به همین خاطر در ابتدا شما باید اطلاعاتتان را در مورد سرمایهگذاری در بورس بالا ببرید.
برای اینکه شناخت درستی از بازار سرمایه داشته باشید، ما سعی کردیم در قالب دو مطلب کلیه اصطلاحات بورسی را به شما معرفی کنیم.
نمودار تعدیل شده با تعدیل نشده چه تفاوتی دارد؟
در صورتی که مقالههای قبلتر در خصوص تحلیل تکنیکال را خوانده باشید، متوجه شدهاید که تحلیل تکنیکال برای روانشناسی رفتار نمودار سهم در آینده و تشخیص نقاط حمایت و مقاومت یا به نوعی سیگنال خریدوفروش، از اهمیت بالایی برخوردارند. در همین راستا قصد داریم در این مقاله به یک مفهوم مهم در حوزه تحلیل تکنیکال یعنی نمودار تعدیل شده و تعدیل نشده بپردازیم. در ادامه به تفاوتهای این دو نمودار در تحلیل تکنیکال هم خواهیم پرداخت. برای آشنایی بیشتر با نمودارهای تعدیل شده و نشده در ابزار بورس با این مقاله با ما همراه باشید.
تفاوت بین نمودار تعدیل شده و تعدیل نشده چیست؟
در ابتدا باید توجه داشته باشید که در تحلیل تکنیکال ما دو نوع نمودار قیمتی داریم، یکی نمودار تعدیل شده و دیگری نمودار تعدیل نشده است. برای شناخت نمدارها تعدیل شده باید بدایند زمانی که در نمودار یک سهم علاوه بر جزئیات تکنیکالی، از عوامل تحلیل بنیادی هم استفاده شود، به آن نمودار، نمودار تعدیل شده گفته میشود. این عوامل بنیادی میتواند مانند افزایش سرمایه، تقسیم سود نقدی و … باشد. بر خلاف این تعریف اگر نمودار سهم فقط از عوامل تکنیکالی مدنظر باشد، و جزئیاتی از حوزه بنیادی در نمودار وجود نداشته باشد این نمودار، نمودار تعدیل نشده است.
با توجه به این تعاریف حتماً این سؤال در ذهن شما ایجاد خواهد شد که در این میان کدام یک از این نمودارها به منظور تحلیل و بررسی بهتر هستند و چه تفاوتهایی با هم دارند؟ از هر کدام از این نمودارهای باید در کجا استفاده کنیم؟ برای پاسخ به این سؤالات به بخشهای بعدی توجه نمایید.
همانطور که حدس میزنید نمودارهای تکنیکالی به خودی خود از نوع تعدیل شده هستند که همین امر موجب میشود اطلاعات شفاف و دقیقتری در اختیار تحلیلگر قرار بگیرد. یکی از اصول تحلیل تکنیکال به این امر اشاره دارد که تمامی نوسانات قیمتی اعم از تقسیم سود و سایر عوامل به نوعی در قیمت تعدیل شده سهمها وجود دارند که برای آشنایی با اصطلاحات بورسی در بخشهای بعدی به آنها میپردازیم.
سود نقدی چیست؟
شرکتها در پایان سال مالی خود جلسهای تحت عنوان مجامع برگزار میکنند که در این جلسه مدیران ارشد شرکت حضور دارند که در صورت تمایل سهامداران هم اجازه شرکت دارند. در خلال این جلسه سود سالیانهای که توسط شرکت در این یک سال کسب شده مورد محاسبه قرار گرفته و بخش اندکی از این سود به سهامداران تخصیص داده خواهد شد. در این فرآیند باید در نظر داشته باشید که با تقسیم سود بین سهامداران ارزش قیمت هر سهم در بازار نیز به اندازه سودی که تقسیم شده، کاهش خواهد یافت.
افزایش سرمایه چیست؟
در اکثر مواقع شرکتها نیاز دارند نقدینگی جدیدی را تأمین کرده تا وضعیت سودآوری خود را بهبود بخشند. در این میان افزایش سرمایه یکی از راههای مناسب بهمنظور تأمین منابع مالی برای شرکتها است. مقوله افزایش سرمایه در هر شرکت، با توجه به ساختار و پیچیدگیهای آن شرکت میتواند از انواع متفاوتی اجرا شود که در ادامه مقاله به آنها میپردازیم. در نظر داشته باشید که افزایش سرمایه در شرکتهای سهامی به معنی افزایش اسمی میزان سرمایه ثبتشده شرکت است. به عبارت سادهتر، افزایش سرمایه به معنی افزایش تعداد سهام منتشرشده توسط شرکتهای در سهام است. در حال حاضر شرکتها از روشهای زیر میتوانند برای افزایش سرمایه اقدام کنند:
- افزایش سرمایه از آورده نقدی و مطالبات حال شده
- افزایش سرمایه از محل سود انباشته یا اندوخته
- افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی داراییهای شرکت
- افزایش سرمایه از محل صرف سهام یا سلب حق تقدم
باید به این نکته توجه داشته باشید که بعد از فرآیند افزایش سرمایه به همان میزانی که افزایش سرمایه شکل گرفته به همان اندازه از ارزش قیمتی سهام کاسته خواهد شد و در عوض تعداد دارایی سهام سهامداران نیز بیشتر میشود. همین پروسه نقش خود را در نمودارهای تعدیل شده نمایش خواهد داد.
شکاف قیمت چیست؟
در صورتی که در برخی از نمودارهای سهمها مشاهده کرده باشید متوجه یک شکاف یا گپ قیمتی در نمودار میشوید که به آن شکاف قیمت نیز گفته میشود. در این گپ هیچ معاملهای انجام نشده است و به دلایل مختلف ممکن است این شکاف در نمودار بوجود بیاید. در این راستا ما انواع شکاف قیمتی داریم که در این بخش به آن اشاره خواهیم کرد:
شکاف قیمت بدلیل افزایش سرمایه در سهم
شکاف قیمت به دلیل متوقف بودن طولانی وضعیت نماد
شکاف قیمت به دلیل تقسیم سود نقدی شرکت
نمودار تعدیل شده بهتر است یا نمودار تعدیل نشده؟
برای فهمیدن اینکه نمودار تعدیل شده یا نشده کدام بهتر است در ادامه با ما همراه باشید. همانطور که مشخص است تفاوتهای زیادی بین این دو نمودار وجود دارد و در صورت تحلیل بر روی آنها نتیجههای متفاوتی کسب خواهد شد. برای شروع پیشنهاد میکنیم که در گام اول یکی از این نمودارها را برای تحلیل انتخاب کنید. افرادی که از نمودارهای تعدیل نشده استفاده میکنند معتقدند که هر بار قیمت بعد از شکاف ایجاد شده به سمت سقف قیمتی قبلی حرکت کرده و سقف جدیدی را ایجاد میکند. در نمودار زیر مشاهده میکنید که در هر مرحلهای که شکاف قیمتی به وجود آمده است، سهم شکاف قیمتی بوجود آمده را پر خواهد کرد. زمانی که در این فرآیند سقفهای قیمتی سهام نیز شکسته شوند شاهد رشد سهم در آینده خواهیم بود.
همانطور که از نمودار بالا مشخص است، شکافهای متعددی بوجود آمده که بعد از شکافهای ایجاد شده به دلیل افزایش سرمایه، قیمتها حالت رشد به خود گرفته و گپ بوجود آمده را به اصطلاح پر کردهاند. در این نمودار مشاهده میکنید که نقاط ورود و خروج به سهم با استفاده از تحلیل تکنیکال به راحتی قابل پیشبینی بوده و شما به عنوان یک سرمایهگذار قادر هستید با استفاده از این ابزار تصمیمت مناسبتری برای سرمایهگذاری در بازار بورس اتخاذ کنید.
در این راستا افرادی که طرفدار نمودار تعدیل شده هستند با توجه به اصول تکنیکال که شاره دارد: همه چیز در قیمت سهم نهفته است و بر اساس روند حرکت میکند. بر اساس همین اصل عقیده دارند که شکافهایی که به دلیل عرضه و تقاضا در بازار روی نمودار شکل نگرفتهاند، نباید در نمودار سهم جایگاهی داشته باشند.
برای سرمایهگذاری مناسبتر از چه ابزارهایی استفاده کنیم؟
همانطور که تا این بخش از مقاله اشاره کردیم، تحلیل تکنیکال یکی از قدرتمندترین ابزارهای موجود در بازار بورس است که تحلیلگران با استفاده از آن و تکنیکهای موجود در این زمینه دست به پیشبینیهای مهمی در ارتباط با آیند نمودار سهم میزنند. در همین راستا خود تحلیل تکنیکال از ابزارها و عوامل بسیاری تشکیل شده که هر کدام از آنها به عنوان یک مسیر مناسب برای تحلیل سهم به شما میآید.
در این میان بهتر است که از تحلیل بنیادی هم غافل نشوید، بسیاری از فعالین بازار بورس علاوه بر تحلیل تکنیکال از نکات مهم در تحلیل بنیادی سهم هم استفاده میکنند و همین امر به تصمیمات و پیشبینیهای آنها قوت بیشتری میدهد. طی تجربه پیشنهاد میکنیم برای تحلیل در حوزه تکنیکال از نمودارهای تعدیل شده استفاده نمایید تا اطلاعات به شکل دقیقتری در اختیار شما گذاشته شود و با این امر میتوانید به نتایج مطمئنتری دست پیدا کنید.
سخن آخر
در این مقاله سعی کردیم به تعریف نمودارهای تعدیل شده و تعدیل نشده سهم در حوزه تحلیل تکنیکال بپردازیم و در بخشهای بعدی به تفاوت آنها و عقیدههای رایج طرفداران این نمودارها پرداختیم. نمودارهای تعدیل شده مشکل یا مسئلهای در روند استفاده از ابزارهای تحلیل تکنیکال مانند خطوط روندی, چنگال اندورز, سیستم تحلیل امواج الیوت, سیستم ایچموکو, اندیکاتورها و اسیلاتورها ایجاد نمیکند. پس با این تفاسیر بهتر است که در تحلیلهایی که انجام میدهید از نمودارهای تعدیل شده استفاده کنید و از مودارهای تعدیل نشده برای بررسی سقفهای تاریخی و حساسیتهای قیمت در طول زمان استفاده نماییم.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال یک رشته تجاری است که برای ارزیابی سرمایه گذاری ها و شناسایی فرصت های معاملاتی بوجود آمده است. برای انجام این کار از تجزیه و تحلیل روند آماری که از فعالیت های تجاری جمع شده است استفاده می شود که از جمله آنها می توان به حرکت و حجم قیمت اشاره کرد.
تحلیلگران بر این باورند: فعالیت معاملاتی که در گذشته انجام شده و تغییرات قیمت یک اوراق بهادار می توانند شاخص های ارزشمندی برای حرکت های بعدی تعیین قیمت محسوب شوند. دقت کنید تحلیل تکنیکال ممکن است با تحلیل بنیادی، که بیشتر به الگوی قیمت های شرکت یا روند سهام اشاره دارد، تضاد داشته باشد.
درک کامل تحلیل تکنیکال
بر خلاف تحلیل بنیادی، که تلاش می کند ارزش یک اوراق بهادار را بر اساس نتایج آماری تجاری مانند فروش و درآمد ارزیابی کند، تحلیل تکنیکال برای بررسی و تحلیل قیمت و ظرفیت استفاده می شود و در این زمینه متمرکز است. از ابزارهای تحلیل تکنیکال جهت بررسی دقیق روشهای بدست آوردن و درخواست برای یک اوراق بهادار براساس تغییرات قیمت، ظرفیت و نوسانات استفاده می شود.
تحلیل تکنیکال اغلب برای تولید سیگنال های ترید کوتاه مدت از ابزارهای مختلفی مانند نمودار استفاده میکند، اما همچنین می تواند به بهبود ارزیابی میزان قوت یا ضعف یک مورد تجاری در بازار های تجاری عظیم یا یکی از بخش های آن کمک کند. این اطلاعات به تحلیلگران کمک می کند تا تخمین کلی ارزیابی را به صورت کلی بهبود بخشند.
تحلیل تکنیکال را می توان در هر زمینه مهم و امنیتی با داده های موجود مربوط به ترید استفاده کرد. این شامل سهام، معاملات تجاری آتی، کالاها، درآمد ثابت، ارزها و سایر اوراق بهادار می شود. در این آموزش، ما معمولاً سهام موجود در مثال های خود را تجزیه و تحلیل می کنیم، اما بخاطر داشته باشید که این مفاهیم را می توان در هر نوع مورد تجاری دیگری به کار برد. در واقع، تحلیل تکنیکال در بازار کالاها و فارکس که معامله گران (تریدرها) بر حرکت های کوتاه مدت قیمت تمرکز دارند، بیشتر استفاده می شود و کاربرد دارد.
تحلیل تکنیکال اولین بار توسط شخصی به نام چارلز داو و نظریه داو در اواخر دهه ۱۸۰۰ میلادی ارائه شد. چندین محقق برجسته از جمله ویلیام پی. همیلتون، رابرت رئا، ادسون گولد و جان مگی کسانی بودند که به شکل گیری مفاهیم نظریه داو و در نتیجه ارائه تحلیل تکنیکال کمک کردند. اساس آن در دوران مدرن، تحلیل تکنیکال تکامل یافته است که صدها الگو و سیگنال ایجاد شده طی سالها تحقیق را شامل می شود.
تحلیل تکنیکال با این فرض انجام می شود که کمکی برای تحلیل و تشخیص قیمت و روند فعالیت در معاملات تجاری آینده باشد. چرا که معاملات تجاری که در گذشته انجام شده است و تغییرات قیمت یک اوراق بهادار می تواند شاخص های ارزشمندی برای حرکات آتی قیمت و تصمیم های تجاری آینده محسوب شود. این تنها در صورتی است که حرکات و تصمیم ها با قوانین سرمایه گذاری یا معاملات مناسب مرتبط شود. تحلیل گران حرفهای در اکثر مواقع از تحلیل تکنیکال همراه با دیگر روش های تحقیق به این منظور استفاده می کنند. معامله گران خرده فروش ممکن است فقط بر اساس نمودارهای قیمت یک اوراق بهادار و آمار مشابه تصمیم بگیرند، اما تحلیلگران صاحبان سهام به ندرت تحقیقات خود را فقط به تجزیه و تحلیل بنیادی یا تکنیکال محدود می کنند.
در میان تحلیل گران حرفه ای که در حال حاضر وجود دارد، انجمن CMT از بزرگترین مجموعه تحلیلگران خبره یا مجاز است که با استفاده از تحلیل تکنیکال به طور حرفه ای در سراسر جهان فعالیت می کند.
مشخصات تکنیکال انجمن Chartered Market (CMT) را می توان پس از سه سطح آزمون بدست آورد که نگاهی گسترده و عمیق به ابزارهای تحلیل تکنیکال را پوشش می دهد. تقریباً یک سوم دارندگان منشور CMT نیز دارندگان منشور تحلیلگر خبره مالی (CFA) هستند. این نشان می دهد که این دو رشته چقدر یکدیگر را تقویت می کنند و به هم مرتبط هستند.
تحلیل تکنیکال سعی دارد حرکت قیمت را در هر نوعی پیش بینی کند. تقریباً هر ابزار قابل معامله ای را که عموماً در معرض نیروهای عرضه و تقاضا قرار دارد از جمله سهام، اوراق قرضه، معاملات آتی و جفت ارز را در فعالیت خود می گنجاند. در واقع، برخی تحلیل تکنیکال را صرفاً مطالعه محرک های عرضه و تقاضا می دانند که در حرکت قیمت بازار یک اوراق بهادار منعکس شده است. تحلیل تکنیکال معمولاً برای تغییرات قیمت اعمال می شود، اما برخی از تحلیلگران، اعداد دیگری غیر از قیمت را نظیر حجم معاملات یا سود باز را با این روش دنبال می کنند.
مطالب مرتبط: ترید چیست؟
به صورت کلی صدها الگو و سیگنال وجود دارد که توسط محققان برای حمایت از تحلیل تکنیکال تولید شده است. همچنین تحلیلگران انواع مختلفی از سیستم های معاملاتی را به همین منظور برای پیش بینی معاملات در مورد تغییرات قیمت ایجاد کردهاند. برخی از شاخص ها در درجه اول بر شناسایی روند فعلی بازار متمرکز هستند از جمله مناطق پشتیبانی و مقاومت. برخی دیگر بر تعیین قدرت یک روند و احتمال ادامه آن متمرکز هستند. شاخص های فنی و الگوهای نمودار مورد استفاده را می توان در خط روند، کانال ها، میانگین های متحرک و شاخص های حرکت خلاصه کرد.
در کل تحلیلگران تکنیکال انواع گسترده ای از اندیکاتور ها یا شاخص های زیر را بررسی می کنند:
• روند قیمت
• الگوهای نمودار
• شاخص های اندازه گیری و حرکت نوسانگرها
• میانگین متحرک
• سطح حمایت و مقاومت
فرضیات اساسی تحلیل تکنیکال
برای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری در این زمینه ها دو روش اصلی وجود دارد: تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال. تجزیه و تحلیل بنیادی شامل تجزیه و تحلیل صورتهای مالی یک شرکت برای تعیین ارزش واقعی یک معامله یا تجارت تعریف میشود، در حالی که تحلیل تکنیکال قیمت یک اوراق بهادار را توسط تمام اطلاعات قدیمی که در دسترس عموم قرار دارد منعکس می کند و در عوض بر تجزیه و تحلیل آماری حرکت قیمت متمرکز می شود. تحلیل تکنیکال سعی دارد با استفاده از جستجوی الگوها و روندها، نه تجزیه و تحلیل ویژگی های اساسی امنیت، احساسات بازار در پشت روند قیمت را درک کند.
چارلز داو مجموعه ای از سرمقاله ها را منتشر کرده که در مورد تئوری تحلیل تکنیکال در آنها به بحث و گفتگو پرداخته است. نوشته های او شامل دو فرض اساسی است که همچنان به شکل چارچوبی برای تجارت تحلیل تکنیکال باقی مانده است.
۱- بازارها زمانی می توانند کارآمد باشند که مقادیر نشان دهنده عواملی که بر قیمت اوراق بهادار تأثیر می گذارند را نشان دهند.
۲- به نظر می رسد حتی حرکات تصادفی قیمت بازار در الگوها و روندهایی حرکت می کنند که تمایل دارند با گذشت زمان تکرار شوند.
امروزه زیرساخت های تحلیل تکنیکال بر اساس کارهای داو بنا شده است. تحلیل گران حرفهای معمولاً سه فرضیه کلی را برای این رشته می پذیرند:
۱- در بازار برای همه چیز تخفیف وجود دارد: تحلیلگران مربوط به تحلیل تکنیکال بر این باورند که همه چیز، یعنی اصول یک شرکت، عوامل گسترده بازار و روانشناسی بازار از قبل در سهام موجود است. این نقطه نظر با فرضیه بازارهای کارآمد (EMH) که نتیجه مشابهی راجع به قیمت ها مطرح می کند، سازگار است. تنها چیزی که باقی مانده تجزیه و تحلیل حرکت قیمت است که تحلیلگران فنی آن را محصول عرضه و تقاضای یک سهام خاص در بازار می دانند.
۲- حرکت قیمت در روندها: تحلیلگران فنی انتظار دارند که قیمت ها، حتی در حرکات تصادفی بازار بدون توجه به بازه زمانی مشاهده شده، روندهایی را نشان دهند. به عبارت دیگر قیمت سهام بیش از نشان دادن حرکت نامنظم، احتمالاً به روند گذشته ادامه می دهد. بیشتر استراتژیهای معاملات فنی بر اساس این فرضیه انجام می شود.
۳- تاریخ تمایل به تکرار دارد: تحلیلگران فنی عقیده دارند که تاریخ تمایل به تکرار دارد. ماهیت تکراری حرکت قیمت را اغلب به روانشناسی بازار نسبت میدهند؛ بدین صورت که بر اساس احساساتی مانند ترس یا هیجان قابل پیش بینی خواهد بود. تحلیل تکنیکال از الگوهای نمودار برای تجزیه و تحلیل این احساسات و از حرکات بعدی بازار برای درک روند استفاده می کند. در حالی که بیش از ۱۰۰ سال از انواع تحلیل تکنیکال به منظور های مختلف استفاده شده است، اما هنوز هم اعتقاد بر این است که همه آنها مهم هستند زیرا الگوهای تکراری حرکات قیمت را نشان می دهند.
تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال، بزرگترین منابع فکری برای نزدیک شدن به تحلیل بازارها، محسوب می شوند. هر دو روش برای تحقیق و پیش بینی روند آینده قیمت سهام استفاده می شوند و مانند هر استراتژی یا فلسفه سرمایه گذاری، هر دو طرفداران و مخالفان خود را دارند.
تحلیل بنیادی یکی از روش های ارزیابی اوراق بهادار است که با استفاده از اندازه گیری ارزش ذاتی سهام این کار را انجام می دهد. تحلیلگران بنیادی همه چیز را بررسی می کنند، از اقتصاد کلی و شرایط صنعت گرفته تا وضعیت مالی و مدیریت شرکت ها. درآمد، هزینه ها، دارایی ها و بدهی ها از ویژگی های مهم تحلیلگران بنیادی است.
تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی متفاوت است زیرا قیمت و حجم سهام تنها ورودی در تحلیل تکنیکال محسوب می شود. فرض اصلی این است که تمام اصول شناخته شده با توجه به قیمت تعیین می شوند. بنابراین نیازی به توجه دقیق به آنها نخواهد بود. تحلیلگران فنی برای اندازه گیری ارزش ذاتی یک اوراق بهادار کاری را انجام نمی دهند، بلکه در عوض از نمودارهای سهام برای شناسایی الگوها و روندهایی استفاده می کنند که نشان می دهد سهام های مربوط به آینده کدامند.
محدودیت های تحلیل تکنیکال
برخی از تحلیلگران و محققان دانشگاهی انتظار دارند که EMH به آنها اطلاعات عملی از داده های تاریخی مربوط به قیمت و حجم موجود را نشان دهد. اگرچه با توجه به این استدلال، هیچ یک از مبانی تجارت نباید به صورت عملی وجود داشته باشند. این دیدگاه ها به عنوان نمونه ضعیف و نیمه قوی EMH شناخته می شود.
انتقاد دیگر به تحلیل تکنیکال این است که تاریخ در آن دقیقاً تکرار نمی شود، بنابراین مطالعه الگوی قیمت از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و نمی توان آن را نادیده گرفت. به نظر می رسد قیمت ها با فرض یک محدوده تصادفی بهتر مشخص شوند.
سومین انتقاد از تحلیل تکنیکال این است که از آن تنها در برخی موارد می توان استفاده کرد به این دلیل که به عنوان یک پیشگویی عمل می کند. برای درک بهتر برای شما یک مثال می زنیم. بسیاری از تریدر هایی که از تحلیل تکنیکال استفاده می کنند سفارش توقف ضرر را زیر میانگین متحرک ۲۰۰ روزه مربوط به یک شرکت خاص ثبت می کنند. توجه کنید که اگر تعداد زیادی از معامله گران این کار را انجام داده باشند و سهام به قیمت مورد نظر برسد، تعداد زیادی سفارش فروش وجود دارد که سهام را به سمت پایین سوق می دهد. این می تواند یک تایید برای حرکت پیش بینی شده توسط تریدرها باشد.
در این مرحله سایر معامله گران کاهش قیمت را مشاهده می کنند، همچنین موقعیت های خود را می فروشند و قدرت روند را بدین صورت تقویت می کنند. این فشار فروش کوتاه مدت را می توان خود برآورده دانست، اما تأثیر چندانی در تعیین قیمت دارایی در هفته ها یا ماه ها نخواهد داشت. در مجموع اگر تعدادی افراد مشخص از سیگنال های مشابه استفاده کنند، می توانند باعث حرکت پیش بینی شده سیگنال ها شوند، اما در طولانی مدت این گروه از معامله گران نمی توانند قیمت را افزایش دهند.
سهام بنیادی
سهام بنیادی چیست ؟| ویژگی ها و تفاوت آن ها با سهام غیربنیادی
سهام بنیادی چیست ؟| ویژگی ها و تفاوت آن ها با سهام غیربنیادی
یکی از اصطلاحاتی که معمولا توسط افراد سرمایه گذار در بورس استفاده می شود «سهام بنیادی» است. امروزه کسانی که در بورس سرمایه گذاری می کنند همیشه به دنبال سرمایه گذاری در سهمهای پر سود هستند و از روش های مختلفی برای این کار استفاده می کنند. از جمله این روش ها می توان به تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال، فیلترنویسی و. اشاره کرد. اما عبارت سهام بنیادی چیست؟ چه تفاوتی با سهم غیر بنیادی دارد؟ در این مقاله به موضوعات سهم بنیادی، نحوه شناسایی آن ها، فاکتورهای اصلی تشخیص سهم بنیادی از غیربنیادی خواهیم پرداخت. اگر شما جزو آن دسته از افرادی هستید که برای چرخاندن سهام خود از سبدگردان استفاده می کنید پیشنهاد ما به شما این است که تا انتهای این مقاله همراه ما باشید.
مقدمه
یکی از روش های سرمایه گذاری موفق در بورس، چیدن استراتژی خوب و مناسب است. انتخاب سهام بنیادی و شاخص ساز برای سرمایه گذاری در بازار بورس می باشد؛ بهترین است. به این علت که این نوع شرکت ها تاثیر بیشتری در شاخص بورس دارند و می توانند در بلندمدت، سود خوبی را برای به همراه داشته باشند. به بیانی ساده تر شرکت های بنیادی وضعیت سودسازی بسیار خوبی دارند. پرداخت سود این شرکت ها سر وقت و در بیشترین حالت ممکن بوده است و معاملات سهام آن ها بدون ابهام و با مدیریت بازارگردان انجام می شود.
سهام بنیادی چیست؟
اگر بخواهیم تعریف مختصر و ساده ای این باره داشته باشیم، سهام بنیادی سهامی است که پس از بررسی توسط تحلیلگران، ارزش ذاتی خوبی برای آن تشخیص داده شود. به بیانی دیگر در روش تحلیل بنیادی، تمرکز بر روی یافتن ارزش ذاتی سهم می باشد. در این روش هدف یافتن حداقل و حداکثر قیمت برای انجام معاملات روزانه نیست بلکه در این نوع تحلیل باید به دنبال سهمی بود که پشتوانه قوی داشته باشد تا بتوان برای مدت طولانی سهامدار آن بود. سهم هایی که از این ارزش برخوردار باشند را سهم بنیادی می گویند. همان طور که می دانید امروزه یکی از مهمترین مشکلات مربوط به شرکت های سهامی، کنترل، بررسی و چگونگی وضعیت سهام اعضاء و مدیریت سبد سهام و بروز نگهداری اطلاعات و روند بازدهی می باشد که با انتخاب یک نرم افزار سهام مناسب می توان این مشکلات را به راحتی از پیش رو برداشت.
نکته قابل توجهی که در این مبحث باید در نظر داشت این است که سهام بنیادی با دیدگاهی بلندمدت مورد بررسی قرار می گیرد. ویژگی مثبتی که این سهام دارد این است که در آینده روندی رو به رشد خواهد داشت. بدین معنا که فراز و فرودهای بیش از حد را تجربه نمی کند بلکه تنها در زمان اصلاح بازار دچار نوسان می شود. این نوع سهام همیشه سوددهی دارند اما سوددهی آن ها به شکلی نیست که توجه نوسانگیران را به خود جلب کند.
اگر شما هم جزو سهامداران بورس هستید حتما متوجه این موضوع شده اید که این ویژگیها تا حد زیادی به شرایط شرکت بورسی مربوط به سهم بستگی دارد. تحلیلگران بنیادی با استفاده از اطلاعاتی چون صورت وضعیتهای مالی شرکت، نحوه مدیریت و. که میتواند وضعیت شرکت را به خوبی به نمایش بگذارد با در نظر گرفتن سرمایهگذاریهای شرکت و جایگاه رقابتی آن، به تصمیمگیری درباره این که سهام بنیادی است یا خیر، میپردازند.
سهام های بنیادی بورس کدامند؟
بهترین سهام بنیادی بورس سهم هایی هستند که نقدشوندگی بالایی دارند و ارزش بازار آن ها بسیار بالا می باشد. این نوع سهام در صنعت و گروه بورسی که در آن فعالیت دارند بسیار سرآمد بوده و همواره از آن ها به خوبی یاد می شود. برای درک بهتر موضوع مثالی را شرح داده ایم: یکی از سهم های بنیادی بازار، نماد فولاد (همان شرکت فولاد مبارکه اصفهان ) است. در این سهام حجم معاملات و شناوری بالا، ریسک سرمایه گذاری کم و سودآوری شرکت متداوم می باشد.
تحلیلگران مالی و سرمایهگذاران به کمک نرم افزار سهام یا نرم افزارهای تحلیل بنیادی می توانند گزارش های مالی شرکت ها را در کوتاه ترین مدت ممکن و با دقیق ترین شکل ارزیابی کنند. یکی از ویژگی های مثبت این نوع نرم افزارها این است که می توان به کمک آن ها ساختارها یکپارچه شوند و همه داده ها را به صورت لحظه ای و به صورت همزمان در اختیار تحلیلگران قرار دهند.
خصوصیات سهام بنیادی
- ثبات سودآوری
- حاشیه سود مناسب
- نقدشوندگی بالا در بورس
- عمر بالای شرکت
- انتشار مداوم اطلاعات و اخبار
- درصد تقسیم سود بالا و تقسیم سود سریع در انتهای سال مالی
- چشم انداز مثبت برای صنعتی که سهم در آن قرار دارد
- میزان تاثیر در شاخص کل
- نسبت دارایی ها به بدهیهای آن شرکت
- برنامه های آینده شرکت، از جمله قراردادها، گسترش مجموعه و.
- تغییر روند پلکانی از زیانده به سمت ثبات و در نهایت رسیدن به سوددهی
- روند افزایشی نرخ فروش محصولات، خدمات و.
- نکته ای که در این مبحث باید در نظر داشته باشید این است که با امکانات نرم افزار مدیریت امور سهام، میتوان قدمی بزرگ در راستای کاهش مشکلات ناشی از عدم شناسایی رفتار سرمایهگذاران و متغیرهای تأثیرگذار بر قیمت و بازده سهام برداشت.
- ترازنامه شرکت
- صورت سود و زیان
- وضعیت جریان نقدی
- وضعیت درآمد شرکت
- در نظر گرفتن جنبههای نامشهود مانند کیفیت مدیریت شرکت، سهم بازار و شرایط اقتصادی کشور و جهان
- هر آنچه که در مورد اوراق یا کالای مورد معامله حائز اهمیت می باشد، در قیمت آن گنجانده می شود. (سهام، ارز، سکه، طلا)
- تغییرات قیمت اوراق یا کالای مورد معامله تصادفی نیست. بلکه از روندهای مشخصی پیروی می کند که با شناسایی آن روندها، می توان قیمت آتی را پیش بینی کرد.
- در بررسی اوراق یا کالای مورد معامله ” چگونه” از چرایی بیشتر اهمیت دارد. در تحلیل تکنیکال به جای اینکه به دنبال آن باشیم بفهمیم چرا قیمت تغییر کرد، میخواهیم بدانیم چگونه قیمت تغییر می کند.
- تاریخ خودش را تکرار می کند، یعنی روان شناسی جمعی سرمایه گذاران در دوره های مختلف یکسان است. بنابراین نوسانات آینده بازار شبیه نوسانات گذشته است.
- صندوق سرمایهگذاری در سهام: بخش عمده منابع خویش را به سرمایهگذاری در سهام اختصاص میدهند.
- صندوق سرمایهگذاری در اوراق بهادار با درآمد ثابت: دارای حداقل سود تضمینی است.
- صندوق سرمایهگذاری مختلف: ترکیبی از دو مورد بالا
- تحولات سیاسی و اقتصادی
- چرخههای تجاری
- تورم
- بیکاری
- کالاها و خدمات تولیدی شرکت یا صنعت
- نوع مدیریت
- اقدامات رقبا
- ساختار هزینه شرکت
- صورتهای مالی حسابرسی شده و حسابرسی نشده میان دورهای تلفیقی و سالانه شرکتهای بورسی و فرابورسی
- گزارش فعالیت ماهانه شرکتهای بورسی و فرابورسی
- آگهی دعوت به مجمع عمومی عادی سالیانه، مجمع عمومی فوقالعاده و کلیه مجامع شرکتهای بورسی و فرابورسی
- اعلام تغییرات مربوط به ترکیب اعضای هیئت مدیره شرکتها
- آگهی افزایش سرمایه شرکتها
- تصمیمگیری در خصوص تصمیم تقسیم سود سالانه شرکتها
- افشای اطلاعات با اهمیت
- زمانبندی تقسیم سود نقدی سهام
- قیمت همه چیز را نشان می دهد : تعداد زیادی از منتقدان تحلیل تکنیکال این موضوع را که تنها در نظر گرفتن تحرکات قیمتی برای تخمین رفتار سهم کافی است و عوامل بنیادی مورد توجه نیست را قبول ندارند. تحلیل تکنیکال بر این باور است که همه چیز از جمله اصول بنیادی نیز در قیمت سهم قبل مشاهده است و توجه به آن موجب حذف دیگر عوامل قبل از تصمیم گیری برای سرمایه گذاری است. تنها چیزی که حائز اهمیت است تحرکات قیمتی است که میزان عرضه و تقاضای بازار را نمایان خواهد ساخت.
- گذشته تمایل دارد تا تکرار تفاوت بین تحلیل فنی و بنیادی شود : طبیعت روند قیمت به این شکل است که تکرار شود. در حقیقت طبق روانشناسی بازار و احساساتی مثل ترس و هیجان، چرخه های قیمتی گذشته تکرار خواهد شد. تحلیلگر تکنیکال با استفاده از نمودارها احساسات را تحلیل می کند و متعاقب آن به تحلیل روند قیمتی نمودار سهام می پردازد. برخی از ابزارهای تحلیل تکنیکال برای روندهای ۱۰۰ ساله است که مورد استفاده قرار گرفته اند، به این دلیل که تحلیلگران معتقدند که نمودار سهام، روندهای قیمتی خود را تکرار خواهد کرد.
- قیمت در روند نمودار در حرکت است : تحلیلگران تکنیکالی بر این باورند که قیمت ها در روندهای کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت، حرکت و روندهای گذشته را مجددا تکرار خواهند کرد.
تفاوت سهم بنیادی و غیربنیادی چیست؟
در این مبحث به تفاوت سهام بنیادی و غیر بنیادی خواهیم پرداخت. اما ارائه این مطلب به این معنی نیست که این سهام خوب یا بد است. سهم غیربنیادی بدین معناست که برای سرمایه گذاری با استراتژی بلندمدت پیشنهاد نمیشود. در حالی که ممکن است سهم غیربنیادی در تحلیل تکنیکال با ارزش شمرده شود و مورد خوبی برای سهامداران با استراتژی کوتاهمدت به حساب بیاید.
همان طور که در بالا به آن اشاره کردیم در تحلیل بنیادی ارزش ذاتی سهم تخمین زده می شود، اما در این تحلیل نمی توان حداقل و حداکثر قیمت را تشخیص داد. در مقابل این تحلیل، تحلیل تکنیکال قرار دارد که میتوان به راحتی به قیمت دست پیدا کرد در حالی که ارزش ذاتی سهم قابل تشخیص نخواهد بود.
فاکتورهای فرعی تشخیص سهم های بنیادی
کدام سهم بهتر است؟ بنیادی یا غیربنیادی؟
با توجه به توضیحات شرح تفاوت بین تحلیل فنی و بنیادی داده شده در بالا حتما تا به الان به این نتیجه رسیده اید که بهترین گزینه برای سرمایهگذاری سهام بنیادی است. بر طبق وضعیت خوب این شرکتها، رسیدن به سودهی در سهام آنها حتمی است. اما بسیاری از سهامداران بورسی از نوسان قیمت سهام بهره می برند به عبارتی دیگر در سهم بنیادی که افزایش و کاهش ناگهانی قیمت اتفاق نمیافتد، سود چندانی برایشان در پی نخواهد داشت. حتما این سوال در ذهن شما به وجود آمده است که پس چگونه متوجه شویم که سهم بنیادی بهتر است یا سهم غیر بنیادی؟
سهام بنیادی بهتر است یا سهام غیر بنیادی؟ پاسخ به این سوال را این گونه مطرح می کنیم که در ابتدا شما باید چند موضوع را مد نظر قرار دهید. به عنوان مثال نحوه فعالیت در بازار بورس: برای سهامدارنی که به صورت روزانه در بازار مشغول فعالیت هستند، خرید و فروش سهام غیر بنیادی سود خوبی میتواند داشته باشد. فقط کافی است سهامدار روش تحلیل تکنیکال را بیاموزد. سپس با استفاده از آن، پایینترین قیمت برای ورود به سهم و بالاترین قیمت برای خروج از آن را پیدا خواهد کرد و در نهایت از معاملات سهام غیر بنیادی به سود خوبی میرسد. در نظر داشته باشید که این روش ریسک بالایی دارد.
اکثر سهامداران سرمایهگذاری با استراتژی بلندمدت، ریسکپذیری کمتر و احتمالا با دارایی بیشتر، معمولا سهام بنیادی را انتخاب میکنند. در برخی از سهامداران مشاهده شده است که چندین سهم بنیادی و غیر بنیادی را در سبد سهام خود قرار داده و با در نظر گرفتن هر دو استراتژی بلندمدت و کوتاهمدت به مدیریت آن میپردازند. برای انجام چنین کاری، برخورداری از دانش بورسی اهمیت زیادی دارد.
اهمیت نرم افزار سهام
یکی از مهمترین مشکلات شرکتهای سهامی، خریداران سهام، کارگزاریها و مدیران بورسی مواردی مثل مدیریت سبد سهام، بررسی وضعیت سهام اعضای یک شرکت، بهروز نگهداری اطلاعات و روندهای بازدهی سهم است. تحلیلگران برای حل مشکلات، نرم افزار امور سهام، به عنوان یک نرم افزار مدیریتی که میتواند مشکلات پیشروی دنیای بورس را حل کند پیشنهاد می دهند.
نرم افزار سهام از دسته نرم افزارهای حسابداری و مدیریتی کاوش، نرم افزاری است که با توجه به نیازمندی ها و دغدغه های مدیریت شرکت های سهامی، سرمایه گذاری و تعاونی طراحی شده است. با استفاده از این نرم افزار شما امور مدیریتی خود را با سرعت و دقتی بالا انجام خواهید داد و این دقت عمل باعث اعتماد سهامداران بیشتری به شرکت شما خواهد شد. نکته نرم افزارهای شرکت کاوش آن است که شما بدون نیاز به دانش خاصی و با استفاده از خدمات پشتیبانی این مجموعه به راحتی می توانید از نرم افزار استفاده کنید.
سخن پایانی
در طی این مقاله به تفاوت سهام بنیادی و غیربنیادی و نحوه سودهی هر کدام پرداختیم. همان طور که در بالا اشاره شد تصمیمگیری برای ورود به هر کدام از این سهام به استراتژی فرد سرمایهگذار وابسته است. نکته ای که باید در نظر داشته باشید این است که سرمایهگذاری در هر کدام از سهم بنیادی و غیربنیادی می تواند سودده باشد، به شرطی که سرمایهگذار دانش بورسی خود را ارتقا دهد و بتواند تصمیمات خود در بازار بورس را مدیریت کند.
اصطلاحات بورسی از صفر تا صد (قسمت دوم)
این روزها کلمه بورس و سرمایهگذاری در بورس زیاد به گوشتان خورده است. در مواجه با بورس و سرمایه گذاری دو واکنش متفاوت از اطرافیان میگیرید. یک سری افراد به شدت شما رو ترغیب به حضور در بازار بورس میکنند ولی در مقابل یک سری افراد به شما هشدار میدهند که دور بورس خط قرمز بکشید. در نهایت اینکه وارد بورس شوید یا نه، تصمیم خودتان است! اما به این نکته توجه کنید که وقتی برای اولین بار میخواهید وارد بورس شوید، بزرگترین دغدغه، شناخت دقیق بازار بورس است!
به همین خاطر در ابتدا شما باید اطلاعاتتان را در مورد سرمایهگذاری در بورس بالا ببرید.
برای اینکه شناخت درستی از بازار سرمایه داشته باشید، ما سعی کردیم در قالب دو مطلب کلیه اصطلاحات بورسی را به شما معرفی کنیم.
تحلیل بنیادی یا fundamental
تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی سهام و اوراق بهادار است. در تحلیل بنیادی ارزش ذاتی سهام محاسبه میشود.
بهطور کلی تحلیل بنیادی، رویکردی است برای پیش بینی وضعیت آتی بازارهای مالی براساس اخبار و اطلاعات دریافتی از اقتصاد ملی و جهانی، صنعت و صورتهای مالی شرکتهاست.
برای آنکه بتوان تحلیل بنیادی صحیحی داشت، نیاز است فرد تحلیلگر شناخت مناسبی از بازار، اقتصاد خرد و کلان، مدیریت مالی، سیاست و صنایع مورد بررسی داشته باشد.
اگر ارزش ذاتی یک سهم پایینتر از قیمت فعلی باشه، دارنده این سهم میتواند تصمیم به فروش این سهم بگیرد ولی اگر ارزش ذاتی یک سهم بالاتر از قیمت فعلی باشد، سهام دار سود کرده است و میتواند با سودی که از این سهام داشته، سهام را بفروشد که هدف تحلیل بنیادی سهام همین است.
یک تحلیلگر برای محاسبه تحلیل بنیادی عوامل زیر را در نظر میگیرد:
در پایان این نکته را در نظر بگیرید که تحلیل بنیادی اساس سرمایهگذاری است.
تحلیل تکنیکال Technical analytics یا تحلیل نمودارهای قیمت
این تحلیل، رویکردی برای پیشبینی وضعیت آتی بازارهای مالی مبتنی بر مطالعه وضعیت گذشته بازار است.
تحلیل تکنیکال بر چهار فرض اساسی بنیان نهاده شده است.
در تحلیل تکنیکال از مجموعهای از روشهای ریاضی و هندسی استفاده میشود تا براساس نمودار تغییرات قیمتی اوراق یا کالای مورد معامله، قیمت آن در آینده تخمین زده شود. به دلیل آنکه تحلیلگران تکنیکال با نمودار (چارت) سرو کار دارند. به آنها چارتیست نیز میگویند.
عموما افرادی از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند که با دیدگاه سرمایهگذاری کوتاهمدت و میانمدت و با هدف کسب سود از نوسانات قیمتی در بازار به فعالیت میپردازند.
صندوقهای سرمایهگذاری مشترک
افراد به دو طریق میتوانند در بازار سرمایه، سرمایهگذاری میکنند:
روش اول، روش مستقیم است که شخصا اقدام به خرید و فروش اوراق بهادار میکنند.
روش دوم، روش غیرمستقیم است که بین سرمایهگذار و سرمایهپذیر یک موسسه مالی به عنوان واسطه عمل میکند.
صندوق سرمایهگذاری مشترک نمونهای از این موسسات مالی واسطه هستند.
صندوق سرمایهگذاری مشترک، نهادی است که منابع مالی موردنیاز برای سرمایهگذاری را از مردم جمع آوری کرده و در سبد متنوعی از اوراق بهادار سرمایهگذاری میکند.
در معاملاتی که در صندوقهای سرمایهگذاری اتفاق میافتد به مبنای حجم خرید و فروش، واحد یا unit گفته میشود.
انواع صندوقهای سرمایهگذاری مشترک:
ضریب بتا:
دو عامل تشکیلدهنده سبد دارایی سرمایهگذاران، بازده و ریسک هستند.
ضریبی است که وابستگی بین یک سهم و بازار را نشان میدهد.
یا بهعبارت دقیقتر، ریسک سیستماتیک یک سرمایهگذاری یا مجموعهای از داراییهای مالی، نسبت به ریسک پرتفوی بازار یک ضریب همبستگی است که نشانگر نوسان قیمتی سهم، در مقایسه با بازارکلی فعال در آن، میباشد.
در تعریف بالا اشاره به ریسک سیستماتیک کردیم، لازم است جهت درک مفهوم ضریب بتا اشاره به انواع ریسکها شود:
ریسک سیستماتیک (غیرقابل اجتناب)
بخشی از ریسک سهام گفته میشود که نمیتوان از طریق افزایش تنوع سهم کاهش داد. این ریسک غیرقابل کنترل است.
عوامل ایجاد کننده ریسک سیستماتیک:
ریسک غیرسیستماتیک (قابل اجتناب)
بخشی از ریسک سهام گفته میشود که میتوان از طریق افزایش تعداد سهم کاهش داد. این نوع ریسک قابل کنترل است. این ریسک شامل آن بخش از کل ریسک مجموعه سهام است که مختص به یک شرکت یا صنعت خاص است را نشان میدهد.
عوامل ایجاد کننده ریسک سیستماتیک:
ضریب بتا اصولا نسبت به مقدار یک سنجیده میشود.
ضریب بتای یک (هم شدت بودن)
بزرگتر از یک (شدیدتر بودن)
کوچکتر از یک (ملایم بودن)
سهم با بتای بالا ریسکیترند اما پتانسیل بالاتری برای بازدهی دارند.
سهم با بتای پایین ریسک کمتری دارند و بالطبع بازدهی کمتری هم خواهند داشت.
اهرم مالی:
اهرم در علم مدیریت مالی به معنای روشی برای تکثیر کردن سود یا زیان است.
به عبارت دقیقتر اهرم به معنی قرض کردن پول بهمنظور چند برابر کردن درآمد حاصله از داد و ستد است.
روشهای معمول کسب اهرم، قرض گرفتن پول، خرید دارایی ثابت و استفاده از ابزار مشتقه است.
ارزش خالص داراییها: (NAV)
ارزش خالص داراییها (ناو)، عبارت است از ارزش خالص داراییهای یک شرکت؛ به عبارت دیگر ارزش کل داراییهای یک شرکت پس از کسر بدهیها.
محاسبه NAV در مورد شرکتهای سرمایهگذاری مناسبترین روش جهت ارزشگذاری سهام است.
برای یک شرکت سرمایهگذاری با ویژگیهای یک صندوق سرمایهگذاری مشترک، ارزش خالص داراییها، حاصل تفاوت کل داراییها منهای کل بدهیهای آن است.
ارزیابی شرکتها: تفاوت ارزش دفتری داراییها و بدهیها محاسبه میکنند.
ارزیابی صندوق سرمایهگذاری مشترک: بدهی صندوق – ارزش کل پرتفوی
یک شرکت سرمایهگذاری داراییها و بدهی آن به صورت روزانه تغییر میکند؛ به همین دلیل NAV آن نیز روزانه باید محاسبه گردد. اصولا شرکتهای سرمایهگذاری برای محاسبه NAV تقسیم بر تعداد سهم جاری خود محاسبه میکنند.
حاشیه سود یا Margin
حاشیه سود از فرمول سود پس از کسر مالیات / فروش خالص بدست میآید.
یا بهعبارت دیگر، شرکت به ازای هر فروش به اندازه حاشیه سود، سود دریافت میکند.
حاشیه سود یکی ازشاخصهای مهم برای افرادی است که با دیدگاه بلندمدت یا اصطلاحا سهامداری به فعالیت در بازار سرمایه میپردازند.
کدال:
سامانه جامع اطلاع رسانی ناشران (Comprehensive Database of all listed companies)
سامانه یا پایگاه اطلاعات جامع شرکتهای پذیرفتهشده در بورس است. آدرس سایت آن codal.ir است.
هدف از ایجاد و راهاندازی سامانه کدال، حفظ و نگهداری و انتشار الکترونیکی اطلاعات مالی و اطلاعات مربوط به سهام شرکتهای ثبت شده در بورس اوراق بهادار ایران است.
اطلاعاتی که از طریق کدال میتوانیم به دست بیاوریم:
حجم مشکوک :
به صورت غیرعادی شاهد افزایش حجم معاملات باشیم. معمولا نشانههایی از تغییر مهم در روند یک سهام و یا تقویت سرعت تغییرات حقیقی هستند.
به طوری که باعث ایجاد صف خرید و فروش میشود که در این موقعیت خریداران سهم را با قیمت پایین میخرند و با قیمت بالا میفروشند. انگیزه اصلی همه از این ترفند سوق دادن قیمت به سمتی است که با خرید این سهام سود مورد انتظار را به دست آورند.
حمایت و مقاوت (Support – Resistance)
حمایت و مقاومت ارائهدهنده نقاط اتصال کلیدی و مهمی هستند که در آنها عرضه و تقاضا بهم میرسند.
در بازار مالی، قیمتها توسط عرضه و تقاضای بیش از حد هدایت میشوند.
حمایت:
سطحی از قیمت است که تصور میشود، در آن تقاضا آنقدر قوی باشد که از سقوط بیشتر قیمت جلوگیری کند. در سطح حمایت انتظار میرود، خریداران به خرید راغبتر شوند و فروشندگان تمایل کمتری به فروش پیدا کنند.
اعتقادبراین است که زمانی که قیمت به سطح حمایت می رسد، تقاضا معمولا بیشتر از عرضه میشود و از سقوط قیمت به زیر سطح حمایت جلوگیری میکند.
مقاومت:
سطحی از قیمت است که تصور میشود، در آن فروش آنقدر قوی باشد که از افزایش قیمت جلوگیری کند.
هنگامی که قیمت به سمت سطح مقاومت بالا میرود، فروشندگان به فروش راغبتر شوند و خریداران تمایل کمتری به خرید پیدا کنند.
اعتقادبراین است که زمانی که قیمت به سطح مقاومت میرسد، عرضه از تقاضا افزایش مییاد و از افزایش قیمت به بالای سطح قیمت جلوگیری میکند.
افزایش قیمت به بالای این سطح نشان دهندهی یک تمایل جدید به خرید یا انگیزه کمتر برای فروش است.
اوج ها و فرودها:
حمایت میتواند با استفاده از نقاط عطف پایین قبلی ایجاد شود.
مقاومت میتواند با استفاده از نقاط عطف بالای قبلی ایجاد شود.
وقتی که قیمت به بالای سطح مقاومت نفوذ میکند، سطح مقاومت شکسته شده و میتواند تبدیل به حمایت شود.
شکست مقاومت، نشاندهنده پیروزی نیروی تقاضا بر نیروی عرضه است.
ریزش قیمت به پایین سطح حمایت، تغییر در عرضه و تقاضا را نشان میدهد.
شکست حمایت، نشاندهنده پیروزی نیروی عرضه بر نیروی تقاضاست.
محدوده حمایت” (Trading Range)
محدوده حمایت میتواند نقش مهمی را در تعیین اینکه سطحهای حمایت و مقاومت یک نقطه عطف هستند و یا الگوهای تکرار شدنی می باشند.
محدوده معامله یا محدوده Range یک دوره زمانی است که در آن قیمتها در یک دامنه نسبتا محدود تغییر میکند.
این نشان میدهد که نیروهای عرضه و تقاضا با هم در تعادل هستند.
مناطق حمایت و مقاومت: (Support and Resistance zone)
از آنجایی که تحلیل تکنیکال؛ علم دقیقی نیست بعضی اوقات مشخص کردن مناطق حمایت و مقاومت میتواند کارآمد باشد.
اوراق بهادار ویژگیهای خاص خود را دارند و تحلیل آنها باید با در نظرگرفتن پیچیدگیهای آنها انجام شود. گاهی اوقات خطوط دقیق حمایت و مقاومت بهترین انتخاب هستند و بعضی اوقات مناطق حمایت و مقاومت بیشتر به کار میآیند.
اگر محدوده معامله کمتر از دو ماه دوام آورد و تغییر قیمت نیز نسبتا کم باشد، سطوح حمایت و مقاومت کاربرد دقیقتری دارد.
اگر محدوده معامله چندین ماه ادامه یابد و تغییرات قیمت نیز نسبتا زیاد باشد، بهتر است به جای سطوح از محدودههای مقاومت و حمایت استفاده شود.
سطوح حمایت و مقاومت، سطوحی دقیق هستند. در حالیکه محدودههای حمایت و مقاومت یک محدوده خاص از قیمت را نمایش میدهند.
تشخیص سطوح کلیدی حمایت و مقاومت یک اصل مهم در تحلیل تکنیکال است.
آموزش گام به گام تحلیل تکنیکال – آموزش تحلیل تکنیکال بورس
افراد زیادی به منظورسرمایه گذاری مطمئن تر و با بازدهی به مراتب بالاتر در بازار بورس، بازار جهانی، ارزهای دیجیتال و … برای آموزش گام به گام تحلیل تکنیکال اقدام می کنند و دوست دارند در ابتدای امر آموزش تحلیل تکنیکال مقدماتی رو فرا بگیرند و در ادامه به آموزش تحلیل تکنیکال پیشرفته بپردازند و استراتژی معاملاتی خود را از بازارهای مالی حرفه ای تر و مطمئن تر کنند. حال سوالات اصلی این است که؛ تحلیل تکنیکال چیست و کاربردهای تحلیل تکنیکال در بورس به چه صورت است؟ آیا استفاده از نرم افزار تحلیل تکنیکال اتوماتیک توصیه می شود و یا مطالعه و خرید کتاب تحلیل تکنیکال جان مورفی میتواند در یادگیری مبانی تحلیل تکنیکال به ما کمک کند؟ در این مقاله آموزشی قصد داریم به آموزش گام به گام تحلیل تکنیکال بپردازیم و تحلیل تکنیکال را بسیار ساده و گام به گام برای شما شرح دهیم و کاربردها و نحوه استفاده از آن در بازار بورس را در قالب آموزش گام به گام تحلیل تکنیکال بیان کنیم.
آموزش گام به گام تحلیل تکنیکال
به صورت کلی اگر تفاوت بین تحلیل فنی و بنیادی تفاوت بین تحلیل فنی و بنیادی بخواهیم بگوییم، تحلیل تکنیکال با استفاده از نمودار و اطلاعات مرتبط مانند قیمت و حجم و همچنین تکنیک ها و ابزارهای مختلف به ارزیابی وضعیت کلی بازار و سهام گوناگون می پردازد. در حقیقت تحلیل تکنیکال یک استراتژی معاملاتی برای ارزیابی سرمایه گذاری ها و تعیین فرصت های معامله با تجزیه و تحلیل روندهای آماری به حساب می آید که از فعالیت های معاملاتی مثل تحرکات قیمتی و حجم معاملات بهره می گیرد. تجزیه و تحلیل تکنیکال می تواند بر روی هر نوع اوراق بهاداری که دارای سوابق تاریخی معاملاتی است استفاده شود که در واقع این موارد می توانند شامل اوراق سهم، آتی، کالا و سایر اوراق بهادار باشند، ولی این ابزار بیشتر برای تحلیل سهام مورد معامله در بازار بورس مورد استفاده تحلیلگران و معامله گران قرار می گیرد.
فرضیات اساسی تحلیل تکنیکال
به همان صورت که چارلز داو هم بیان کرده بود، نخستین و حائز اهمیت ترین فرض در تحلیل تکنیکال این است که قیمت همه اطلاعات را نشان خواهد داد. در واقع تحلیل تکنیکال بر تحلیل آماری نوسانات قیمت تاکید دارد و در تلاش است تا با دیدن الگوها و روندهای قیمتی گذشته و حال، روند قیمت آینده را تخمین بزند. در ضمن چارلز داو بر این باور بود که در بازارهای کارا عواملی که بر قیمت سهام موثرند مشخص است و در هر نقطه از زمان قیمت همه اطلاعات مورد نیاز معامله گران را در اختیار آن ها قرار خواهد داد. در مطلب خلاصه کتاب تحلیل تکنیکال جان مورفی هم به این موضوعات پرداختیم.
درصورتی که تمایل دارید تا از خدمات ۲۵ درصد تخفیف کارمزد در بورس، مشاوره خرید، آموزش های رایگان بورسی و … بهره مند شوید میتوانید از طریق لینک زیر اقدام به ثبت نام نمایید.
با این که امکان دارد این فرضیه در حالت کلی صحت داشته باشد، ولی امکان نوسان قیمت سهم در کوتاه مدت یا بلندمدت به وسیله اخبار یا اطلاعیه ها وجود دارد. در حالتی که کارایی بازار تا حد کمی وجود داشته باشد، تحلیل تکنیکال بهترین گزینه برای استفاده خواهد بود. یکی دیگر از فرضیات تحلیل تکنیکال که به وسیله داو بیان شده است این است که نوسانات قیمتی بازار تصادفی نیستند و الگوها و روندها طی زمان تکرار خواهند شد. این فرضیه بیان خواهد کرد که روندها در کوتاه مدت و بلندمدت ایجاد می شوند و توانایی این را به معامله گران می دهند تا با استفاده از تحلیل این روندها به کسب سود از بازار مالی مربوطه بپردازند. در حال حاضر تحلیل تکنیکال بر سه اصل اساسی استوار است که به شرح زیر است :
روانشناسی کندل ها
در نظر داشته باشید که چنانچه قیمت در حالت بسته، بالاتر از قیمت باز شدن باشد، رنگ شمع سبز است و همین طور اگر قیمت در حالت بسته، پایین تر از قیمت باز شده باشد، رنگ شمع قرمز خواهد شد. همچنین توجه کنید که کندل های تکنیکالی ۴ نوع قیمت را به ما نمایش می دهند که شامل؛ باز شدن قیمت ابتدایی سهم در ابتدای بازه زمانی است و بسته شدن قیمت سهم در انتهای سهم در بازه زمانی است و همچنین بالاترین قیمت سهم و پایین ترین قیمت در بازه زمانی انتخاب شده است.
این نکته قابل ذکر است که برای سهام معمولا الگوی زمانی را روزانه یا هفتگی انتخاب می کنند. سایه ها نیز میزان کشمکش بین خریداران و فروشندگان را نشان می دهند و بدنه شمع نتیجه نهایی این کشمکش ها را نشان می دهد. در تصویر زیر می توانید کندل های صعودی و نزولی را به صورت دقیق بشناسید :
مهم ترین تفاوت بین تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی
همان طور که می دانید، تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی پرکاربردترین روش های معاملاتی به حساب می آیند. هر دوی این روش ها برای جستجو، تحلیل، پیش بینی و انتخاب اوراق بهادار و سهام کاربرد دارند و مانند هر روش سرمایه گذاری دیگری حامیان و منتقدان خود را خواهند داشت. در حقیقت تحلیل بنیادی روشی است که ارزش ذاتی سهام را مورد بررسی قرار می دهد و در تایم فرم های معاملاتی میان مدت و بلند مدت کاربرد به مراتب بیش تری دارد.
تحلیل فاندامنتال یا همان بنیادی دارای نگاه کلی از شرایط اقتصاد، صنایع، شرایط مالی و مدیریتی شرکت ها است و همه موارد مالی شرکت از جمله دارایی ها، بدهی ها، درآمد و مخارج برای تحلیل بنیادی حائز اهمیت است. تحلیل تکنیکال از این حیث با تحلیل بنیادی متفاوت است که قیمت و حجم سهام تنها ورودی این روش به حساب می آید. در تحلیل تکنیکال سعی نمی کنیم تا ارزش ذاتی سهام را مشخص کنیم، بلکه از نمودار سهام استفاده می کنیم تا با تعیین الگوها و نمودار، رفتار قیمتی سهم در آینده را پیش بینی کنیم.
محدودیت های تحلیل تکنیکال
با توجه به این موضوع که فرضیه بازار کارا از فرضیات اساسی تحلیل تکنیکال است، یکی از محدودیت های آن نیز می تواند باشد! بر اساس این فرضیه قیمت های بازار، تمامی اطلاعات گذشته و حال را به نمایش می گذارند، پس هیچ راهی برای کسب منفعت از روندهای بازار نیست مگر این که بازار کارایی کامل نداشته باشد. تحلیلگران بنیادی بر این باورند که بازار می تواند کارا باشد، ولی تمامی اطلاعات در قیمت گذشته و حال وجود ندارد و قیمت ها بعضا رفتار های تصادفی از خود نشان می دهند.
انتقاد دیگری که بر تحلیل تکنیکال وارد می کنند این است که این روش در بعضی از مواقع کاربرد دارد، به عنوان مثال چنانچه معامله گران حد ضرر مشابهی برای یک سهم خاص در نظر بگیرند، با رسیدن سهم به قیمت نزدیک حد ضرر بسیاری از سهامداران برای فروش اقدام می کنند و این موضوع موجب خواهد شد تا قیمت سهم کاهش یابد و پیش بینی ها را تایید کند و این گونه برداشت می شود که روند تخمین زده شده از روش تحلیل تکنیکال درست بوده است.
آموزش فیبوناچی در تحلیل تکنیکال
فیبوناچی در بازار بورس شامل خطوط حمایت و مقاومت است که در مطلب آموزشی اندیکاتورهای پرکاربرد در بورس به آن اشاره کردیم و گفتیم که قیمت سهم در بین این سطوح در نوسان خواهد بود. در استفاده از ابزار های فیبوناچی درصد ها اهمیت بسیاری خواهند داشت که بیشتر این درصد ها از نسبت درصد های بین اعداد فیبوناچی به دست می آید، به غیر از چند عدد ابتدای سری اعداد فیبوناچی، هر کدام از اعداد دنباله، تقریبا ۱٫۶۱۸ برابر عدد پیش از خود هستند و هر عدد ۰٫۶۱۸ برابر عدد پس از خود می باشد. به وسیله استفاده از فیبوناچی میتوان روند آتی قیمت یک سهم را تخمین بزنید.
جالب است بدانید که دنباله فیبوناچی با ۰ و ۱ شروع می شود و هر عدد مجموع دو عدد پیشین خود است. فیبوناتچی نه تنها در پیش بینی قیمت قابل استفاده است، بلکه در بازه های زمانی نیز وجود دارد و ترکیب کردن فیبوناچی های قیمتی و زمانی تحلیل های به مراتب قوی تر و دقیق تر را در اختیار ما قرار می دهد. سری فیبوناچی رشته ای از اعداد است که در آن اعداد غیر از دو عدد اول با محاسبه مجموع دو عدد پیشین به دست می آید. اندیکاتور فیبوناچی یکی از پرطرفدارترین و قدیمی ترین ابزار های تحلیلی به حساب می آید که جزو اندیکاتورهای پرکاربرد در بورس محسوب می شود و اجزایی مانند فیبوناچی اصلاحی ، فیبوناچی خارجی ، فیبوناچی انبساطی و فیبوناچی پروژكشن را در بر می گیرد.
ابزار فیبوناچی در تحلیل تکنیکال با استفاده از نسبت طلایی ۱ .۶۱۸ که در همه سطوح فیبوناچی صدق می کند مورد استفاده تحلیلگران قرار می گیرد. در واقع به کمک اندیکاتور فیبوناچی می توانید برای شناسایی سقف و کف نمودارهای قیمت، ابتدا و انتهای موج ها و پیش بینی نقاط ورود و خروج از سهم مانند دیگر ابزارهای تکنیکال مورد استفاده خود قرار دهید. انیدکاتور فیبوناچی یکی از بهترین اندیکاتور برای نوسان گیری در بورس به شمار می رود.
نتیجه گیری و کلام پایانی
با توجه به مطالب عنوان شده در این مطلب می توان نتیجه گیری کرد تحلیل تکنیکال میتواند یکی از کاربردی ترین روش های مورد استفاده به منظور ارزیابی وضعیت بازار و سهام به حساب آید. با توجه به وجود ابزارها و تکنیک های مختلف موجود در این روش همه افراد قادرند برای انتخاب گزینه های سرمایه گذاری خود از آن بهره بگیرند و به تخمین روند قیمت ها بپردازند. این نوع تحلیل میتواند در همه بازارهای موجود مانند بازار بورس، طلا، سکه، ارزهای دیجیتال و … مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. همچنین در این مقاله متوجه شدیم که تحلیل تکنیکال چیست که اگر بخواهیم به صورت خلاصه بگوییم باید گفت که تحلیل تکنیکال دانشی است که به ما کمک میکند تا در زمان مناسب وارد شویم و در زمان مناسب هم خارج شیوم و به کمک آن متحمل ضرر های سنگین نشویم و بیش ترین مقدار سود را از هرگونه موج صعودی و نزولی و در بازه های زمانی مختلف به دست بیاوریم.
در این مقاله آموزشی با مبانی اولیه تحلیل تکنیکال آشنا شدیم و در انتها به شما عزیزان توصیه دارم که به دنبال نرم افزار تحلیل تکنیکال اتوماتیک نروید و خودتان سعی کنید هرچند کم و هرچند با ضرر، فرآیند تحلیل کردن یک سهم در بازار سرمایه را یاد بگیرید و باور داشته باشید که بعد از چند تحلیل ابتدایی که ممکن است خیلی آسان نباشد و متحمل ضرر شوید، حرفه ای خواهید شد و دیگر به هیچ فرد و یا کانال و پیجی برای سیگنال دادن نیاز پیدا نخواهید کرد و به آسانی میتوانید بهترین سهم های بازار را در بهترین زمان ممکن با جذاب ترین قیمت برای خرید تشخیص داده و بیشترین سودها را از آن ها به دست آورید. هر گونه سوال و یا موردی بود، از طریق بخش ارسال نظرات با ما و کارشناسان ما در ارتباط باشید و با نظراتتون ما رو برای بهتر کردن مقالات آموزشیمون یاری دهید.
دیدگاه شما