تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا


من نوراحمداحمدی هستم. پدرم نورالحق نام دارد. زادگاه من دهکده بالاشهر رواستای کذرمیباشد
روستای کذر در دره چرخ فلک شهرستان خوست استان بغلان موقعیت دارد.
درسال 1389 خورشیدی از دانشکده روانشناسی دانشگاه کابل به درجه لسانس فارغ تحصیل گردیدم و اکنون دربخش ماستری مدیریت آموزشی مصروف فراگیری آن میباشم.

دانستنی های روانشناسی

زندگي پيچيده امروزي ، هرلحظه در حال نوشدن است و خلاقيت و نوآوري ، ضرورت استمرار زندگي فعال . انسان براي خلق نشاط و پويايي در زندگي نيازمند نوآوري و ابتكار است تا انگيزه تنوع طلبي خود را ارضاع كند . جامعه انساني براي زنده ماندن و گريز از مرگ و ايستايي به تحول و نوآوري نياز دارد . امروز شعار (( نابودي در انتظار شماست مگر اينكه خلاق و نوآور باشيد )) در پيش روي مديران همه سازمان ها قرار دارد اما مسؤوليت سازمان هاي آموزشي به خصوص آموزش و پرورش كه وظيفه تعليم و تربيت فرزندان و آينده سازان جامعه را برعهده دارد ، صبغه اي ديگر به خود مي گيرد . از اين رو سازمان هاي آموزشي از يك سو وظيفه فراهم آوردن زمينه رشد و پرورش خلاقيت و نوآوري و استفاده صحيح و جهت دار از استعدادها و توانايي هاي افراد را برعهده دارند كه اين خود زمينه ساز توسعه فرهنگي ، اقتصادي و اجتماعي و … در جامعه است و از سوي ديگر براي پويايي خود نيازمند پرورش و بهره مندي از خلاقيت و نوآوري در سطوح سازماني مي باشند .

صاحب نظران تعريف هاي متعددي از خلاقيت و نوآوري ارائه داده اند . (( استيفن رابينز )) خلاقيت را به معناي توانايي تركيب انديشه ها و نظرات در يك روش منحصر به فرد با ايجاد پيوستگي بين آنان بيان مي كند . او نوآوري را به معناي فرآيند اخذ انديشه خلاق و تبديل آن به محصول ، خدمات و روش هاي جديد عمليات مي داند . (( رضائيان )) خلاقيت را به كارگيري توانايي هاي ذهني براي ايجاد يك فكر يا مفهوم جديد مي داند . نوآوري به كارگيري انديشه هاي جديد ناشي از خلاقيت است كه مي تواند به صورت يك محصول جديد ، خدمت جديد يا راه حل جديد انجام كارها باشد . شايد به جرات بتوان گفت كه جامع ترين تعريف خلاقيت توسط (( گيلفورد )) دانشمند آمريكايي عرضه شده است . او خلاقيت را با تفكر واگرا ( دست يافتن به رهيافت هاي جديد براي مسائل ) در مقابل تفكر همگرا ( دست يافتن به پاسخ ) مترادف دانسته است . افرادي كه تفكر واگرا دارند در فكر و عمل خود با ديگران تفاوت دارند و از عرف و عادت دور مي شده روش هاي خلاق و جديد را به كار مي برند . برعكس كساني كه از اين خصوصيت برخوردار نيستند تفكر همگرا دارند و در فكر و عمل خود از عرف و عادت پيروي مي كنند . پس تفكر واگرا يعني دور شدن از يك نقطه مشترك كه همان رسم و سنت و عرف اجتماع است و تفكر همگرا يعني نزديك شدن به آن نقطه .

امروزه ثابت شده است كه برخلاف باور بسياري كه ابداع و خلاقيت را خصوصيت ذاتي بعضي افراد مي دانند ، اين استعداد در نوع بشر به اندازه حافظه عموميت دارد و مي توان آن را با كاربرد اصول و فنون معين و ايجاد طرز تفكرهاي جديد و ايجاد محيطي مناسب پرورش داد. (( رابرت اپسين )) مي گويد : (( من پس از بيست سال تحقيق ، بررسي و مطالعه روي اين مساله به اين نتيجه رسيدم كه همه انسان ها از قوه خلاقيت برخوردار هستند و استثنايي وجود ندارد .)) پس مي توان موهبت خلاقيت را با به كارنگرفتن پژمرده نمود و يا با انجام فعاليت هايي كه بيشترين امكان را براي پرورش خلاقيت ايجاد مي كند آن را توسعه داد . براي رشد استعداد خلاق ، سازمان بايد شرايط و جو لازم را فراهم سازد هرچند كه خود فرد نيز در رشد اين استعداد نقش اساسي دارد .

جهت گيري خلاقيت در سازمان هاي آموزشي :

1-در تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا اغلب آموزش هاي سنتي ، فراگيران فقط در معرض مطالب و مهارت هاي ارائه شده از طرف معلم يا مدير قرار گرفته و مطابق برنامه از پيش تعيين شده حتي در جزئيات به پيش مي روند . در آموزش خلاقانه ، فراگيرنده خود نقش فعال ايفا نموده و مربي يا رهبر به جز در كليات و جهت اصلي آموزش ، نقش تعيين كننده اي ندارد .

2-برنامه هاي آموزش و محتواي مطالب حتي الامكان بايد موجب رشد و توسعه تفكر واگرا به جاي تفكر همگرا در فراگيران شود .

3-شناخت علائق و انگيزه عاطفي و غيرعاطفي هريك از فراگيران براي پيشبرد امر آموزشي ضروري است .

4-مباحث و فنون مطرح شده درهرمرحله ازآموزش وپرورش فراگيرندگان بايد كاربردي ملموس و عملي در زندگي و كار فرد داشته باشد .

5-اميد به آينده و ايمان و اعتقاد به آنچه پس از تلاش و استمرار نصيب فراگير خواهدشد بايد در دوره هاي آموزش خلاقيت مورد تاكيد قرار گرفته تا انگيزه بيشتري براي فراگيرنده به وجود آيد .

6-تجسم وضع آينده مساله و مقايسه آن با وضعيت فعلي ، كمك مفيدي به يافتن راه حل هاي بديع خواهد نمود .

اصولا“ استعداد خلاق در محيط هاي مطلوب ، شكوفا و متبلور مي شود بنابراين يكي از الزامات و روش هاي مهم براي تبلور خلاقيت ، ايجاد فضاي محرك ، مستعد و به طور كلي خلاق است . در سازمان هاي آموزشي علاوه براين كه چنين فضايي بايد براي معلمان و مديران مهيا باشد ، معلمان نيز بايد زمينه لازم و فضاي مطلوب را براي دانش آموزان فراهم سازند .

يكي ديگر از شيوه هاي مهم و پرجذبه پرورش خلاقيت و نوآوري ، مشورت است . اساسا“ يكي از نشانه هاي رشد اجتماعي ، شورا و مشورت است و بدون ترديد افرادي كه اهل مشورت هستند از عقل و فكر بيشتري برخوردار مي باشند . اسلام نيز انسان را به شورا و مشورت ترغيب نموده و پيامبر اسلام نيز از مشورت به عنوان يك اصل تربيتي استفاده كرده است . در واقع هرقدر مديران در سازمان هاي آموزشي از دانش و تجربه كافي برخوردار باشند باز هم مشورت با ديگران ، افق هاي تازه اي را براي آنها خواهد گشود . حضرت علي (ع) مي فرمايند : مهم ترين راه حل ها و صحيح ترين شيوه ها با استفاده از انديشه هاي افراد مختلف به دست مي آيد .

ويژگي هاي افراد خلاق

بنابرتحقيقات و بررسي هاي انجام شده توسط صاحب نظران و پژوهشگران ، عوامل زير در بروز خلاقيت مؤثر مي باشد :

نداشتن تعصب نسبت به تغيير ، علاقه به يادگيري و كنجكاو بودن ، علاقه به آزمايش و تجربه دائمي ، گرايش به كارهاي پيچيده ، توسعه دامنه دانش و آگاهي خود ، واقع بيني ، اعتماد به نفس بالا ، توجه به زمان و وقت شناسي ، شجاعت در پذيرش عيوب خود ، توانايي تشخيص آنان و قدرت ترك عادت هاي ناپسند ، توجه توام به رؤيا و عمل ، رك گويي و صراحت بيان ، داشتن قدرت جمع بندي مسائل و قضايا و نتيجه گيري ، بيان عقيده خود در جلسات ، عدم پافشاري در تحميل عقايد خود ، شوخ طبعي ، ميل به ريسك كردن ، پشتكار و تلاش مستمر و داشتن ظرفيت بالا در تحمل ناملايمات .

موانع خلاقيت را مي توان به سه دسته تقسيم كرد :

2- موانع اجتماعي

3- موانع سازماني

موانع فردي خلاقيت :

نداشتن اعتماد به نفس و ترس از انتقاد و شكست ، تمايل به همگوني و عدم تمركز ذهني از مهم ترين آن مي باشد به طور كلي موانع فردي خلاقيت شامل موارد ذيل مي باشد :

1-عدم اعتماد به نفس

3-تاكيد بر عادت هاي پيشين

5-وابستگي و جمود فكري

6-عدم تمركز ذهني

7-عدم استفاده از طرفين مغز

10-عدم انعطاف پذيري

1-ركود علمي نيروي انساني : منابع انساني كه در واقع زيرساخت آموزش و پرورش هستند متاثر از وقايع و فراز و نشيب هاي اجتماعي و بعضي باورهاي تحميلي از سوي عوامل بيروني ، دچار نوعي بي انگيزگي و به دنبال آن ركود علمي گرديده اند كه پيامدهاي زيان بار و مخرب آن علاوه بر خود منبع بر روي محصول نيز اثر گذاشته و محصول آينده را صرفا“ با ارزش هاي كمي تربيت نموده و كمتر به كيفيت كه در اينجا همان خلاقيت و مهارت هاي لازم است ، پرداخته مي شود .

2-ديدگاه سنتي مديران و معلمان 3-فضاي نامناسب 4-محتوا محوري 5-ارزش گذاري هاي قالبي و كمي 6-انحراف مسير ارزش يابي مستمر از اهداف تعريف شده

1-نيروي انساني موجود ( شناسايي نيروهاي داراي ويژگي هاي فرد خلاق و به كارگيري اين افراد در گلوگاه هاي موجود )

2-مجامع تخصصي گروه هاي آموزشي : با توجه به نقش مشورت در پرورش خلاقيت ، ورود به اين مجامع و ايجاد فضاي معنوي رشد خلاقيت در همكاران ، به كارگيري و اجراي سياست هاي انگيزشي ، رقابتي ، ترويج روش هاي جديد ، تجربه برگزاري كلاس درس خارج از محيط فيزيكي كلاس ، ترويج نگرش نو به ارزش يابي مستمر مي تواند مؤثر واقع شود .

3-كميته پژوهش : انتخاب رابطين پژوهشي در آموزشگاه ها و هدايت رابطين جهت ترويج ويژگي هاي خلاقيت و شناسايي دانش آموزان فعال و تشكيل گروه كاري دانش آموزي

4-دانش آموزان : با توجه به بهره هوشي بالاي دانش آموزان ايراني ، وجود استعدادهاي درخشان در آنها ، اين منبع عظيم منسجم با ايجاد فرصت هاي لازم ، محيط و فضاي مطلوب مي تواند تبديل به نيروي فعال كنجكاو و خلاق گردد .

5-اولياي دانش آموزان : والدين در محيط خانواده اين قابليت را دارند كه محيط را جهت تقويت روحيه پرسشگري و كنجكاوي آماده نمايند و خود نيز با طرح پرسش و يا پاسخ منطقي به كنجكاوي فرزندان مسير را هموار نمايند .

راه حل هاي پيشنهادي

1-تدوين و اجراي سياست هاي انگيزشي و تشويقي براي همكاران

2-آموزش نيروي انساني توسط اساتيد مجرب در قالب كارگاه هاي تابستاني

3-طرح موضوع به صورت كاربردي در جلسات شوراي معلمان

4-تشويق معلمان به آزمايش كردن و كاربست روش هاي تازه

5-ايجاد محيط آزاد و روابط صميمانه ميان معلمان و رهبران رسمي مدارس براي كاربست يافته ها و روش هاي نوين

6-تشخيص ارزش تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا كار و تشويق افرادي كه به آزمايش روش هاي نوين مبادرت مي ورزند .

1-براي پرسش هاي دانش آموزان بايد اهميت قائل شده و آنان را راهنمايي نمود تا خود جواب پرسش ها را بيابند . ( تقويت روحيه پرسشگري و كنجكاوي )

2-عقايد غيرعادي بايد مورد احترام قرار گيرد و ارزش آن براي كودكان روشن گردد .

3-بايد به كودكان نشان داد كه عقايدشان داراي ارزش است و عقايدي كه امكان اجراي آن در كلاس ميسر باشد ، پذيرفتني است .

4-گاهي اوقات بدون اين كه تهديدي از جهت نمره ، ارزش يابي و يا انتقاد در كار باشد بايد كودكان را آزاد گذاشت تا كارهايي را كه خودشان مي خواهند انجام دهند .

5-هرگز نبايد در مورد رفتار دانش آموزان بدون اين كه علل و نتايج آن مشخص شود ، قضاوت نمود .

6-تشويق دانش آموزان به داشتن و ارائه انديشه هاي بكر

تعاریف و مفاهیم خلاقیت و نوآوری

برای واژه خلاقيت به عنوان معادل واژه Creativity توسط صاحب نظران از جنبه های مختلف تعاريف متعددی ارائه شده است که در اينجا مهم ترين آنها بيان می شوند :

تونی پروکتور (1999) به نقل از ورتهامير (1945 و 1959) بيان می دارد خلاقيت عبارت از توانائی نگاه جديد و متفاوت به يک موضوع و به عبارتی فرايند شکستن و دوباره ساختن دانش خود درباره يک موضوع و به دست آوردن بينش جديد نسبت به ماهيت آن .

پروکتور(1999) همچنين به نقل از کلی و راجرز (1954) بيان می دارد خلاقيت پديده ای است که تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا هنگامی روی می دهد که فرد افکار خود را در جهت فهم متفاوت و بهتر از يک موضوع يا موقعيت سازماندهی می نمايد .

پروکتور(1999) همچنين به نقل از تورنس (1965) بيان می دارد خلاقيت عبارت از فرايند حساس شدن به مسائل ، نواقص ، شکاف های دانش ، عناصر مفقوده ، ناهماهنگی ها و مواردی از اين قبيل و شناسائی دشواری ها ، جستجوی راه حل ها ، حدس زدن ها يا منظم کردن فرضيه ها درباره نواقص ، آزمودن و دوباره آزمودن و سرانجام به هم مرتبط کردن نتايج .

پروکتور(1999) همچنين به نقل از تودور ريکاردز (1988) بيان می دارد خلاقيت عبارت از فرايند کشف شخصی به طور نسبی ناهوشيار و هدايت کننده به سوی بينش های جديد و مناسب .

ريکاردز (1997) می نويسد خلاقيت عبارت از خارج شدن از قالب های ذهنی است. وی همچنين بيان می دارد خلاقيت عبارت از کشف چيزهای جديد و معنی دار می باشد .

پروکتور(1999) به نقل از واينمن (1991) بيان می دارد خلاقيت عبارت از توانائی خارج شدن از جهان مرسوم و رد شدن از تله تکرار و دوباره مرتب کردن طبقه ها می باشد .

پروکتور(1999) همچنين به نقل از گيليام(1993) بيان می دارد خلاقيت عبارت از فرايند کشف آنچه تا به حال در نظر گرفته نشده و عمل ايجاد ارتباطات جديد .

ترزا آمابيلی (1996) بيان می دارد خلاقيت عبارت از توليد ايده های جديد و مفيد در همه زمينه ها مي باشد .تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا

گيلفورد (1954) خلاقيت را عبارت از تفکر واگرا (در برابر تفکر همگرا) می داند .

ادوارد دبونو (1968) خلاقيت را عبارت از تفکر جانبی (يا افقی) (در برابر تفکر عمودی) می داند .

برخی صاحب نظران ، خلاقيت را مترادف حل مسئله دانسته و عده ای ديگر آن را ابزار حل مسئله می دانند .

همان طور که ملاحظه می شود انواع تعاريف خلاقيت دارای نقاط مشترک زيادی می باشد . با توجه به اين مفهوم که خلاقيت يک مفهوم چند جنبه اي است بنابراين همه اين تعاريف می توانند شامل دو دسته کلی شوند :

.يک دسته تعاريفی که خلاقيت را از نظر فرآورده يا محصول و نتيجه آن مورد توجه قرار می دهند.

.و دسته ديگر تعاريفی که خلاقيت را از جنبه فرايند و چگونگی آن بيان می دارند

من نوراحمداحمدی هستم. پدرم نورالحق نام دارد. زادگاه من دهکده بالاشهر رواستای کذرمیباشد
روستای کذر در دره چرخ فلک شهرستان خوست استان بغلان موقعیت دارد.
درسال 1389 خورشیدی از دانشکده روانشناسی دانشگاه کابل به درجه لسانس فارغ تحصیل گردیدم و اکنون دربخش ماستری مدیریت آموزشی مصروف فراگیری آن میباشم.

تصمیم گیری- درس ۶: تفکر واگرا و تفکر همگرا

گفتیم: خیلی دنبال تفریح و محل‌های تفریحی نیستیم. می‌خوایم توی هتل استراحت کنیم.

گفت: کیش به نظرم بهترین هتل‌ها رو برای این کار داره.

گفتیم: الان یه مقدار گرمه اونجا.

گفت: اتفاقاً کیش الان توی هتل‌های اصلیش، سیستم‌های سرمایش خوبی گذاشته‌اند.

گفتیم: اگر نخواهیم کیش بریم، پیشنهاد بعدیت کجاست؟

گفت: به نظرم کیش تنها گزینه خوبه. اگه نمی‌خواین مسافرت برین چرا بهانه میارین!

مثال بالا، اگر چه با کمی اغراق همراه بود، اما احتمالاً در ذهن همه‌ی ما، خاطرات مشابهی را زنده می‌کند. انسانهایی که اگر یک پاسخ به ذهنشان برسد، دیگر نمی‌توانند به پاسخ دیگری فکر کنند. مهم نیست که سوال چیست. به مقصد مسافرت فکر می‌کنیم یا به غذای امروز. به روش تامین مالی شرکت فکر می‌کنیم یا برنامه مناسب تبلیغات. مهم این است که نخستین پاسخ، برای خیلی از ما آخرین پاسخ می‌شود. به این نوع تفکر، تفکر همگرا یا Convergent Thinking می‌گویند. طبیعی است که متضاد این شیوه تفکر را تفکر واگرا یا Divergent Thinking بنامند.

تفکر واگرا در برابر تفکر همگرا و حل مسئله

اگر چه نشانه‌ها و مفهوم تفکر واگرا یا تفکر همگرا قرن‌هاست به شکل‌های مختلف در ادبیات تحلیلی انسانها دیده می‌شود، اما حدود ۵۰ سال پیش بود که تفکر واگرا و تفکر همگرا به عنوان واژه‌هایی علمی و تخصصی به حوزه ادبیات روانشناسی و بعدها مدیریت اضافه شدند.

جوی گیلفورد در سالهای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ در مورد هوش و ساختار هوش مطالعه می‌کرد و مقالات و تحقیقات متعددی در این زمینه منتشر کرد. اصطلاح تفکر واگرا و تفکر همگرا پس از کتاب او تحت عنوان «The Nature of Human Intelligence» به ادبیات عمومی وارد شد و رواج پیدا کرد.

جالب اینجاست که نشریه Harvard Business Review در یکی از مقالات خود تحت عنوان تکنولوژی اندازه گیری خلاقیت، توضیح می‌دهد که با وجود رایج شدن این بحث‌ها، هنوز هم تفکر واگرا و خلاقیت در حل عملی مسائل رواج بسیار کمی دارد و سوگیری ذهنی عمده‌ی ما به سمت تفکر تحلیلی و همگراست.

اجازه دهید که به شکل کاربردی‌تر به این دو نوع تفکر نگاه کنیم:

البته طبیعی است که تاکید بر اهمیت تفکر واگرا به معنای نادرست بودن یا غیرمفید بودن تفکر همگرا نیست. بلکه به دلیل سوگیری بیشتر ذهن ما به سمت تفکر همگرا، لازم است کمی به سمت دیگر ماجرا هم توجه داشته باشیم.

در نهایت پس از اینکه تفکر واگرا، ده‌ها راهکار پیش روی ما قرار می‌دهد تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا باید بهترین آنها را انتخاب کرده و سپس با تفکری متمرکز و همگرا، به اصلاح، تعدیل، توسعه و اجرای آن فکر کنیم.

تمرین:

۱- چه تمرین (یا تمرین‌های) دیگری را خوانده‌اید یا شنیده‌اید یا خودتان می‌توانید پیشنهاد کنید که موجب توسعه تفکر واگرا شود؟

۲- به نظر شما، در روابط عاطفی، توجه نکردن به الگوی تفکر واگرا، چه مشکلات و تبعات نامطلوبی می‌تواند به همراه داشته باشد؟ لطفاً سناریوی ذهنی طراحی کنید و مثال بزنید.

تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا

تفکر را می توان به دو دسته همگرا و واگرا تقسیم نمود :

تفکر واگرا به معنای ارائه راه حلهای جدید در حل مسأله است . در تفکر واگرا ، خلاقیت مطرح است .

تفکر همگرا به معنای ارائه راه حلهای قدیمی در برابر یک مسأله است. تفکر همگرا همان تفکر منطقی است .

تفکر همگرا و واگرا با یکدیگر متفاوتند . جهت تفکر همگرا به سمت عرف و عادات جامعه ، راهها و افکار پذیرفته شده است ، ولی تفکر واگرا از عرف و عادات دور می شود و سنت شکن است . در تفکر همگرا ، امور، مربوط به هم در نظر گرفته و امور نامربوط کنار گذاشته می شوند ، ولی در تفکر واگرا، بین امور نامربوط ارتباط برقرار می شود .

فردی که دارای تفکر خلاق است ، سعی می کند ، عناصر و اجزاء نامربوط را به هم متصل کند .

در تفکر همگرا ، امکان اشتباه نیست و فرد سعی دارد ، از اشتباه پرهیز نماید . در تفکر واگرا و خلاق ، به فرد فرصت اشتباه داده می شود .

برای تفکر منطقی و همگرا ، جهت مشخص است ، اما مسیر خاصی در تفکر وجود ندارد و مقصد مشخص نیست .

در سیستم آموزشی ، این دو نوع تفکر را می توان به صورت موازی و از طریق فعالیتهای مختلف ، پرورش داد و لزوماً ، یکی بر دیگری مقدم نیست. معلم می تواند در یک درس ، تفکر همگرا و منطقی را مطرح کند و در دروس، شرایط و فرصتهای یادگیری دیگر ، از تفکر واگرا استفاده نماید و به دنبال تقدم تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا و تأخر نباشد

یکی از ابزار مهم برای رشد خلاقیت داشتن تفکر واگراست. گلیفورد به عنوان یکی از محققان در زمینه ی خلاقیت و سنجش توانایی های آفریننده معتقد است که شیوه های تفکر افراد دو گونه است:
۱_ شیوه ی تفکر واگرا ۲_ شیوه ی تفکر همگرا
در ساخت ذهنی هم تفکر واگرا و هم تفکر همگرا نقش اساسی دارد اما تفاوت آنها در این است که در تفکر همگرا نتیجه تفکر از قبل معلوم است یعنی همیشه یک جواب ( درست) یا ( غلط ) وجود دارد اما در تقکر واگرا جواب قطعی وجود ندارد و تعداد زیادی جواب وجود دارد که از نظر منطقی ممکن است هر کدام از جواب ها به گونه ای درست باشد.
سنجش و اندازه گیری خلاقیت شیوه های متعددی دارد . متداول ترین آنها اندازه گیری خلاقیت بر اساس میزان اندیشه واگراست.
طی دهه ۱۹۵۰ گلیفورد و همکارانش آزمون هایی تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا برای اندازه گیری تفکر واگرا تهیه کردند در همه این آزمونها از آزمودنی خواسته میشود که صرفا به دادن یک پاسخ اکتفا نکند .
گلیفورد معتقد است که در تفکر واگرا ۳ ویزگی یا ۳ عنصر دخالت دارند :
۱_ انعطاف پذیری یا نرمش اندیشه
۲_ اصالت اندیشه
۳_ سیالی اندیشه
یعنی هر چه تفکری انعطاف پذیر تر . اصیل تر و سیال تر باشد واگرایی آن بیشتر است و در نتیجه این نوع تفکر خلاق تر است.

آزمون گلیفورد برای اندازه گیری انعطاف پذیری تفکر (( آزمون استفاده های غیر معمول )) نام دارد برای مثال به آزمون شونده کلمه آجر داده میشود و از او خواسته میشود تا در مدت ۸ دقیقه تمام موارد استفاده آجر را بیان کند .

پاسخ یکی از دانش آموزان این گونه بوده است : ” ساختن خانه / ساختن طویله / ساختن مدرسه / ساختن کلیسا / ساختن دودکش / ساختن اجاق و…. “ چنانچه ملاحظه میشود همه ی این پاسخ ها طبقه ی واحدی از استفاده از آجر یعنی ساختن مربوط می شود و نشان دهنده ی انعطاف پذیری و واگرایی کمی میباشد . دانش آموز دیگری این پاسخ ها را داده است : ” گذاشتن جلو در / زدن به یک سگ / درست کردن قفس کتاب /غرق کردن یک گربه / کوفتن به میخ / درست کردن دروازه های فوتبال و…. ” به اعتقاد گیلفورد این پاسخ ها انعطاف پذیرند و نشان دهنده واگرایی بیشتر تفکر اند.
اصالت به وسیله ی (( آزمون عنوان داستان )) گلیفورد اندازه گیری میشود. در این آزمون داستانی کوتاه به آزمون شونده گفته میشود و از او خواسته می شود تا تمام عنوان هایی را که برای داستان مناسب تشخیص می دهد بگوید .یکی از این داستان ها داستان گیر افتادن یک مبلغ مذهبی به دست آدمخوارهاست. در این داستان شاهزاده خانم قبیله آدمخوارها به مبلغ مذهبی پیشنهاد می دهد که با او ازدواج کند تا آزاد شود. مبلغ دو راه بیشتر ندارد یا باید ازدواج کند یا بمیرد . او از ازدواج سر باز میزند و زنده زنده پخته میشود.

تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا

مقدمه: تفکر واگرا توانایی کودکان را در حل مسائل افزایش می دهد و تعداد زیادی تداعی‌‌ و راه حل‌های ممکن را در اختیار آنان قرار می دهد. هدف از انجام این پژوهش بررسی روایی و پایایی پرسشنامه تفکر واگرا در میان دانش آموزان پایه اول دبستان است.
روش: جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان 7 ساله مدارس دولتی شهر زاهدان بود. حجم نمونه شامل 336 دانش آموز (176 دختر و 169 پسر) بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به سوالات پرسشنامه تفکر واگرا (کاون و همکاران، 2006) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده­­ها از ضریب آلفای کرونباخ برای ارزیابی پایایی، تحلیل عاملی تاییدی برای ارزیابی روایی سازه و تحلیل عاملی اکتشافی جهت محاسبه بار عاملی استفاده شد .
یافته ­ها: ضریب آلفای کرونباخ برای ترجمه فارسی مقیاس اولیه­ 4 گویه­ای برابر با 0/74 و پایایی بازآزمایی پرسشنامه بر اساس نتایج تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا دو بار اجرای آزمون به فاصله دو هفته 0/79 به­دست آمد. شاخص­های برازندگی حاصل‌شده از تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مقیاس از روایی سازه مناسب برخوردار است و همه گویه ­ها از بار عاملی مناسب بالای 0/30 برخوردارند .
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر و همچنین اهمیت سنجش تفکر واگرا در کودکان و نیز در دسترس نبودن ابزار مناسب اعتباریابی­ شده در فرهنگ ایرانی، می­توان نتیجه گرفت که پرسشنامه تفکر واگرا ابزار مناسبی برای کاربرد در مدارس موقعیت های آموزشی است.

Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

jami M, Aminifar E, Tehranian A, Shahvarani Semnani A, Behzadi M H. The validity and reliability of the divergent thinking questionnaire among primary school students.. JPEN 2021; 6 (3) :70-75
URL: http://jpen.ir/article-1-408-fa.html

جامی ملیحه، امینی فر الهه، تهرانیان ابوالفضل، شاهورانی سمنانی احمد، بهزادی محمد حسن. بررسی ساختار عاملی، روایی و پایایی پرسشنامه تفکر واگرای کودکان. مجله پرستاری کودکان 1399; 6 (3) :75-70

مهارت تفکر خلاق

از آن‌جایی‌که مهارت از آنجایی که مهارت‌های زندگی طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی به 10 مهارت اصلی تقسیم می‌شود معرفی کامل و ساده این مهارت‌های زندگی باعث می‌شود به راحتی آن‌ها را بشناسیم و درک کنیم ما در موسسه عصر دانش و حافظه سعی کرده‌ایم در این مقاله مهارت تفکر خلاق را به صورت جامع ، کامل و کاربردی تعریف کرده و توضیح دهیم:

شاید مهم‌ترین و بنیادی‌ترین جایگاهی که برای آموزش مهارت­‌های زندگی وجود دارد، مدارس، دانشگاه‌­ها و به‌طورکلی محیط­­‌های آموزشی باشد. ما نیز برای پیشگیری از مشکلات بنیادی در جامعه که می­تواند ناشی از عدم تسلط افراد به مهارت­‌های زندگی باشد، معتقدیم تحصیلات باید آموزش دروس و تحصیل علم در قالب همین مهارت‌­ها به افراد آموزش داده شوند و افراد حتی برای مطالعه نیز باید از همین مهارت‌­ها استفاده کنند.

در ادامه،مهارت تفکر خلاق را مطرح کرده و ویژگی­‌ها، مؤلفه­‌ها، عوامل و روش­‌های کسب این مهارت به‌ تفصیل آورده­ می­‌شود.

مهارت-تفکر-خلاق

خلاقیت:

خلاقیت یعنی دیدن مسائل از زاویه‌ای دیگر که تابه‌حال ندیده‌ایم و همچنین توانایی به وجود آوردن یک موضوع بدیع و نو، به حدی که بی‌نظیر باشد.

همۀ افراد دارای تفکر خلاق هستند، با این تفاوت که در برخی بیشتر و در برخی کمتر؛ در تفکر خلاق فرد قادراست مسائل را از ورای راه‌حل‌های تجربه‌شده خود، دریابد و بتواند مسائل را حل کرده و تصمیم‌گیری مناسب انجام دهد. تفکر خلاق باعث یافتن جواب‌های متعدد برای یک سؤال، توسعۀ مهارت‌های جدید، حس منحصربه‌فرد بودن، افزایش رضایت درونی و توان فکری است؛ به‌عبارت‌دیگر، خلاقیت یعنی توانایی فرد برای تولید ایده‌های نو و جدید.

تفکر

تفکر عامل یا ابزاری برای بررسی و تحلیل موضوعات و اتفاقات پیرامون هر فرد است که یا کمک آن می‌تواند موضوعات و اتفاقات اطراف خود را درک کند و با توجه به آن تصمیم درست و سودمند اتخاذ کند

انواع تفکر

می‌توان انواع تفکر را در دو نوع همگرا و واگرا تقسیم‌بندی کرد:

در تفکر همگرا، فرد با استفاده از دانش و قوانین منطقی تلاش می‌کند از بین راه‌حل‌های ممکن، بهترین و مناسب‌ترین راه را انتخاب نماید.

اما در تفکر واگرا، فرد تلاش می‌کند با بررسی راه‌حل‌های گوناگون و حتی ابداع راه‌حل‌های جدید، موضوع را از ابعاد مختلف در نظر بگیرد، در این روش افکار فرد در جهات متعدد و متنوع سیر می‌کند. لذا تفکر خلاق نوعی تفکر واگرا است، یعنی پدیده‌ها، امور و افکار از زوایای مختلف موردبررسی قرار می‌گیرد.

به نظر می‌رسد می‌توان تفکرخلاق را به چهار جزء زیر تقسیم‌بندی کرد:

1- سیالی

2- ابتکار

3- تخیل

4- انعطاف‌پذیری

1- سیالی:

سیالی، توانایی ارائه پاسخ‌های متعدد به یک موقعیت معین و تولید ایده‌های فراوان است. یکی از دلایل خلاقیت کودکان، سیال بودن ذهن آن‌هاست و همۀ افراد می‌توانند با تمرین، سیالیت ذهن خود را افزایش دهند.

2- ابتکار:

ابتکار، توانایی خلق ایده‌های بدیع و غیرمعمول، توجه به روابط ضعیف و دور از ذهن پدیده‌ها و یافتن ارتباط بین موضوعات ظاهراً بی‌ربط است. مبنای تمام خلاقیت‌های تأثیرگذار، یافتن ارتباط بین موضوعات بی‌ربط می‌باشد.

3- تخیل (بسط دادن): تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا

تخیل یعنی: توانایی تصویرسازی ذهنی پدیده‌ها، اشیاء، روابط ایده‌ها، عقاید و. از تصاویری که قبلاً تجربه یا دیده‌شده‌اند و یا هرگز تجربه یا دیده نشده‌اند با تخیل می‌توان مرزهای فکری را شکست و صور مختلف خیال را به تصویر کشید.

4- انعطاف‌پذیری:

انعطاف‌پذیری یعنی: ارزیابی یک موضوع از جوانب و زوایای مختلف که دریافتن راه‌حل‌های مختلف به ما کمک می‌کند؛ اگر در شرایطی قرار بگیریم که روش‌های موجود کارآمد نباشد، با انعطاف‌پذیری می‌توان موقعیت را از جوانب و زوایای مختلف ارزیابی کرده و با روش‌های جدید و مؤثر بر مشکل غلبه کنیم.

مهارت-تفکر-خلاق

موانع خلاقیت

هر فردی باید بتواند موانع رشد خلاقیت خود را شناخته و بررسی نماید. این موانع می‌توانند درونی یا بیرونی باشند و با توجه به ویژگی‌های هر یک، می‌بایست در جهت رفع آن‌ها اقدام نمائیم.

الف) عوامل بیرونی مانع خلاقیت:

عوامل بیرونی، مانند سبک آموزشی انعطاف‌ناپذیر، آداب‌ورسوم خشک و متعصبانه، تمسخر ایده‌های نو و جدید، فشارهای اجتماعی، مقاومت گروه‌ها در برابر تغییر، جمع‌گرایی افراطی و. اجازۀ رشد و تفکر خلاق را از ما می‌گیرند و مانع تفکر چندوجهی و انعطاف‌پذیر می‌شوند.

ب) عوامل درونی مانع خلاقیت:

عوامل درونی، مانند باورهای نادرست، عزت‌نفس پائین، چهارچوب‌های غلط ذهنی، عدم انعطاف‌پذیری، اعتمادبه‌نفس پائین، بی‌انگیزگی، ترس از شکست و اجتناب از تجربه‌های نو و جدید مانع تفکر خلاق در فرد می‌شود.

به یاد داشته باشیم که استفاده از راهبرد قبلی و نگاه نکردن به مسئله از زوایای مختلف و تمایل به اندیشیدن به یک موضوع برحسب کارکرد آشنای آن، مانع خلاقیت شده و ذهن نمی‌تواند به راه‌حل‌های بدیع و جدید دست یابد.

راه‌های دستیابی به تفکر خلاق:

1- بارش فکری:

دربارش فکری، تمامی نظرات و ایده‌ها و راه‌حل‌هایی که در مورد یک موضوع خاص بدون در نظر گرفتن قابل‌اجرا بودن یا نبودن آن‌ها به ذهن می‌رسد و بیان می‌شود؛ در این روش ایده‌ها بدون هیچ قضاوت و ارزش‌گذاری و با در نظر گرفتن شرایط فردی و اجتماعی بیان می‌شوند. در این روش ذهن را کاملاً رها می‌کنیم.

2- ارتباط اجباری:

این روش نوعی ارتباط اجباری بین دو شیء و یا دو فکر که هیچ ارتباطی به هم ندارند. با مربوط ساختن این دو شیء یک شیء یا مفهوم تازه‌ای به وجود می­آید که زمینه‌ای برای ایجاد تفکر خلاق است.

3- بدیعه پردازی:

این شیوه زمانی که راه‌حل‌های قدیمی برای انجام کاری مناسب نباشد، مطرح می‌شود. در این روش فرد تلاش می‌کند تا با دید تازه­ا­ی به موضوعات قبلی، نگاه کند و به‌این‌ترتیب از شباهت امور مانند مقایسه یک مفهوم با مفهوم دیگر، مطالب ناآشنا را به یکدیگر داده و مفهوم جدیدی به وجود می­آید.

4- درهم شکستن مفروضات:تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا

چیزهایی که می‌­دانیم و دیده‌ایم، بزرگ‌ترین مانع خلاقیت ما هستند نه چیزهایی که نمی­دانیم. این مشکل در پیش‌فرض‌های ما قرارداد و ما را به‌صورت غیرارادی هدایت می­‌کند؛ به‌عبارت‌دیگر اینکه پیش‌فرض‌ها را ثابت نگه می‌­د­اریم و به‌مرور به یک قانون غیرقابل تغییر تبدیل می­‌کنیم یکی از بزرگ‌ترین موانع خلاقیت ما است. افراد خلاق این قوانین را شکسته و ایده‌های نو تولید می‌کنند .

5- قانون اسکمپر: (تکنیک ایکمپر):

در این روش فهرستی از سؤالات مختلف تهیه می­‌شود تا موجب برانگیختگی قدرت تفکر و تصور افراد شود. سؤال‌­ها به شکلی تنظیم می­‌شود که ایده برانگیز باشد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.