به طور کلی بازاریابی دهان به دهان (wom) یا Word Of Mouth Marketing به معنی فعالیتهایی است که یک برند برای سر زبان افتادن نام یا محصولش میکند!
آیا فروش و بازاریابی ، دو موضوع متفاوتند؟ این دو اصطلاح چه تفاوت هایی باهم دارند؟
حتماً تا حالا برای خرید وسیله ای تا حالا اقدام کردید، احتمال هم داره که تا جالا چیزی رو فروخته باشید پس نیاز دارید که اصطلاح فروش و بازاریابی رو بهتر بشناسید، با ما همراه باشید.
فروش و بازاریابی دو اصطلاحی هستد که در ارتباطات کاری شرکت ها زیاد می شنویم. در برخی مواقع این ارتباط منطقی است، چون این دو مکمل هم به نظر می رسند.
اما در واقع، فروش و بازاریابی دو عملکرد بسیار متفاوت هستند و نیاز به مهارت های متفاوتی هم دارند.
مدیران کسب و کار می دانند چه کاری کنند؛ آنها شرایطی را ایجاد می کنند و می دانند چه سودی را در پی دارد؛ آنها پول را کنترل می کنند و می دانند چه چیزی بفروشند؛ بنابراین اگر چیزی را ساختیم یا داشتیم، به جای ضبط کردن، آن را باید بفروشیم. اما چگونه؟ اینجاست که باید بدانیم، بازاریابی چیست و چرا به آن نیاز داریم؟
اگر قرار باشد بخش مارکتینگ یا بازاریابی فقط با هدف افزایش فروش فعلی اداره شود، کارکرد آن به پشتیبانی از فروش با یک تمرکز درون شرکتی محدود خواهد شد.
اما اگر مارکتینگ جایگاه خود را در تیم مدیریت پیدا کند، میتواند تبدیل به یک عنصر رشد خوب با تمرکز برون شرکتی شود که فروش شما را هم افزایش میدهد.
تفاوت بین فروش و بازاریابی چیست؟
برای پاسخ به این سؤال، می خواهیم فروش و بازاریابی را جداگانه تعریف کنیم و ببینیم چگونه از هم پشتیبانی می کنند.
فروش چیست؟
اگر بخواهیم ساده بیان کنیم، فروش یعنی تبدیل موجودی های انبار به پول نقد.
یعنی هر چیزی موجود است تبدیل به پول شود. البته فروش می تواند شامل کالا یا خدمات باشد.
فروش، باعث ارتقای روابط با مشتریان و شرکا می شود. برای فروش باید در مورد قیمت ها و شرایط فروش مذاکره کنیم و مطمئن شویم که سفارش های مشتریان تجزیه تحلیل و کامل شده باشد.
به این منظور، فروشندگان باید یک رابطه نزدیک با مشتری (و گاهی همکاران) داشته باشند، مسیر فروش را هموار کنند، مخالفتهای مشتری را از بین ببرند و در مورد قیمت و شرایط فروش چانه بزنند.
معمولاً هم بعد از فروش باید مطمئن شوند که دیگر نیروهای شرکت نیاز مشتریان را برآورده میکنند.
نگاه و چشم انداز بخش فروش، از داخل به بیرون (یعنی به سمت مشتریان) و بیشترین تمرکز آنها روی زمان حال است و افق دیدشان هم به این هفته، این ماه و این فصل محدود می شود.
دلیل این امر آن است که اگر فروش روی زمان حال متمرکز نباشد، ممکن است شرکت به سود مورد نظر برای زمان کنونی دست پیدا نیابد.
بازاریابی چیست؟
هماهنگ شدن با مشتریان طبق نیاز هایشان برای زمان حال و آینده
یکی از مهمترین نقش های بازاریابی، شناخت بازار از نگاه مشتری به سمت شرکت و کمک به ارتقای شرکت در آینده است.
کار بازاریاب این است که سازمان را به سمت بخش یا گروهی از مشتریان یا کانال ها هدایت کند که شرکت می تواند در آنها رقابت کند و سود به دست بیاورد.
بازاریابی باید به این سوال سازمان پاسخ دهد که چگونه باید پیشنهادات محصول، قیمت گذاری و ارتباطات خود را تغییر دهد تا به نیازهای اساسی مشتریان برسد. (این قضیه تابع استراتژی موقعیت بازار است) بازاریاب همچنین وظیفه دارد، درک خود از بازار را به ابزارها و تاکتیکهایی جهت به دست آوردن سهم بیشتری از بازار تبدیل، روابط (و اغلب به صورت دیجیتال) را مستحکم و راه های بیشتری برای افزایش فروش پیدا کند.
تلاش های بازاریابی در کوتاه مدت ممکن است نتایج چشمگیری نداشته باشد. در مجموع می توانیم بگوییم بازاریابی یعی با هدایت صحیح، فروش را به جایی برساند که با شکارهای مناسب، به طعمه اصلی نزدیک شود. ذکر این نکته مهم است که اگر بازاریابی به یک تابع پشتیبانی فروش متمرکز نباشد، در آینده ممکن است نتایج زحمات از بین برود. بدون بازاریابی، فروش هم در معرض خطر است.
بازارها همواره در حال تغییر هستند. کار بازاریابی این است که این تغییرات را پیش بینی کنند، به شکارچیان کمک کند تا شکارشان را ببینند و مهمات لازم را در اختیارشان قرار دهند. با مهمات مشقی، حتی بهترین شکارچی ها هم کاری از دستشان برنمی آید. رشد پیوسته و پیشرفت، برای بقا و ارتقای شرکت امری ضروری است. اگر فقط برای امروز مهمات تهیه کنیم، چطور می توانیم بفهمیم که در صنعت ما به کدام سو در حرکت است و چگونه به این امر باید واکنش نشان دهیم.
آیا می توانیم هم فروش و هم بازاریابی داشته باشیم؟ آیا هر دو کار را یک نفر می تواند انجام دهد؟
بهتر است هر دو کار را یک نفر انجام ندهد. چون تمرکز بر زمان حال و پیش بردن فروش نیاز به مهارتهایی دارد که چندان با نگاه رو به آینده و مشتری محور بخش بازاریابی همخوانی ندارند.
اغلب شرکت ها و سازمان ها، فکر می کنند که درک خوبی از مشتریان خود دارند. در حالی که مکالمه با مشتریان مختلف، متفاوت است و پیش زمینه خاص خود را می طلبد.
بنابراین، مشتریان باید در مورد محصول یا خدمت خود به اطلاع کامل برسند و زمانی که با فرد فروشنده تماس می گیرند نکات مبهمی برایشان باقی نماند.
برای اینکه یک شرکت واقعاً بتواند رشد داشته باشد، لازم است کسی باشد تا ببیند که شرکت در آینده باید به چه سمتی حرکت کند.
در بسیاری از شرکتها، معمولاً وظیفه این بخش بر گردن مدیر عامل است و نقش بازاریابی صرفاً همراهی تیم فروش است.
اما وقتی که یک شرکت به اندازه کافی رشد میکند، وقت مدیر عامل کاملا پر می شود و ممکن است نقش استراتژیک مارکتینگ فراموش شود.
برای نشان دادن اهمیت جدایی مارکتینگ و فروش، بهتر است بدانید مطالعه تعداد زیادی از شرکت های متوسط در صنایع مختلف در دانشگاه تگزاس نشان داد که شرکت هایی که نقش بازاریابی و فروش را از هم جدا کرده اند و به مارکتینگ به عنوان یک واحد جدا توجه ویژه ای کرده اند، از احتمال رشد و موفقیت بیشتری برخوردار بودند البته جالب است بدانیم که حدود 60 درصد از این شرکت ها هنوز بخشی به اسم بازاریابی در شرکت خود نداشتند.
فروش و بازاریابی: حال و آینده
در یک شرکت تمرکز فروش بر زمان حال است و هدف آن فقط سود کنونی است و تیم فروش باید برای به دست آوردن سود تلاش کند.
اما ما اگر مدیر عامل شرکت باشیم، نمی توانیم از مدیران فروش برنامه ای 18 ماهه یا بیشتر بخواهیم. چرا که آنها بیشتر روی زمان حال تبحر دارند.
به علاوه، اگر شرکت یا سازمان ما رو به رشد و در حال توسعه استراتژی های تجاری متمرکز بر آینده باشد، برنامه های ما را حتما یک مدیر بازاریابی باید تنظیم کند نه یک فروشنده ی حرفه ای.
چگونه می توانیم این دو حوزه را در کسب و کار ادغام کنیم؟
پاسخ این سوال بسیار مهم است، زیرا ترکیب متناسبی از فروش و بازاریابی برای رشد موفقیت در تجارت ضروری است.
«فروش» شامل تعاملات بین فردی، جلسات رودررو و تماس های تلفنی می شود که شما را با چشم انداز مشتریان آشنا می کند.
«بازاریابی» شامل برنامه هایی از جمله تبلیغات، روابط عمومی، ارسال کاتالوگ و بروشورهای شرکت است که برای رسیدن به اهداف سازمانی و متقاعد کردن مشتریان به طور مستقیم و غیر مستقیم استفاده می شود.
در سراسر چرخه فروش، مخاطبین چند گانه را با استفاده از فروش و بازاریابی برای حرکت دادن چشم انداز به سطح بعدی، می برد.
برای ایجاد یک کسب و کار موفقیت آمیز، شما باید برنامه ای را طراحی کنید که فروش و بازاریابی را ترکیب کند و در تمام مراحل به طور مداوم به چشم اندازهای اصلی از فروش برسند.
کارآفرینان اغلب با انتخاب تنها آن دسته چند نمونه واقعی استراتژی BOS در چارت از تاکتیک هایی که راحت تر هستند معمولا به مشکل می رسند.
برای مثال، کسی که ذاتا خجالتی است، ممکن است تاکتیک های مهم فروش مانند شبکه را کنار بگذارد و صرفا بر برنامه های بازاریابی غیر شخصی متکی باشد.
از سوی دیگر، یک کارآفرین بیشتر ممکن است ساعت های بی شماری را به ایجاد تماس های سرد و بی روح برای عملکردهای شبکه صرف کند، و به دلیل ضعف پشتیبانی بازاریابی ، چرخه فروش حرکت نمی کند.
تعریف فروش
فروش به عنوان انتقال مالکیت یک محصول از تولید کننده به توزیع کننده، توزیع کننده به عمده فروش، عمده فروش به خرده فروشان و خرده فروشان به مصرف کننده نهایی در مقابل پول یا هر گونه معامله مشابه، با هدف افزایش درآمد. این آغاز قرار داد بین فروشنده و مشتری است.
تفاوت بین فروش و بازاریابی
در حوزه کسب و کار، فروش به تبادل محصولات و خدمات با پول اشاره دارد، در حالیکه بازاریابی یک اصطلاح گسترده است که شامل زنجیره ای از فعالیت ها مانند تحقیق و تفحص بازار و ارتقاء فروش می شود.
بازاریابی بر نیاز مشتری متمرکز است، در حالی که فروش بر نیازهای شرکت تأکید دارد.
در بازاریابی همه چیز مربوط به شناسایی نیازهای انسانی و رضایت آنها است، با ارائه محصولاتی که آنها نیاز دارند یا درخواست می کنند. از سوی دیگر، فروش به سادگی، هدف اش ترغیب مشتریان به خرید کالاها یا خدمات چند نمونه واقعی استراتژی BOS در چارت ارائه شده توسط شرکت است.
به طور کلی فعالیت فروش عبارتند از:
- نمایش محصول
- رضایت مشتریان
- اطلاع رسانی مخطبین با استفاده از بازاریابی الکترونیک
- تحقیقات بازار
- تولید محصول
- ارتقاء محصول
- تبلیغات برای محصول
- برقراری ارتباط با ارزش محصول
- فروش محصول
- خدمات پس از فروش
- رضایت مشتری
تفاوت های بازاریابی و فروش را در این جدول به راحتی می توانیم درک کنیم:
تفاوت های بازاریابی و فروش
دستیابی به هماهنگی فروش و بازاریابی
ایجاد بهره وری در فروش و بازاریابی، هر دو متکی بر استحکام استراتژی های کلیدی کسب و کار هستند.
هر دو بخش برای ایجاد یک تجربه مثبت برای مشتری باید توافق داشته باشند و هر کدام نقش موثر خود در آن را درک کنند.
اگر بخواهیم مثالی برای درک بهتر ارتباط بازاریابی و فروش بزنیم، می توانیم بگوییم بازاریاب نقش یک ناوبر (کسی که مسئول ناوبری و تعیین موقعیت هواپیماست) و فروشنده نقش خلبان (هدایتگر اصلی هواپیما) را بر عهده دارد. برقراری ارتباط بین ناوبر و خلبان برای رسیدن به موفقیت در محل مناسب در زمان مناسب به همراه رضایت مسافران در این چرخه ضروری است.
ناوبر مقصد و مسیر را توضیح می دهد، مسیرهای میانبر را نشان می دهد و اینکه هواپیمای شرکت شما در چه ارتفاعی پرواز کند.
خلبان در واقع مطابق با گفته های ناوبر، هواپیمای اهداف را به پرواز در می آورد و مسیر مشخص شده را دنبال می کند، اما دائما در طول مسیر رسیدن به اهداف، با ناوبر در ارتباط است تا بتواند تغییرات احتمالی (درست مثل شرایط بد آب و هوایی در طی یک پرواز) را به خوبی متوجه شود.
البته اینگونه نیست که خلبان، کورکورانه از دستورالعمل های ناوبر، پیروی کند. او همواره مسیر را کنترل کرده و از نحوه اجرای صحیح اطلاعات مطمئن می شود. درست مثل مثال پرواز، در دنیای واقعی و بین فروش و بازاریابی هم همین اتفاقات باید بیفتد تا هماهنگی و همکاری ایجاد شود.
نقش تکامل یافته
هم بخش فروش و هم بازاریابی باید این را درک کنند که ارتباط تنگاتنگی که در بالا به آن اشاره شد، امری ضروری است و باید بپذیرند که عدم پذیرش نقش خود در این ارتباط، باعث قطع ارتباط در سایر بخش های سازمان می شود.
اکنون با توضیحاتی که تا اینجا داده شد، می توان وظیفه «شناسایی استراتژی رشد برای شرکت» را برای نقش بازاریابی در سازمان به کار در نظر گرفت. این عنوان با توجه به تجاربی که در شرکت ها به دست آمده، بیش از همیشه مورد توجه قرار گرفته است.
همچنین وظیفه فروش این است که ببیند هر چیزی که برای فروش وجود دارد، چه نیازی از مشتری برطرف می کند و در واقع نیازهای مشتری چیست؟ فروش نقش بیشتری در زمینه ارتباط بین نیاز مشتری و نوع محصول یا خدمت دارد.
ارتباط بین هر دو طرف و همسویی با نیازهای مشتری، عناصر کلیدی هستند که به ارتقای این نقش ها کمک کرده است.
ارتباط خوب، باید یک کار روزمره برای یک شرکت جهت به دست آوردن مزایای فروش و بازاریابی باشد. گاهی اوقات نیاز به تغییری اساسی در وظایف روزمره هست. ارتباطات می تواند به معنی جلسه ای هفتگی یا اشتراک گذاری اطلاعات باشد. با این حال، به اشتراک گذاشتن بینش های مبتنی بر داده، عامل مهمی است که ارتباط بین تیم ها را تقویت می کند. تیم های فروش و بازاریابی، هر دو باید جریان آزاد اطلاعات مربوط به معیارهای مختلف و تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مشتریان را بین خود برقرار کنند.
تلاش های بازاریابی و فروش باید مبتنی بر واقعیت های بازار باشد، نه یک طرح بازاریابی که صرفا برای منافع داخلی یا در راستای پیروی از مارک تجاری است. به اشتراک گذاری داده ها باید پویا و چند منظوره باشد. بازاریابی باید اطلاعات مورد نیاز برای پاسخگویی صحیح به سوالات را جمع آوری کند و پیشنهاداتی موثر ارائه دهد. با اینکه داده های فروش مستقیم بسیار مهم هستند، اما داده هایی که از کانال های دیجیتال مانند اطلاعات آنلاین که از تعامل با مشتریان به دست می آید، می تواند میزان اثربخشی تبلیغات را نشان داده و سازمان را برای خدمات دهی به مشتریان و عملیات مالی یاری کند.
درک انتظارات مشتری
همکاری خوب بین بازاریابی و فروش نیاز به درک عمیق انتظارات مشتری در تمام طول مدت فروش دارد. برای انجام این کار، باید دائما، تعاملات با مشتریان چه از طریق دیجیتالی و آنلاین و چه به صورت مستقیم، ارزیابی شود.
سپس مشخص شود که چه کسی در هر نقطه از فروش پاسخگو است.
گروه های پاسخگو در هر مرحله از این فرایند (حتی آنها که به طور مستقیم با مشتریان در رابطه نیستند، از جمله فناوری اطلاعات، امور مالی، حقوقی، مدیریت زنجیره تامین و منابع انسانی) می توانند به طور قابل توجهی بر نحوه فروش و بازاریابی تغییر اساسی ایجاد کنند و در نهایت باعث خدمت رسانی بیشتر به مشتریان شوند.
ارتباطات در این فرایند بسیار مهم است. خدمات رسانی به مشتری باید دائما پیشرفت کند، زیرا هرروزه به انتظارات مشتری افزوده شده و دانش آنها هم بیشتر می شود.
دوره آموزشی اسمارت مانی SmartMoney 2022
اسمارت مانی به سرمایه ای اشاره دارد که توسط بانک های مرکزی، سرمایه گذاران نهادی، صندوق ها و سایر متخصصان مالی بزرگ در بازار قرار می گیرد. این پول قدرتمند بر بازارهای مالی تأثیر می گذارد و آنها را به حرکت در می آورد. سبک پرایس اکشن اسمارت مانی به دنبال استفاده از استراتژی هایی است که با دیدگاه های معاملاتی بانک های بزرگ همسو باشد و بر تمامی سبک های پرایس اکشنی دیگر برتری دارد.
نمونه ای از ویدیوهای این دوره که مدرس در چارت واقعی و در تایم فریم ۱ دقیقه تریدهایی با ریسک به ریواردهای بسیار کم و سود شگفت انگیز انجام می دهد:
دوره آموزشی اسمارت مانی SMARTMONEY
✅ این دوره بروزترین دوره آموزشی سبک اسمارت مانی مربوط به سال ۲۰۲۲ است و توسط مدرس اروپایی تدریس شده است و به دوره فیلیپینگ معروف است.
✅ شامل ۷ فصل و جمعاً ۲۵ ویدیو(۵ ساعت آموزش) به صورت فشرده و بسیار کاربردی می باشد که در آن ضمن تدریس مباحث بسیار جدید اسمارت مانی سایر مباحث پرایس اکشنی از جمله نواحی فیلیپ، نواحی عرضه و تقاضا، بهینه سازی نواحی، نقاط ورود و خروج، مباحث مدیریت سرمایه، نقاط جعلی در سشن های معاملاتی و . به صورت فشرده آورده شده است.
✅ مدرس سعی کرده مباحث را تا حد امکان به صورت ساده بیان کند و از پیچیده کردن موضوعات با اصطلاحات دست و پا گیر اجتناب کند.
✅ پس از آموزش هر موضوع جدید، مثالی از آن را در چارت واقعی توضیح داده شده تا درک موضوع برای فراگیر آسانتر شود.
✅ ویدیوها به صورت زیرنویس فارسی روان و چسبیده، توسط مترجم و به صورت تخصصی برای شما فراگیران عزیز تهیه شده است.
سرفصل های دوره پرایس اکشن اسمارت مانی ۲۰۲۲
از مزیت های این دوره اینکه مدرس در فصل ششم پلن معاملاتی خود را که تلفیقی از مباحث اسمارت مانی و سطوح عرضه و تقاضا است، به طور کامل ارائه می دهد.
چند نمونه واقعی استراتژی BOS در چارت
وب سایت تاکسونومی چیست؟ 4 نکته برای طراحی کتگوری ها
نکات بازاریابی دیجیتال در صنعت غذا
نحوه ی تحلیل SWOT برای استارت آپ ها و کسب و کارها
میخوای تازه شروع کنید؟
دوره استراتژی دیجیتال مارکتینگ
با استراتژی هدفمند درآمدت رو بیشتر کن
- کنترل
- بررسی تاکتیک ها
- تدوین استراتژی
- مشخص کردن اهداف
- تحلیل موقعیت
- پیاده سازی و اجرا
- و …
دوره مدیریت دیجیتال مارکتینگ
تخصصی ترین دوره دیجیتال مارکتینگ
- اصول دیجیتال مارکتینگ
- طراحی سایت
- بازاریابی محتوایی
- گوگل آنالیتیکس
- گوگل تگ منیجر
- گوگل ادز
- سئو
- ایمیل مارکتینگ
- بازاریابی در شبکههای اجتماعی
- طراحی کمپین های تبلیغاتی
- استراتژی دیجیتال مارکتینگ
برای مشاهده جزئیات دوره کلیک کنید
4 تغییر بزرگ در گوگل آنالیتیکس 4 که باید بدانید
مشکل از دسترس خارج شدن گوگل ادز برای کاربران ایرانی برطرف شد
آشنایی با گوگل آنالیتیکس 4 ابزار تحلیل دادهها
بازاریابی 360 درجه چیست؟ | اجرای کمپین بازاریابی 360 درجه
چهارمین گردهمایی دیجیتال مارکتینگ دهبان برگزار شد
پرفورمنس مارکتینگ (Performance Marketing) | بازاریابی عملگرا چیست؟
برندسازی (Branding) چیست؟ 7 تکنیک برندینگ برای مبتدی ها
پرسونا چیست؟ آموزش قدم به قدم طراحی پرسونا مشتری
دلایل ترک سبد خرید | 10 راه کاهش نرخ ترک سبد خرید
در این مقاله 100 کلمه تاثیرگذار برای کال تو اکشن مخاطبان به شما پیشنهاد میدهیم.
0 تا 100 ابزارک وردپرس (Widget) + 28 ویجت برتر
لذت یادگیری رایگان در خبرنامه ما
اگر در فکر داشتن یک کسبوکار موفق در بازار آنلاین هستید، جای درستی آمدهاید! دیجیتال مارکتینگ دانش پولسازی کسب و کارها از فضای دیجیتال است و ما با جامعترین دورههای آموزش دیجیتال مارکتینگ شما را به یک متخصص تمام عیار تبدیل خواهیم کرد.
بهترین ارز دیجیتال برای نوسان گیری کدام است؟
اگر بخواهید برای نوسان گیری در بازار ارزهای دیجیتال اقدام کنید، باید بهترین ارز دیجیتال برای نوسان گیری در این بازار را بشناسید و همچنین با بهترین زمان نوسان گیری در ارز دیجیتال نیز آشنا باشید تا بهترین رمزارز را در بهترین زمان ممکن خریداری کنید تا ریسک معامله شما کاهش یابد و همچنین سود شما تا حدود بسیار زیادی تضمین گردد. پس اگر دوست دارید بدانید چطور بهترین ارز دیجیتال برای نوسان گیری را تشخیص دهید، این مطلب را تا انتها مطالعه کنید تا خودتان بتوانید بهترین ارز دیجیتال برای نوسان گیری را برای خود انتخاب کنید.
بهترین ارز دیجیتال چند نمونه واقعی استراتژی BOS در چارت برای نوسان گیری
کدام ارز دیجیتال برای نوسان گیری بهتر است ؟ بازار پرنوسان رمزارزها همیشه بسیتری مناسب برای آن دسته از تریدرهایی است که قصد استفاده از فرصت های بی شمار آن را دارند. در این بین بعضی از معامله گران با اهداف بلندمدت برای سرمایه گذاری در این بازار اقدام کرده و عده ای دیگر با هدف های کوتاه مدت تر در این بازار فعالیت می کنند و به دنبال نوسان گیری از رمزارزها هستند. هر یک از این گروه ها، استراتژی های گوناگونی را در فرایند معامله رمزارزها مورد استفاده قرار می دهند. در ادامه مقاله به بیان استراتژی هایی که معامله گران نوسان گیر از آن برای سود بردن در بازار کریپتوکارنسی استفاده میکنند، خواهیم پرداخت.
تریدرها در بازارهای مالی مطابق با اهداف مالی و زمانی که صرف نمودارها و تحلیل بازار می کنند، به چند گروه اصلی تقسیم بندی می شوند. از تریدرهایی که معاملات خود را به شکل فوری و در عرض چند دقیقه انجام می دهند گرفته تا آن هایی که چند هفته و ماه را برای یک معامله اختصاص می دهند. تریدرهایی که در بازه های زمانی کوتاه مدت خرید و فروش می کنند، نوسانات بازار برای آن ها بیشتر حائز اهمیت است. این معامله گران سعی می کنند تا با شناسایی نقاط خرید و فروش، از نوسانات بیشترین استفاده را داشته باشند.
به علت ریسک بالای نوسان گیری در بازار پرنوسانی مثل بازار کریپتوکارنسی، تریدر با استفاده از توقف حدضرر می تواند تحت شرایطی که قیمت بر خلاف روند مورد انتظارش پیش رفت، خود را در برابر ریزش های احتمالی محافظت نماید. یا این که با روش هایی مثل خرید پله ای در قیمت های پایین تر، میانگین قیمت خرید خود را پایین تر بیاورد تا در صورت رشد قیمت سریع تر از پیش سرمایه اولیه خود را بازیابد.
1) بیت کوین – BTC
بیت کوین همواره در صدر قرار داشته و است و موقعیت خود را در دنیای ارزهای دیجیتالی حفظ کرده است. بیت کوین قدیمی ترین و پرطرفدارترین ارز دیجیتالی شده است که بیشترین تقاضا را برای ارزهای دیجیتال جهانی دارد. به صورت کلی، بیشتر مردم با بیت کوین آشنایی دارند و حداقل نام آن را شنیده اند.
از این روی در سطح جهانی، بیت کوین دارای بالاترین نرخ پذیرش در قیاس با سایر ارزهاست و در حال حاضر می گویند این رمزارز برای تریدهای روزانه نیز بهترین گزینه ممکن به حساب می آید. بیت کوین از لحاظ ارزش بازار و حجم معاملات در صرافی های مختلف در صدر قرار دارد و مطمئنا مناسب ترین گزینه برای سرمایه گذاری کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت است.
2) اتریوم – ETH
هرچند اتریوم بسیار ناپایدار است ولی روزانه هزاران نفر اتریوم را مورد معامله قرار می دهند، لذا حجم معاملات اتریوم بسیار زیاد است. همچنین اتریوم بعد از بیت کوین دومین ارز دیجیتال از لحاظ ارزش بازار است، از همین روی بهترین رمزارز برای نوسان گیری به حساب می آید. یکی دیگر از دلایل محبوبیت اتریوم که موجب شده بهترین ارز دیجیتال برای نوسان گیری انتخاب شود این است که به علاوه این که یک رمزارز است، یک بلاکچین مجزا نیز دارد.
با استفاده از این پلت فرم، امکان ایجاد توکن های جدید فراهم است و همچنین برنامه های غیر متمرکز را توسعه داد. زمانی که صحبت از خرید و فروش اتریوم در میان است پیش از معامله در این سهم، اطمینان یابید که تمام اخبار پیرامون آن را دنبال می کنید. اتریوم 2.0 در اصل یک ارتقاء اتریوم به حساب می آید که در سه مرحله خارج می شود پس از راه اندازی، هزینه تراکنش را کاهش می دهد و کارایی شبکه اتریوم موجود را بهبود می بخشد.
3) بایننس کوین – BNB
بایننس کوین به وسیله یکی از بزرگترین صرافی های ارز دیجیتال دنیا به نام بایننس عرضه شده و پشتیبانی می شود و افراد به افزایش قیمت بایننس کوین در سال های آتی خوش بین هستند. زمانی که معامله گران دیدند که یک صرافی معتبر رمزارز خود را منتشر کرده، به صورت طبیعی اعتماد آن ها نسبت به این ارز جلب شد. دلیل دیگر انتخاب بایننس کوین به وسیله معامله گران روزانه، افزایش تقاضای روزافزون این ارز است.
بایننس کوین جزو 5 رمزارز پرطرفدار و ارزشمند بازار است و حجم معاملات قابل توجهی را تولید می کند. از لحاظ نوسانات، به صورت معمول از دو ارز معرفی شده بالا ناپایدارتر است، ولی باز هم، قابل پیش بینی نیست و به عنوان یکی از بهترین کوین ها برای نوسان گیری شناخته می شود. به منظور تجارت موفق در این ارز حتما به اخبار اخیر در مورد آن توجه داشته باشید.
4) ترون – TRX
ترون نیز از بهترین کوین ها برای نوسان گیری می باشد که سریع ترین رشد بلاکچین را دارد و حجم معاملات زیادی را به وجود می آورد. ترون نسبت به اتریوم از ناپایداری کمتری برخوردار است، اما مانند سایر ارزهای رمزنگاری شده، هرگز نمیدانید که تغییرات بعدی قیمت آن چقدر شدید میتواند باشد. شما میتوانید از طریق اخبار شنیده شده در اینترنت در مورد تغییرات قیمت کوتاه مدت آن ایده بگیرید. همچنین جاستین سان، بنیانگذار Tron، در توییتر بسیار فعال است و اغلب در مورد این پروژه توییت میگذارد.
5) لایت کوین – LTC
عده ای لایت کوین را مناسب ترین ارز دیجیتال برای نوسان گیری به حساب می آورند. لایت کوین نخستین آلت کوین منبع باز دنیاست که ثبات موقعیت خود را با سرمایه بازار حفظ کرده است. لایت کوین همواره جزو 10 رمزارز برتر دنیاست و به علت ظرفیت ذخیره سازی برتر و زمان تایید سریع تراکنش بین مردم پرطرفدار است. نهایتا شما قادرید برای نوسان گیری ارز دیجیتال روی لایت کوین نیز حساب نمایید. در وصف این ارز دیجیتال می گویند که چنانچه بیت کوین طلا باشد، لایت کوین نقره است. شبکه این ارز برای حل مشکلات بیت کوین ارائه شد و چون ماهیت مستقلی دارد مورد توجه دنیای رمزارز قرار گرفت.
انواع استراتژی های نوسان گیری کدام است؟
تعداد زیادی استراتژی برای انجام معاملات نوسان گیری وجود دارد که می توان از آن ها برای کسب بازدهی بهره گرفت. استراتژی های معامله گر می تواند به صورت کامل سیستماتیک یا اختیاری باشد. می توان انواع استراتژی را با عناوین دنبال کردن روند، گرفتن موج، حرکت، گیر کردن در جعبه، شکست یا میانگین برگشت گروه بندی کرد. توسعه استراتژی های معاملات نوسان گیری به زمان و تلاش احتیاج دارد. تریدر می بایست پیش از به خطر انداختن سرمایه خود، روی کاغذ معامله نماید یا از یک حساب نمایشی و موقتی استفاده نماید.
یک حساب دمو به کاربران این امکان را می دهد تا با استفاده از استراتژی خود در زمان واقعی خرید و فروش کند تا ببینید آیا واقعا این روش کار می کند یا خیر! مواقعی پیش می آید که یک استراتژی در زمان واقعی آزمایش می شود ولی کار نمی کند! همچنین در این روش کاربر می تواند نوع ریسکی که در زمان آغاز معامله با استفاده از یک استراتژی نوسان گیری انجام خواهد داد را امتحان نماید.
1) استراتژی گیر کردن در جعبه – Stuck in a box : استراتژی گیر کردن در جعبه با استفاده از سطوح حمایت و مقاومت از یک محدوده بازار پیروی می نماید، لذا بازار بعضی مواقع به عنوان گیر کرده در جعبه ای بین دو خط بالا و پایین شناخته می شود و به منظور استفاده از آن ابتدا یک بازار که در این محدوده قرار گرفته تشخیص داده می شود و در ادامه کاربر صبر می کند تا قیمت کم تر از سطح حمایت قرار بگیرد.
حتما برایتان جالب است : بهترین ارز دیجیتال برای آینده کدام است؟
چنانچه قیمت زیر سطح حمایت شکسته شد، کاربر برای عبور قیمت از سطح حمایت صبر می کند. چنانچه عبور قدرتمندی در قیمت دیده شود، کاربر در موقعیت لانگ قرار خواهد گرفت؛ موقعیت لانگ به معنای خرید رمزارز با این انتظار است که سطح قیمت آن ها افزایش پیدا کند و حد توقف ضرر در 1 ATR زیر شمع تنظیم می شود و پیش از سطح مقاومت سود به دست خواهد آمد. در راستای کسب اطمینان از موفقیت این استراتژی، کاربران بایستی درک درستی از نمودار شمعی روزانه و سطح حمایت و مقاومت داشته باشند. حد ضرر و توقف ضرر و زیان کاربر هم در حصول اطمینان از این که از این سطح فراتر نروند بسیار حائز اهمیت خواهد بود.
2) استراتژی دنبال کردن روند – Trend following strategy : وقتی میانگین متحرک 5 ساعته از میانگین متحرک 20 ساعته بیشتر یا پایین می رود، این بیانگر وجود یک روند یا ترند کوتاه مدت می باشد. این استراتژی زمانی که دارایی مورد نظر رو به رشد است بسیار مناسب است، ولی وقتی که قیمت آن به یکباره حرکت می کند، سیگنال های سختی ایجاد می کند. روش های گوناگونی وجود دارد که می توان با این نوع استراتژی معاملات نوسان گیری انجام داد. می توان با سیگنال ورود معاملاتی وارد شد و از سیگنال معکوس برای خروج استفاده کرد.
برای مثال وقتی که میانگین متحرک 5 ساعته از میانگین متحرک 20 ساعته عبور کند، کاربر برای خرید اقدام می کند و زمانی که میانگین متحرک 5 ساعته زیر میانگین متحرک 20 ساعته می رود، به فروش می رساند و خارج می شود. همچنین در زمان معامله این استراتژی، این امکان وجود دارد که کاربر سطح خاصی از سود و زیان را در نظر بگیرد و با توجه به آن حرکت داشته باشد. توصیه می شود که در مقابله با روند موجود که معامله معکوس به حساب می آید، خرید یا فروشی انجام ندهیم. به صورت کلی کاربر تنها در صورتی که ترند شدن دارایی صعودی و طولانی باشد، دارایی را بلندمدت نگهداری کند و در صورتی که روند کوتاه باشد دارایی را کوتاه مدت نگهداری نماید. با پیروی از ترند موجود، کاربر به صورت چشمگیری احتمال موفقیت خود را به عنوان یک معامله گر بهبود می بخشد.
3) گرفتن موج – Catch the wave : به همان صورت که از اسم این استراتژی مشخص است، هدفش این است که یک حرکت را در بازارهای پرطرفدار انجام دهند و بدین ترتیب بعد از پایان پول بک وارد آن شوند. به منظور گرفتن موج، تریدرها روندی را به عنوان مثال در میانگین متحرک 50 دوره شناسایی می کنند. چنانچه بازار ارز دیجیتال به میانگین متحرک نزدیک شود، تریدرها منتظر یک قیمت در معاملات گاوی هستند، بدون این که مدت زیادی روی شمع بعدی بمانند. به عنوان یک قاعده کلی و مناسب، معامله گر می بایست ضرر و زیان خود را در زیر شمع پایین قرار دهد و سود را درست پیش از بالا آمدن بازار تنظیم نماید.
بهترین تایم فریم برای نوسان گیری ارز دیجیتال
عوامل گوناگونی در انتخاب بهترین تایم فریم برای معامله موثر است. تایم فریم، به صورت کلی بسته به نیاز و هدف معامله گران، تعیین خواهد شد، ولی تایم فریم های پرطرفدار برای تحلیل، به صورت معمول بین تایم فریم های روزانه و یا 4 ساعته در نظر گرفته می شوند که داده های بیشتری در خود ذخیره کرده اند. جهت نوسان گیری از بازار و معامله در زمان کوتاه، تایم فریم هایی با بازه کوتاه تر مثل 5 دقیقه ای، 15 دقیقه ای یا 30 دقیقه ای انتخاب می شوند.
البته که پاسخ این پرسش قطعی نیست ولی باید گفت در بازار کریپتوکارنسی مثل سایر بازارهای مالی، سبک و نوع معامله در تعیین بهترین تایم فریم بسیار تاثیرگذار است. در بازار رمزارز برای معاملات طولانی مدت، دوره زمانی یک ماهه می تواند گزینه مناسبی به حساب آید و برای دوران نوسان گیری در بازار و معامله در لحظه، بهتر است از تایم فریم های کوتاه مدت مانند تایم فریم های 5 دقیقه ای، 15 دقیقه ای و یا 30 دقیقه ای بهره گرفت. این نوع تایم فریم برای تصمیمات سریع و بعضا پرریسک در لحظه و باتوجه به تغییرات نوسانی، گزینه مناسبی محسوب می شود.
نتیجه گیری و کلام پایانی
نوسان گیری و روش هایی مثل اسکالپ تریدینگ یا ترید روزانه روش هایی به حساب می آیند که برای بازه های زمانی کوتاه مدت مناسب به حساب می آیند و همان طور که از اسمشان مشخص است، این روش ها مختص ترید روزانه رمزارزها می باشند و نه سرمایه گذاری با هدف بلند مدت. در این روش معامله گران به دنبال این هستند که از همه نوسانات و حرکات قیمتی که پتانسیل سودآوری دارند استفاده حداکثری کنند.
برای مثال در روش ترید روزانه همه پوزیشن های معاملاتی در یک روز باز و در پایان همان روز بسته می شوند. با توجه به ماهیت نوسان گیری و احتیاجات اولیه برای انجام این کار، جهت انتخاب بهترین رمزارز برای نوسان گیری توجه به دو فاکتور قدرت نقدشوندگی و نوسانات آن رمزارز بیشتر از هر عامل و فاکتور دیگری حائز اهمیت است.
با توجه به این که رمزارزهای پرطرفدار و با ارزش بازار ارزهای دیجیتال از قدرت نقدشوندگی و نوسانی مناسبی برخوردارند، امکان دارد بتوان نام آن ها را در بین لیست بهترین رمزارزها برای نوسان گیری قرار داد. در نهایت این شما هستید که با تحقیق، بررسی، تمرین، ممارست و کسب تجربه لازم تشخیص می دهید که آیا استفاده از روش نوسان گیری با روحیات شما سازگاری دارد یا خیر و در صورتی که قصد استفاده از این روش را دارید، کدام یک از رمزارزها مناسب ترین ارز دیجیتال برای نوسان گیری می باشد.
همان طور که ابتدای مقاله به شما قول دادیم، در این مطلب بهترین ارز دیجیتال برای نوسان گیری و همین طور استراتژی های نوسان گیری در این بازار را خدمت شما عزیزان معرفی کردیم.
اگر دوست دارید در مورد این که ارز دیجیتال meme چیست و آیا ارزش سرمایه گذاری دارد اطلاعات کسب کنید، بهترین راهنمایی را از این مطلب دریافت نمایید .
به نظر شما فیلتر حجم مشکوک میتواند در انجام معاملات مفید باشد؟
بازاریابی دهان به دهان چیست و چگونه در آن موفق شویم؟
شاید شنیده باشید که میگویند بازاریابی دهان به دهان قدرتمندترین روش بازاریابی است. اما چرا؟ بگذارید در جواب یک داستان بگویم: یادم میآید چند سال پیش دایی من میخواست یک تلویزیون LED بزرگ برای منزل جدیدش بخرد. قبل از خرید در حدود چند هفته در مورد برندهای تلویزیون، قابلیتهای مدلهای مختلف و… تحقیق کرد و در نهایت تصمیم به خرید یک تلویزیون برند سامسونگ مدل فلان گرفت.
اما دقیقا چند روز قبل از خرید محصول، در یک مهمانی در خانه یکی از اقوام همسرش، بحث به تلویزیون کشیده شده و صاحب خانه چند دقیقهای از کیفیت بالای LED برند LG خودش صحبت کرده بود. میدانید نتیجه چه شد؟ دایی من آخر هفته یک LED برند LG خرید! این یعنی تمامی آن تحقیقات قبلی با چند جمله یک فرد آشنا کنار گذاشته شد.
یا بگذارید دقیقتر بگویم: برند سامسونگ برای اینکه بتواند محصولاتش را به مخاطبان بشناساند هزاران راهکار تبلیغاتی به کار گرفته؛ از بازاریابی محتوایی گرفته تا تبلیغات محیطی، برندسازی، چاپ کاتالوگ و… و دقیقا دایی من هم به کمک همین موضوعات قصد خرید از آن را داشت. اما در نهایت برند LG صرفا به کمک بازاریابی دهان به دهان آنهم در چند دقیقه، نظر او را تغییر داد و در این رقابت پیروز شد! اینجاست که میتوانیم به خوبی درک کنیم چرا بازاریابی دهان به دهان قدرتمندترین نوع بازاریابی در جهان است. حالا وقتش شده که به سراغ مفاهیم پایهای رفته و با اصول این روش مارکتینگ آشنا شویم:
بازاریابی دهان به دهان چیست؟
سالها پیش یک روانشناس مشهور به اسم جرج سیلورمن در تحقیقی که بین پزشکان و بیماران انجام داد، متوجه شد که کلام افراد روی ذهن همدیگر تاثیر زیادی دارد. به طوری که هم بیماران میتوانند نظر منفی پزشکان نسبت به داروها را عوض کنند و هم پزشکان همین تاثیر را روی بیماران دارند. این اولین جرقههای بازاریابی دهان به دهان بود.
به طور کلی بازاریابی دهان به دهان (wom) یا Word Of Mouth Marketing به معنی فعالیتهایی است که یک برند برای سر زبان افتادن نام یا محصولش میکند!
این یعنی همه کارهایی که شما انجام میدهید تا مخاطبان از شما یا محصولتان برای بقیه آشنایان خودشان صحبت کنند. این کارها میتواند از افزایش کیفیت محصول شروع شده و تا تبلیغات خلاقانه، تولید یک محصول متفاوت و… ادامه پیدا کند.
چرا باید به سراغ بازاریابی دهان به دهان برویم؟
مطمئنم بیشتر از 90 درصد مخاطبان این مقاله اینستاگرام را روی تلفن همراهشان نصب دارند. اما یک سوال: «چه شد که این اپلیکیشن را روی تلفن همراه خودتان نصب کردید؟ غیر از این بود که یکی از آشنایانتان نصب آن را به شما توصیه کرد؟ مطمئنا نه.» در حال حاضر اینستاگرام چند میلیارد نفر مخاطب فعال دارد و همه این مخاطبان را به کمک بازاریابی دهان به دهان به دست آورده.
یعنی نه از فلان تبلیغ تلویزیونی چند میلیون دلاری کمک گرفت، نه در مجلات تبلیغ کرد و نه حتی از استراتژیهای نوین بازاریابی مثل بازاریابی محتوا استفاده کرد! فقط همه چیز را به عهده بازاریابی دهان به دهان گذاشت و بدون هزینه، به این همه مخاطب رسید. البته قضیه به این آسانها هم نیست. دلیل این محبوبیت بالای اینستاگرام در واقع خلاقیت و نوآوری در محصول بود. مطمئنا چنین چیزی برای همه کسب و کارها ممکن نیست؛ ولی راهکارهای دیگری هم برای اجرای بازاریابی دهان به دهان وجود دارد که در ادامه مقاله به آنها اشاره میکنم.
(نمودار سمت راست، بودجه پیش بینی شده توسط کسب و کارها برای «بازاریابی دهان به دهان» طی سالهای 2008 تا 20013 است. همانطور که میبینید روند این بودجه ریزی کاملا صعودی است و این نشان دهنده درک اهمیت این نوع بازاریابی توسط صاحبان کسب و کارهاست)
چرا بازاریابی دهان به دهان موفق میشود؟
ببینید اصولا اغلب فرآیندهای بازاریابی مختلف چند هدف ثابت را دنبال میکنند. بیشتر تکنیکهای مارکتینگ میخواهند در مرحله اول مخاطب را از وجود خودشان آگاه کنند (آگاهی از برند) و سپس به کمک فعالیتهای مختلف، مورد اعتماد او قرار گرفته و توجهش را جلب کنند.
در مقابل؛ بازاریابی دهان به دهان هم مرحله آگاهی از برند و هم مرحله اعتمادسازی را به کمک مکالمه بین 2 نفر در مورد یک محصول به دست میآورد. یعنی کافی است دوست شما در مورد فلان برند باکیفیت تلفن همراه با شما صحبت کند تا شما، هم با آن آشنا شده و هم اعتماد کنید و ترغیب به خرید آن شوید. دقیقا مشابه خریداران تلفنهای همراه برند هواوی یا شیائومی که در بازار ایران به کمک بازاریابی دهان به دهان به فروش زیادی رسیدند. بنابراین مهمترین موضوع در این فرآیند گسترده، اعتماد است.
انواع تکنیک های بازاریابی دهان به دهان
خب بالاخره به قسمت جذابتر مقاله رسیدیم. در ادامه میخواهم تکنیک هایی از بازاریابی دهان به دهان را به شما آموزش بدهم تا بتوانید به کمک آنها، با کمترین هزینه محصول یا برندتان را سر زبانها بیاندازید:
1_ کیفیت محصولات و خدمات
مهمترین موضوعی که مخاطب و مشتری شما را ترغیب به صحبت کردن در موردتان میکند، کیفیت بالای کالا یا خدمات است. زمانی که محصول شما نسبت به محصول رقبا کیفیت بیشتری داشته باشد؛ مخاطب نسبت به آن احساس اعتماد به دست آورده و علاقهمند میشود تا این حس را با دیگران هم به اشتراک بگذارد. البته دقت کنید که کیفیت به تنهایی موضوعی نیست که بتواند برای شما بازاریابی دهان به دهان ایجاد کند؛ اگر اینطور بود برندهایی مثل LG و سامسونگ از بقیه فعالیتهای بازاریابی بی نیاز میشدند.
2_ غافلگیر کردن مشتری
حدودا سال 96 بود که در یک دوره سئو در سطح وب فارسی شرکت کردم. مدت دوره 40 ساعت بود و علاوه بر این 40 ساعت، قرار بر این بود که 7 ماه هم پشتیبانی از محصول انجام شود. اما میدانید چیزی که من بعد از شرکت در دوره دریافت کردم چه چیزی بود؟ اینها:
40 ساعت آموزش سئو،
چند ده ساعت آموزش بازاریابی دیجیتال،
چندین ویدیو پشتیبانی و پرسش و پاسخ،
و البته 2 سال پشتیبانی مداوم!
در اصل مدرس دوره من و بقیه مخاطبان را غافلگیر کرد. در مقابل من چه کردم؟ حداقل در این سالها به بیشتر از 20 نفر شرکت در این دوره را پیشنهاد کردم که مطمئنم حدود 6/7 نفرشان در دوره شرکت کردهاند. این نتیجه غافلگیر کردن مشتری است که باعث بازاریابی دهان به دهان قوی شده. دقت کنید که در این مثال، کیفیت محصول یک موضوع پیشفرض بود و به تنهایی باعث نمیشد که من دوره را به بقیه توصیه کنم.
3_ فعالیت در شبکههای اجتماعی
فعالیت در شبکههای اجتماعی یکی دیگر از تکنیکهایی است که باعث میشود مخاطبان در مورد شما صحبت کنند. البته در این تکنیک احتمالا مخاطبان در مورد خود برند و محتوایی که منتشر میکنید صحبت میکنند؛ نه در مورد محصول نهایی. اما در هر حال چنین موضوعی هم به شدت روی موفقیت شما تاثیر گذار است. چرا؟
ببینید زمانی که شما در شبکهای مثل اینستاگرام محتوای مفید و جذاب تولید میکنید، به دلیل قدرت بالای این شبکه اجتماعی در میان مخاطبان سریعا شناخته میشوید. در ادامه و با توجه به اینکه اشتراک گذاری محتوا به دست مخاطب در این شبکه فعالیت راحتی است؛ محتواهایتان در میان مخاطبان پخش شده و صحبتهایی هم در مورد برندتان میشود.
در این میان برگزاری مسابقات اینستاگرامی، بازاریابی به کمک افراد تاثیر گذار (اینفولئنسر مارکتینگ) و… تاثیر بازاریابی دهان به دهان را چند برابر میکند. نکته دیگر اینکه میتوانید با اشتراک گذاری نظر مثبت کاربران در مورد خود محصولاتتان، نظر کاربران بیشتری را به سمت محصول جلب کنید.
به عنوان نمونه ما در اینستاگرام بیشتر از یک نفر بعد از برگزاری دوره 15 ساعته آموزش وبینار، تکههایی از ویدیو افرادی که در این دوره شرکت کرده بودند و رضایت زیادی از آن داشتند را در پست و استوریهایمان منتشر کردیم و این موضوع باعث افزایش فروش دوره شد.
4_ ترغیب کاربر به اشتراک گذاری شما
راهکار و تکنیک بعدی برای بازاریابی دهان به دهان، ترغیب مستقیم کاربر به صحبت در مورد شما یا محصولتان با دیگران است. چطور؟ با درخواست مستقیم و همینطور هدیه یا جایزه دادن به او.
مثلا به عنوان نمونه اپلیکیشن اسنپ یا تپسی از شما درخواست میکنند برنامهشان را به دوستانتان معرفی کرده و در مقابل سفر رایگان هدیه بگیرید؛ وب سایتهای فروشگاهی در ازای معرفی شدن توسط شما، کد تخفیف در اختیارتان میگذارند؛ بازیهای موبایلی به شما جان اضافه و… میدهند تا لینک اپلیکیشن را با دوستانتان به اشتراک بگذارید و هزار نمونه دیگر.
یا اصلا در یک مثل نزدیکتر: ما در وب سایت «بیشتر از یک نفر» سیستم امتیازدهی به کاربران را راه اندازی کرده و به کاربران بابت فعالیتهای مختلف به این عزیزان امتیاز میدهیم. مثلا در ازای نوشتن ماجرای من، لایک کردن ماجرای دیگران و… مخاطبان از سایت امتیاز میگیرند.
در این بین، یکی از فعالیتهایی که امتیاز خیلی بالایی دارد معرفی محصولات به دیگران است! این یعنی اگر شما محصولی را به یک مخاطب دیگر در سایت معرفی کنید، چند امتیاز از طریق سیستم امتیازدهی سایت به پروفایلتان اضافه چند نمونه واقعی استراتژی BOS در چارت میشود. بنابراین ما اینجا کاربران را تشویق میکنیم تا در مورد محصولاتمان یک بازاریابی هرچند ضعیف، اما تاثیرگذار انجام دهند.
5_ ترغیب کاربر به تولید محتوا برای شما!
این تکنیک بازاریابی دهان به دهان بازخورد به شدت بالایی دارد؛ در اصل این تکنیکی میان دو راهکار قبلی است. در این راهکار از مخاطب درخواست میکنیم در مورد محصول ما یک محتوا تولید کرده و در شبکههای اجتماعی یا وب سایت خودش منتشر کند. در این شرایط به راحتی مخاطب محصول شما را با تعداد زیادی مخاطب به اشتراک میگذارد.
مثلا برندهایی مثل نایک از این استراتژی زیاد استفاده کرده و کاربران را تشویق میکنند تا با محصولاتشان عکس گرفته و منتشر کنند. به طور کلی بخش مهم از استراتژی محتوای برندهای بزرگ، به محتواهایی اختصاص پیدا میکند که توسط کاربر تولید میشوند. به این نوع محتوا، UGC میگویند.
6_ کمک گرفتن از تاثیرگذاران
برای استفاده از این تکنیک، باید محصول خودتان را در اختیار افرادی قرار بدهید که تعداد زیادی دنبال کننده دارند یا به اصطلاح در حوزه خودشان اثرگذارند. به این ترتیب فرد مورد نظر محصول شما را استفاده کرده و به دلیل کیفیت بالا، استفاده از آن را به مخاطبان خودش هم پیشنهاد میکند.
به عنوان یک مثال بازاریابی دهان به دهان که از این راهکار کمک میگیرد، میتوانم به نشر آریانا قلم اشاره کنم. دفتر این انتشارات گاها کتابهای معتبر خودش را برای افراد تاثیرگذار اینستاگرامی ارسال میکند. در ادامه آنها هم محصول را به مخاطبان معرفی کرده و از انتشارات هم تشکر میکنند که این باعث افزایش آگاهی از برند و اعتماد بسیاری از مخاطبان میشود.
7_ با مخاطبان رابطه احساسی داشته باشید
اگر بتوانید یک رابطه احساسی و نزدیک با مخاطبان ایجاد کنید، شک نکنید که آنها در مورد شما با دیگران صحبت میکند. ایجاد یک رابطه احساسی با پیگیری و پشتیبانی خریدها، ارائه مطالب یا هدایای رایگان، پرسش و پاسخ در فضای مجازی، و… امکان پذیر است. البته یادتان باشد که زیاده روی در این مسیر، نتیجه عکس داشته و بازخورد خوبی برایتان نخواهد داشت.
8_ خلق یک ایده جدید یا کار شگفت انگیز
این یکی تکنیک مورد علاقه من است. در این راهکار برند سعی میکند با انجام یک کار شگفت انگیز، همه نظرات و توجهها را به سمت خودش جلب کند. اگر دوست دارید نمونههای زیادی از این موضوع را ببینید، حتما کتاب گاو بنفش نوشته ست گادین را بخوانید. در ادامه هم سعی میکنم با چند مثال، قضیه را بهتر برایتان توضیح دهم:
یک نمونه قوی که در مقاله بازاریابی چریکی هم به آن اشاره میکنم؛ (به زودی منتشر میشود) کاری بود که برند ردبول انجام داد. ردبول چند سال پیش یک ورزشکار حرفهای را برای پرش با چتر به ارتفاع حدود 130 کیلومتر (. ) فرستاد و یک رکورد جهانی را ثبت کرد. صرفا ویدیو این پرش از ارتفاع و حرکات نمایشی چترباز در یوتیوب بیشتر از 350 میلیون بار بازدید داشت که 9 میلیون بازدیدش در زمان انجام پرش و به صورت زنده بود. چنین حرکتی باعث میشود در یک مقطع زمانی افراد بسیار زیادی در مورد یک برند صحبت کنند. مطمئنا تعداد خیلی بالایی از مشاهده کنندگان ویدیو، کسانی بودند که لینک آن را از دوستان دریافت کرده یا حداقل در موردش از آنها شنیده بودند. ویدئوی سقوط آزاد او را ببینید تا برق از کلهتان بپرد:
نمونه دیگر از این موضوع که در کتاب گاو بنفش هم به آن اشاره شده؛ در مورد یک فروشنده باربیکیو است. این فروشنده خارجی بعد از فروش هر باربیکیو به منزل خریدار میرود، باربیکیو را نصب کرده و اولین استیک خوشمزه را هم برای او میپزد! اگر دقت کنید در اینجا واقعا اتفاق خاصی نمیافتد؛ اما مهم این است که فرد خدماتی را ارائه میکند که رقبای دیگر ارائه نمیکنند! و دقیقا این موضوع باعث ایجاد بازاریابی دهان به دهان میشود.
9_ یک چالش ایجاد کنید
و در نهایت آخرین تکنیک و موضوعی که در موردش در این مقاله صحبت میکنم؛ ایجاد کردن یک چالش است. این یعنی سعی کنید در فضای مجازی بحثی در مورد یک موضوع جذاب راه بیندازید و باعث شوید بقیه کاربران هم به آن بپیوندند.
در اینستاگرام میتوان چنین کاری را با یک پست جنجالی مثلا در مورد درآمد افراد، بررسی میزان رضایتشان نسبت به یک موضوع و… ایجاد کرد. البته دقت کنید که اگر در این میان باعث رنجش خاطر یک دسته از مخاطبان شوید، مطمئنا بازاریابی دهان به دهان تاثیر عکس گذاشته و به ضرر برندتان کار میکند.
کلام آخر
در نهایت و به عنوان کلام آخر میخواهم یک نکته بگویم: اگر قصد دارید بازاریابی دهان به دهان کنید، فقط باید یک موضوع قابل بحث داشته باشید و سپس آن را پروبال بدهید!
کیفیت محصول شما به تنهایی در نظر هیچکس دیده نمیشود، اما زمانی که به صورت مستقیم و غیر مستقیم به آن اشاره کنید، مطمئنا مخاطبانتان را تحریک میکند. بنابراین هر موقع خواستید از بازاریابی دهان به دهان کمک بگیرید؛ اول به فکر یک موضوع قابل بحث و دوم راهی برای بزرگ کردن آن در ذهن مخاطب باشید.
هنوز از دوره رایگان و فوقالعاده «نیلوفر مرداب» برای رشد و بهبود کسب و کارتان استفاده نکردهاید؟
دیدگاه شما