- اهرمی
- سودآوری
- کارایی یا فعالیت
بعد از محاسبه نسبت های مالی شرکت مورد نظرمان ، حال باید این نسبت ها را با سایر شرکتهایی که در این صنعت فعالیت میکنند مقایسه کنیم تا تحلیلی که انجام میدهیم شفاف تر و صحیح تر انجام گردد ، این اقدام بسیار در بورس اوراق بهادار ایران انجام میشود و معامله گران حرفه ای برای اینکه بتوانند تصمیم درست تری در زمینه خرید سهام بدست آورند از این روش ها استفاده میکنند.
تعیین ارزش سهام شرکت
پس از مشخص کردن تعیین وضعیت اقتصاد کشور ، وضعیت صنعت و تحلیل امورات مالی شرکت نوبت به این میرسد که بررسی کنیم تا متوجه شویم آیا قیمت سهام های شرکت به درستی وضع شده است یا خیر .
برای تعیین ارزش سهام از الگو های گوناگونی میتوانیم استفاده کنیم که از مهمترین آنها عبارتند از:
- پترن های سود سهام
- پترن های عواید
- پترن های دارایی
خب دوستان تا اینجای کار کتابی صحبت کردیم . اصول کلی و قوانین فاندامنتال را برای ارزیابی یک سهام شرکتی مورد بحث قرار دادیم .
اما روی صحبت ما افرادی هست که در بازارهای بین المللی مانند فارکس یا باینری آپشن فعالیت سودآوری پیپ را چگونه محاسبه کنیم؟ میکنند ، همانطور که میدانید در اینگونه بازارها بیشتر معامله گران در جفت ارز ها معامله میکنند ، بنابراین برای اینکه بتوانید در حد خودتان تحلیل بنیادی درستی انجام دهید بهتر است صرفا به اخبار موجود روزانه در مورد جفت ارز ها توجه کنید مانند سخنرانی رئیسان بانک های مرکزی یا اجلاس های مختلفی که برگزار میشود .
ما سعی کردیم دسترسی شما عزیزان را به این اخبار بسیار راحت کنیم چرا که با عضویت در کانال تلگرامی ما هر روز صبح میتوانید به اخبار مهم بازارهای بین الملل دسترسی داشته باشید و همچنین ارائه هشدار هایی مانند اینکه چه ساعاتی برای معامله مناسب نمیباشد، برای عضویت در کانال تلگرامی روی لینک زیر کلیک نمایید.
در ادامه برای شما عزیزان ویدئویی ترجمه شده را آماده کردیم که به زبانی ساده تحلیل بنیادی را آموزش میدهد ، پیشنهاد میکنم این ویدئوی ارزشمند را مشاهده نمایید.
حد ضرر چیست و چطور باید آن را محاسبه کنیم؟
بازار سرمایه به طور ذاتی بازاری با ریسک بالا حساب میشود. دلیل این امر آن است که نوسانات قیمت در آن تابع آمار و احتمالات است. و هیچگاه نمیتوان با قطعیت در رابطه با صعود یا نزول قیمت یک دارائی صحبت کرد (اصل عدم قطعیت). یک تحلیلگر و معاملهگر حرفهای با علم به این اصل میداند که معاملهای که در بازار انجام داد در هر لحظه میتواند زیانده شود. به همین دلیل در لحظه انجام معامله برای خود میزان حداقلی از ضرر مشخص میکند که به آن حد ضرر میگوئیم.
حد ضرر چیست؟
در دنیای تحلیل، مخصوصاً تحلیل تکنیکال، حد ضرر نقطهای تعریف میشود که اگر قیمت خلاف جهت مدنظر حرکت کرده و از این نقطه عبور کند، تحلیلگر اعلام میکند که سناریوی اولیهاش نقض شده و معامله خود را میبندد. معاملهگران نیز حد ضرر را میزانی از ضرر تعریف میکنند که بیشتر از آن حاضر به تحمل ضرر نمیشوند. برای مثال ۱۰ درصد پائینتر از قیمت معامله اجرائی که در بازار بورس میتواند سهامی به ارزش ۱۰۰۰ ریال باشد و در ۹۰۰ ریال به فروش برسد.
توصیه میشود که فرد صرفاً به صورت تحلیلگری محض و یا معاملهگری محض مبحث حد ضرر را مدنظر نگیرد. به این معنی که اگر برای مثال در نمودار قیمت حد ضرر ۵٪ به دست آمد، نسبت به کل سرمایه نیز میزان ضرر با توجه به ریسکپذیری فرد تعیین و محاسبه شود. محاسبات مرتبط با حد ضرر و میزان سرمایه ورودی با توجه به حد ضرر یکی از مباحث اصلی و مهم در مدیریت ریسک و سرمایه میباشد.
حد ضرر چطور محاسبه میشود؟
انواع حد ضرر
حد ضرر را با توجه به استراتژی تحلیلی میتوان به دو دسته پویا (Dynamic) و ایستا (Static) دستهبندی کرد:
پویا (Dynamic):
در تحلیلها و معاملات با ابزارهای بر پایه روند، حد ضرر شناور خواهد بود. در صورت بروز شکست سطح حمایت یا مقاومت داینامیک ( مانند خط روند، کانال، میانگین های متحرک و…) ابزار مورد استفاده فعال میشود و به همین دلیل سودآوری پیپ را چگونه محاسبه کنیم؟ میزان حد ضرر در نقاط شکست مختلف، میزان متفاوتی میباشد.
ایستا (Static):
دو حالت استفاده میشود:
- در تحلیل و معامله با ابزارهای بر پایه سطوح استاتیک که قیمت سطح حمایت یا مقاومت تغییر نکرده و با بروز شکست در این سطوح حد ضرر فعال میگردد.
- در معاملات بر پایه تعریف روند و پیوتشناسی که در این حالت حدضرر یک قیمت دقیق تعریف میشود. و حتی یک ریال(در بازارهای جهانی پوینت یا تیک) پائینتر از این قیمت باعث فعال شدن حد ضرر در معامله مرتبط و نقض سناریوی تحلیلی میشود.
نکتهای که در رابطه با ایستا باید مدنظر داشت این است که نقطه خروج میبایست جداگانه در نقاط حد سود مشخص گردد و صرفاً با تکیه بر حد ضرر امکان سوددهی وجود ندارد.
مثال 1
در نماد فولاد، در تاریخ ۱۲ شهریور سال ۱۳۹۷ (فلش آبی اول)، امکان معامله براساس استراتژی کانال ایجاد شد. ضرر آن پویا(شناور) و بر اساس سطح حمایتی کف کانال تعیین میشود. که ۲ ماه بعد در ۲۰ آبان ماه (فلش آبی دوم) با شکست کف کانال صعودی فعال شد. ولی این ضرر همچنان سودده بود و حدود ۲۵٪ سوددهی داشت.
مثال 2
رمز ارز اتریوم، در تاریخ ۱۸ ژولای ۲۰۱۸ (فلش قرمز اول)، یک موقعیت معامله فروش برمبنای استراتژی معاملاتی خط روند نزولی ایجاد کرد. و این خط روند تا ۷ ماه ادامه دار بود و حتی در لحظه فعال کردن حد ضرر پویا در ۳۰ مارس ۲۰۱۹ (فلش قرمز دوم)، سودآوری حدوداً ۲۵۰٪ برای معاملهگر به همراه داشت. بعد از خروج از معامله فروش و به فاصله ۱ ماه بعد، در تاریخ ۷ می (فلش آبی اول)، امکان یک معامله خرید بر مبنای استراتژی معاملاتی خط روند صعودی ایجاد شد. که تا ۲۸ جولای (فلش آبی دوم) اعتبار داشت. و با فعال شدن حد ضرر پویا معاملهگر میبایست معامله خرید خود را حدوداً ۲۰٪ سوددهی میبست.
مثال 3
جفت ارز GBPUSD (پوند انگلیس بر حسب دلار آمریکا)، در تاریخ ۳ سپتامبر ۲۰۱۹ (فلش آبی اول)، یک موقعیت خرید براساس استراتژی معاملاتی خط استاتیک در محدوده ۱.۲ دلار ایجاد کرد. که تا ۷ ماه بعد اعتبار داشت و سپس با فعال شدن حد ضرر به اتمام میرسید. تحلیلگرانی که قادر به موجشماری الیوت بودند یا خط استاتیک مقاومتی پیش رو را به درستی تشخیص دادند، میتوانستند در ۱۶ الی ۱۸ دسامبر (فلش آبی دوم) اقدام به برداشت سود به میزان ۹۸۰ الی ۱۳۲۰ پیپ (۸ الی ۱۰ درصد) در حدود ۱.۳ دلار کنند.
مثال 4
در تاریخ ۲۱ دسامبر سال ۲۰۰۰ (فلش آبی اول)، شرکت مایکروسافت با نماد MSFT در بازار NASDAQ برای آن دسته از افراد که صرفاً بر اساس روند معامله میکردند یک سیگنال خرید صادر کرد. و برای بسیاری، این سیگنال نشانه ادامه روند صعودی ماژور قبل بود و به دید بلندمدت ورود کردند. حد ضرر این معامله برای روند صعودی ۱۲ دلار و ۷۸ سنت بود که این حد ضرر تا فوریه ۲۰۰۹ (فلش آبی سوم) فعال نشد. و فقط سهامداران بلند مدت این شرکت را تا ۹ سال منتظر صعود نگه داشت. در حالی که آن دسته از افراد که آشنائی نسبی با امواج الیوت داشتند به سادگی متوجه اتمام ۵ موج در روند ماژور صعودی و شروع اصلاح ماژور میشدند. و حتی با ورود در نقطه یکسان بعد از تکمیل ۵ موج مینور در ۲۸ ژوئن ۲۰۰۱ (فلش آبی دوم)، قادر به برداشت سود حدوداً ۵۰٪ بودند.
جمعبندی
حد ضرر نقطهایست که به تحلیلگر و معاملهگر نشان میدهد که سناریوی مطرح شده نقض و میزان ضرر معامله بیشینه شدهاست و میبایست سریعاً از معامله خارج شد. رعایت این نقطه برای همه معاملهگران ضروری و الزامی میباشد و تنها با رعایت حد سود و حد ضرر میتوان به هدف اصلی سرمایهگذاری در بازار سرمایه که بقاست رسید. تأکید بر این نکته ضروریست که مدیریت ریسک و سرمایه در طول پروسه سرمایهگذاری، سودآوری پیپ را چگونه محاسبه کنیم؟ ۸۰٪ از موفقیت مالی را تضمین میکند و با ورود به معاملاتی با ریسک حسابشده میتوان در مسیر موفقیت معاملاتی گام برداشت.
منابع
Murphy, John J.. Technical Analysis of the Financial Markets: A Comprehensive Guide to Trading Methods and Applications. United Kingdom: New York Institute of Finance, 1999.
محاسبه نسبت ریسک به ریوارد در معاملات چگونه انجام میشود؟
زمانی که در بازار فارکس یا هر بازار مالی دیگری معامله میکنید یعنی برای کسب سود در بازار، در حال ریسک بر روی سرمایه خود هستید. به طور خلاصه محاسبه نسبت ریسک به ریوارد (risk reward ratio-R/R) یعنی مشخص کردن میزان پولی که حاضر هستید برای بدست آوردن میزان مشخصی از سود در یک معامله تحت خطر قرار دهید.
اگر در فارکس مبتدی هستید به احتمال زیاد نمیدانید که محاسبه دقیق ریسک چه معنایی دارد. حتی بسیاری از معاملهگران با تجربه قبل از باز کردن معامله، برای محاسبه صحیح نسبت ریسک به ریوارد در هر معامله، وقت کافی نمیگذارند. در سودآوری پیپ را چگونه محاسبه کنیم؟ این مقاله، نسبت ریسک به ریوارد را مورد بررسی قرار میدهیم تا متوجه شوید که چرا این موضوع در مدیریت سرمایه شما اهمیت بسیار زیادی دارد. شما یاد خواهید گرفت تا مثل یک معاملهگر حرفهای نسبت ریسک به ریوارد را به درستی در معاملات خود محاسبه کنید.
درک اهمیت مدیریت ریسک در فارکس
اگر شما یک معاملهگر مبتدی باشید احتمالا سودهای خوبی را از معاملات اولیه خود به دست آوردهاید، اما تنها با یک معامله اشتباه، تمام سودی که به دست آورده بودید را از دست دادهاید. این پدیده در میان معاملهگران بیتجربه بازار فارکس معمولا رایج است، چرا که اهمیت مدیریت ریسک در بازار فارکس را درک نکردهاند.
یکی از کلیدهای موفقیت در بازار فارکس ایجاد تعادل بین میزان ریسک و مقدار سود مورد نظر در هر معامله است. علاوه بر این، این تعادل باید واقعبینانه باشد و با استراتژی تکنیکال شما مطابقت داشته باشد. برای مثال، به صورت تصادفی حد سودی سه برابر حد سودآوری پیپ را چگونه محاسبه کنیم؟ ضرر در نظر گرفتهاید. نسبت ریسک به ریوارد میشود ۱ به ۳. اما اگر استراتژی شما قادر نباشد در بلند مدت چنین نسبت ریسک به ریواردی را بدست بیاورد، در نهایت پول خود را از دست خواهید داد.
از طرف دیگر اگر استراتژی شما بتواند نسبت ریسک به ریوارد ۱ به ۵ را بدست آورد، اما هر وقت که معامله شما به نسبت ۱ به ۲ واحد سود رسید، معامله خود را ببندید، در واقع پول از دست دادهاید. به همین دلیل باید زمان زیادی را صرف بک تست گرفتن از استراتژی خود کنید و سعی کنید میانگین سود واقعی قابل دستیابی را نسبت به حد ضرر در هر معامله را در استراتژی معاملاتی خود بدست آورید. تنها در این صورت میتوانید رابطه بین ریسک و ریوارد را به درستی درک کنید و نسبت ریسک به ریوارد را در استراتژی معاملاتی شخصی خودتان با موفقیت آنالیز کنید.
چگونه نسبت ریسک به ریوارد را محاسبه کنیم؟
در این قسمت مکانیزم چگونگی محاسبه نسبت ریسک به ریوارد توضیح داده میشود. فرمول محاسبه نسبت ریسک به ریوارد نسبتا ساده است. اگر در یک معامله ۵۰ پیپ ریسک میکنید و هدف شما ۱۰۰ پیپ ریوارد است، در نتیجه نسبت ریسک به ریوارد شما در آن معامله ۱ به ۲ است.
۵۰ پیپ ریسک برای دست آوردن ۱۰۰ پیپ سود = نسبت ۱ به ۲
در ضمن در حساب حقیقی باید اسپرد بروکری را که در آن معامله میکنید در نظر بگیرید تا محاسبه نسبت ریسک به ریوارد درست انجام شود. اگر به اسپرد توجه نکنید، در نهایت نسبت ریسک به ریواردی که در معاملات خود استفاده میکنید دقیق نخواهد بود. برای مثال اگر معاملات اسکالپ انجام میدهید و دوست دارید در هر معامله نهایتاً ۵ پیپ ریسک کنید تا ۱۰ پیپ سود بدست بیاورید، حتما فکر میکنید که نسبت ریسک به ریوارد شما ۱ به ۲ است اما بهتر است دوباره محاسبه کنید.
به طور مثال اگر بروکر شما در جفت ارز EURUSD مقدار ۲ پیپ اسپرد از شما بگیرد، در واقع شما ۷ پیپ (۲+۵) ریسک میکنید تا ۸ پیپ (۲-۱۰) سود بدست بیاورید. یعنی نسبت خالص ریسک به ریوارد شما ۱ به ۱.۱۴ است، نه ۱ به ۲. اینجا چون هزینه تراکنش را در نظر نگرفتهاید، در نتیجه نسبت ریسک به ریوارد را اشتباه محاسبه کردهاید.
بنابراین طبق این مثال ۷ پیپ ریسک در برابر ۸ پیپ ریوارد مساوی با نسبت ۱ به ۱.۱۴ است. لازم نیست نابغه ریاضی باشید تا بفهمید که برای جبران اسپرد در چنین نسبت ریسک به ریواردی، باید درصد برد بسیار بالاتری داشته باشید. اسپرد در معاملات اسکالپرها و معاملهگران روزانه تاثیر زیادی دارد، اما عموما در معاملات سویینگ که در تایمفریمهای بالاتر انجام میشوند تاثیر خاصی ندارد.
تصور کنید که جفت ارز پوند انگلیس را در برابر ین ژاپن (GBPJPY) معامله میکنید و بروکر شما ۵ پیپ اسپرد از شما میگیرد. چنین اسپرد بالایی به راحتی نسبت ریسک به ریوارد معاملات شما را خراب میکند. بخصوص اگر در معاملات اسکالپ، حد ضرر و حد سود خیلی کوچکی قرار دهید. حالا نگاهی به مثالی در تصویر شماره یک میاندازیم. اگر نسبت ریسک به ریوارد معاملهای که حد ضرر ۱۰۰ پیپی و حد سود ۲۰۰ پیپی دارد را محاسبه کنیم، این بار باید به نتیجهای کاملا متفاوت برسیم. دوباره فرض میکنیم که اسپرد جفت ارز GBPJPY، پنج پیپ است.
۱۰۵=۱۰۰+۵ پیپ ریسک
۱۹۵=۲۰۰-۵ پیپ ریوارد
۱:۱.۸۵ نسبت ریسک به ریوارد
تصویر ۱: معامله سویینگ در جفت ارز GBPJPY با نسبت ریسک به ریوارد ۱ به ۱.۸۵
همانطور که میبینید، اسپرد بروکر در اینجا تاثیر کمی بر روی نسبت ریسک به ریوارد دارد و همچنان سود این معامله در مقایسه با ریسک آن نسبتاً بالاتر است. این یکی از مزیتهای معامله در تایمفریمهای بالاتر است. بنابراین اگر به معاملات اسکالپ یا کوتاه مدت علاقهای ندارید و اهل معاملات سویینگ یا پوزیشن هستید، تاثیر منفی اسپرد به عنوان هزینه تراکنش معاملات بسیار ناچیز خواهد بود.
تاثیر نرخ برد یا وین ریت (Win Rate) بر نسبت ریسک به ریوارد
به غیر از درک کلی در مورد نسبت ریسک به ریوارد در استراتژی معاملاتی، باید در مورد تاثیر وین ریت نیز اطلاع داشته باشید، وین ریت بخش جداییناپذیر از نسبت ریسک به ریوارد است. اگر از قبل، نسبت ریسک به ریوارد استراتژی خود را از طریق انجام بکتست بدست آورده باشید، با یک فرمول ساده میتوانید وین ریت لازم برای حفظ سودآوری در بلند مدت را بدست بیاورید.
فرمول زیر برای بدست آوردن حداقل وین ریت بکار میرود:
وین ریت لازم = (نسبت ریسک به ریوارد + ۱) ÷ ۱
برای مثال اگر بعد از ساعتها بکتست فهمیدید که نسبت ریسک به ریوارد استراتژی معاملاتی شما یک به یک است، پس با قرار دادن آن در فرمول زیر به نتیجه زیر خواهید رسید:
۰.۵ = (۱+۱) ÷ ۱ میشود ۵۰ درصد
پس برای اینکه حداقل ضرر نکنید باید وین ریت ۵۰ درصد باشد. با این استراتژی معاملاتی، اگر بتوانید وین ریت ۵۵ درصدی را حفظ کنید، در بلند مدت سودآور خواهید بود. اما اگر وین ریت شما به حتی ۴۹ درصد کاهش یابد، مطمئن باشید که با این استراتژی معاملاتی متضرر خواهید شد، یعنی صرف نظر از عملکرد کوتاهمدت، در بلند مدت پول از دست خواهید داد.
حالا اگر وین ریت استراتژی معاملاتی شما تنها ۵۰ درصد باشد اما نسبت ریسک به ریوارد آن یه طور ثابت ۱ به ۲ باشد، در نهایت بعد از ۱۰۰ معامله، با تنها یک درصد ریسک کردن، ۵۰ درصد بازده روی سرمایه خود خواهید داشت.
اگر وین ریت سیستم استراتژی معاملاتی خود را بعد از ساعتها بکتست پیدا کرده باشید اما هنوز نمیدانید برای سودآور بودن در بلند مدت باید چه نسبت ریسک به ریواردی داشته باشید، میتوانید از فرمول دیگری برای بدست آوردن نسبت ریسک به ریوارد لازم استفاده کنید.
فرمول بدست آوردن حداقل نسبت ریسک به ریوارد مورد نیاز:
حداقل نسبت ریسک به ریوارد مورد نیاز = ۱ – (وین ریت ÷ ۱)
برای مثال اگر میدانید که وین ریت استراتژی شما ۴۰ درصد است، بنابراین نتیجه قرار دادن آن در فرمول زیر به شرح زیر است:
۱-(۰.۴÷۱) = ۱.۵
پس برای سودآوری با این استراتژی در بلند مدت، باید نسبت ریسک به ریوارد حداقل ۱.۵ به ۱ را حفظ کنید، یعنی برای مثال اگر حد ضرر ۱۰۰ پیپی در نظر گرفتید، هدف شما باید حداقل ۱۵۰ پیپ باشد. همانطور که میبینید، وین ریت استراتژی شما نقش مهمی در معادله کلی ریسک به ریوارد ایفا میکند.
استفاده از ابزارهای دیگر برای تعیین ریسک و ریوارد
محاسبه دستی نسبت ریسک به ریوارد گاهی میتواند کاری خستهکننده به نظر برسد. میتوانید از یک ماشین حساب برای به دست آوردن آن استفاده کنید، یا اینکه ابزارهای مختلفی را برای ساده کردن این فرآیند بکار بگیرید، مثل برنامه اکسل شیت مایکروسافت یا یک ماشین حساب آنلاین مخصوص محاسبه نسبت ریسک به ریوارد در بازار فارکس. اما اگر از برنامهای مثل متاتریدر۴ استفاده میکنید باز هم راهی سادهتر وجود دارد.
اگر در گوگل عبارت mt4 risk reward indicator را جستجو کنید، اندیکاتورهایی سفارشیسازی شده را پیدا خواهید کرد که توسط معاملهگران دیگر ساخته شدهاند. این معاملهگران آنقدر سخاوتمند بودهاند که این اندیکاتورها را به طور رایگان برای دانلود در اختیار شما قرار دادهاند. به علاوه اینکه، یک ابزار داخلی در اکثر برنامههای معاملاتی مثل متاتریدر۴ وجود دارد، به اسم ابزار فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci retracement) که میتوانید به وسیله آن نسبت ریسک به ریوارد را در معاملات خود محاسبه کنید.
استفاده از ابزار فیبوناچی اصلاحی برای محاسبه نسبت ریسک به ریوارد
در حالی که بسیاری از معاملهگران از این ابزار برای محاسبه سطوح فیبوناچی در حرکات سویینگ قیمتی استفاده میکنند، شما میتوانید با تغییرات جزئی در آن نسبت ریسک به ریوارد را به صورت چشمی تشخیص دهید.
تصویر ۲: تغییر در ابزار فیبوناچی اصلاحی برای ساختن سطوح دلخواه خودتان
در متاتریدر۴ میتوانید سطوح دلخواه خود را مثل ۲، ۳، ۴ و بیشتر اضافه کنید. فقط کافیست سطوح را اینگونه نامگذاری کنید: سطح ۲ نسبت ریسک به ریوارد ۱ به ۱، سطح ۳ نسبت ۱ به ۲، سطح ۴ نسبت ۱ به ۳، مثل تصویر بالا (شکل ۲). لطفا توجه داشته باشید که این سطوح ربطی به سطوح فیبوناچی ندارند و فقط به عنوان یک یادآور بصری در مورد نسبت ریسک به ریوارد در معاملات به شما کمک میکنند.
تصویر ۳: رسم ابزار فیبوناچی اصلاحی در چارت برای یافتن سطوح بالقوه ریسک به ریوارد
سپس ابزار فیبوناچی را مثل تصویر بالا وارونه رسم کنید بهطوریکه سطح ۱۰۰ فیبوناچی نقطه ورود شما و سطح صفر حد ضرر شماست. در تصویر ۳ ابزار فیبوناچی اصلاحی را با سطوح تغییر یافته بر روی یک پینبار صعودی رسم کردهایم، نقطه ورود بالای پینبار است و حد ضرر پایین پینبار. همانطور که در نمودار میبیندید، سطح دوم به عنوان نسبت ریسک به ریوارد ۱ به ۱ و سطح سوم به عنوان نسبت ریسک به ریوارد ۱ به ۲ عمل کردهاست.
اگر اصول اولیه نسبت ریسک به ریوارد را درک کنید، تسلط بر آن کار مشکلی نخواهد بود. اما بسیاری از معاملهگران حرفهای نسبت ریسک به ریوارد را کمی متفاوتتر از معاملهگران مبتدی در فارکس بکار میگیرند. اول از همه اینکه آنها معمولاً به نسبت ریسک به ریوارد از پیش تعیین شدهای، که بسیاری از کتابهای معاملاتی محبوب از آن حمایت میکنند، پایبند نیستند. این معاملهگران زمان زیادی را صرف آزمایش و بکتست ابزارهای معاملاتی خود کردهاند تا وین ریت استراتژی خود را بر اساس نسبتهای مختلف سود به ضرر بدست بیاورند.
بجای داشتن نسبت ریسک به ریوارد ثابت مثل ۱ به ۳ یا ۱ به ۲، معاملهگران باتجربه از آنالیز گسترده دادهها استفاده میکنند تا نسبت ریسک به ریوارد مناسب یک استراتژی معاملاتی خاص را تعریف کنند. علاوه سودآوری پیپ را چگونه محاسبه کنیم؟ بر این، معاملهگران حرفهای در فارکس میدانند که قرار دادن حد سود بزرگ و حد ضرر کوچک دلیل موجهی برای ورود به معاملات پر ریسک نیست. در عوض معاملهگران باتجربه، هر معامله را براساس احتمال موفقیت آن مورد بررسی قرار میدهند و تنها زمانی معامله میکنند، که همه معیارهای استراتژی آنها برآورده شدهباشد.
صرفنظر از نحوه محاسبه نسبت ریسک به ریوارد، چه به صورت دستی و چه با استفاده از روشهای دیگر، ضروری است که قبل از ورود به هر معاملهای، زمان بگذارید و نسبت ریسک به ریوارد معامله خود را محاسبه کنید. توصیه میشود که ابتدا رابطه نسبت ریسک به ریوارد را با استراتژی معاملاتی خود درک کنید. سپس باید زمان بگذارید و با انجام بکتستهای گسترده بهترین نسبت ریسک به ریوارد را برای روش خود پیدا کنید. بعد از پیدا کردن ترکیب مناسب، حداقل وین ریت لازم را براساس نسبت ریسک به ریوارد محاسبه کنید، تا بتوانید اندازه آنها را در معاملات خود زیرنظر داشته باشید.
دیدگاه شما