چرا استراتژی جذب را انتخاب کنید


تاثیر بازاریابی محتوا برای موفقیت کسب وکار بر هیچ کس پوشیده نیست. اما این موفقیت با یک برنامه ریزی دقیق و هدفمند به دست می‌آید. به این برنامه ریزی استراتژی محتوا می‌گویند. در این مقاله تمامی مراحل تنظیم یک استراتژی محتوا را در بازاریابی محتوایی در شبکه‌های اجتماعی ، سایت و … برای شما بیان کردیم. پس شروع کنید. شاید سخت باشد ولی مطمئن باشید که می‌توانید و موفق خواهید شد. اگر در زمینه سئو و بازاریابی محتوا نیز هیچ زمینه‌ای ندارید ولی می‌خواهید کسب و کارتان به موفقیت برسد حتما از یک متخصص کمک بگیرید. اگر تا به حال استراتژی بازاریابی محتوا نچیدید و با مطالعه این مقاله هنوز این کار برایتان سخت به نظر می‌رسد سوالاتتان را با آکادمی اینفوگرام در میان بگذارید. قطعا خوشحال می‌شویم به شما کاربران عزیز کمک کنیم.

چرا به استراتژی محتوا نیاز داریم؟

استراتژی محتوا چیست؟ استراتژی تولید محتوا چه جایگاهی در کسب و کار ما دارد؟ چرا نیاز به استراتژی محتوا داریم؟ آیا هر استراتژی برای نوشتن محتوا مناسب است؟ استراتژی تولید محتوا بهینه شامل چه مواردی می باشد؟ یک استراتژی تولید محتوا کامل شامل چه مواردی می شود؟ تفاوت بین بازاریابی محتوایی و استراتژی محتوا در چیست؟

استراتژی تولید محتوا چه تاثیری در نحوه نگارش محتوا یا همان محتوا نویسی دارد؟ آیا هر نوع محتوایی، محتوا سئو شده محسوب می شود؟ و هزاران سوال دیگر درباره استراتژی تولید محتوا که در ادامه مورد بررسی قرار می دهیم. در این مقاله سعی شده است که به تمامی سوالات شما درباره استراتژی محتوا پاسخ داده شود. تا انتهای مقاله با ما همراه باشید.

استراتژی محتوا چیست؟

قبل از هر چیز باید با معنی و مفهوم استراتژی تولید محتوا آشنا شویم. در این قسمت تعریف کاملی از استراتژی محتوا خواهیم داشت. خوب است بدانید که قبل از اینکه شخصی شروع به تولید محتوا کند و کسب و کار شما را به کاربران و مشتریان معرفی کند باید به صورت ملموسی محصولات و یا خدمات ارائه شده توسط کسب و کار شما را به خوبی بشناسد. مراحل شناخت کسب و کار از اهمیت زیادی برخوردار است و تاثیر زیادی در نحوه ارائه استراتژی دارد. بنابراین مرحله شناخت خدمات یا محصولات از اهمیت ویژه ای برخوردار است. کسی که می تواند متخصص استراتژی را در این راه همراهی کند صاحب کسب و کار می باشد.

اما به طور کلی اگر بخواهیم کمی دقیق تر به مفهوم استراتژی محتوا بپردازیم باید بدانید که استراتژی محتوا شامل چند مرحله مهم و اساسی می شود که یک متخصص استراتژی تولید محتوا باید بتواند این موارد را اولویت بندی کند و بر اساس آن پیش برود. این موارد عبارتند از:

تحلیل رقبا:

یک متخصص استراتژی قوی باید بتواند رقبای شما را به خوبی شناسایی کند و فعالیت آن ها را زیر نظر داشته باشد. تحلیل رفتار رقبا از اهمیت بالایی برخوردار است. اینکه بدانید رقیب شما تا کجا پیش رفته است و از چه راهی گذشته است اهمیت دارد. حتی یک متخصص کاربلد باید بتواند حرکت بعدی رقیب شما را حدس بزند و پیش از او اقدامات لازم را انجام دهد.

مشخص کردن چرا استراتژی جذب را انتخاب کنید اهداف:

اهداف شما را بداند و با توجه به نیاز شما و کسب و کار شما برنامه استراتژی تولید محتوا را بچیند. استراتژی باید به صورت کوتاه مدت، میان مدت و سپس بلند مدت برنامه ریزی شود. استراتژی باید شفاف باشد و در عین حال انعطاف پذیر تا در صورتی که نیاز بود تغییرات لازم اعمال شود. از هر یک از برنامه ها باید به یک هدف مشخص برسد اگر به هدف نرسید باید استراتژی های میان مدت و بلند مدت خود را تغییر دهید. به همین دلیل است که انعطاف پذیری استراتژی اهمیت دارد.

چرا به استراتژی محتوا نیاز داریم؟

چرا به استراتژی محتوا نیاز داریم؟

شناسایی برند:

متخصص استراتژی تولید محتوا قبل از هر چیز باید برند شما را بشناسد، با ارزش های کسب و کار شما آشنا باشد و بتواند چشم انداز روشنی از برند شما را به نمایش گذارد.

تشخیص کاربر جستجوگر از مشتری واقعی:

متخصص استراتژی تولید محتوا باید بتواند از نحوه جستجوی مخاطب حدس بزند که کاربر صرفا جهت بالا بردن اطلاعات خود به صفحه شما می رسد و یا یک مشتری واقعی است. با انتخاب کلمات کلیدی درست و استراتژی درست محتوا می تواند مشتریان بیشتری را به سمت کسب و کار شما هدایت کند.

تا به اینجا با معنی و مفهوم استراتژی تولید محتوا آشنا شده اید. همچنین هدف از استراتژی محتوا را یاد گرفته اید و می توانید یک استراتژی درست محتوا را تشخیص دهید. اما سوال اصلی اینجاست چطور می توانیم یک استراتژی محتوای خوب داشته باشیم؟

چطور یک استراتژی خوب داشته باشیم؟

بعد از اینکه با مفهوم استراتژی تولید محتوا آشنا شدیم حالا نوبت آن است که بتوانیم یک استراتژی خوب و بهینه برای کسب و کار خود داشته باشیم. برای اینکه بتوانید یک استراتژی محتوا را برنامه ریزی و هدف گذاری نمایید. نیاز است تجربه کسب کنید. درس بخوانید و در این رشته به تخصص مورد نیاز رسیده باشید. اما به راستی فرصت این را دارید که خودتان سالیان سال وقت بگذارید و تجربه به دست بیاورید. اگر خوب به این موضوع فکر کنید متوجه می شوید این کار تقریبا غیر ممکن و دور از دسترس است. اگر هم دست یافتنی باشد زمان زیادی از شما می گیرد. در چنین شرایطی چاره چیست؟

در چنین مواردی تنها کافی است به یک متخصص استراتژی حرفه ای اعتماد کنید و از وی کمک بخواهید. در صورتی که قدم های اول برنامه ریزی درست انجام شود ادامه راه راحت تر خواهد بود. اما سوال اصلی اینجاست به چه کسی یا به کدام شرکت می توان اعتماد کرد و آینده کسب و کار خود را به آن ها سپرد؟

در پاسخ می توان گفت یکی از برترین شرکت هایی که بهترین متخصصین استراتژی محتوا را می توان در آن پیدا کرد و سابقه درخشانی در این زمینه دارند شرکت رایا مارکتینگ است. این شرکت با داشتن برترین متخصصین در کل کشور کیفیت کار شگفت انگیزی را به شما ارائه می دهند. همچنین با دریافت هزینه ای بسیار مقرون به صرفه سعی در کمک به کسب و کارهای نوپا و بزرگ دارد.

شما می توانید به راحتی به این شرکت اعتماد کنید. جالب است بدانید که شما می توانید اولین محتوای خود را به صورت کاملا رایگان دریافت کنید سپس کیفیت کار آن ها را مورد ارزیابی قرار دهید و در نهایت آن ها را برای استراتژی تولید محتوای کسب و کار خود انتخاب کنید.

کدام استراتژی محتوا یک استراتژی مفید است؟

بعد از بررسی استراتژی تولید محتوا و آشنایی با مفهوم این واژه و همچنین آشنایی با شرکت رایا مارکتینگ حالا نوبت آن است که بتوانید تشخیص دهید آیا استراتژی برای شما مفید است یا خیر؟ آیا می توان به این استراتژی اعتماد کرد؟ راه های تشخیص یک استراتژی درست چست؟ با ما باشید تا به بررسی استراتژی انتخاب شده بپردازیم.

قبل از هر چیز باید موقعیت فعلی کسب و کار شما مشخص شود. با توجه به موقعیت فعلی باید هدف گذاری های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تعیین شود. نوع هدف گذاری بسیار اهمیت دارد. هدف باید دست یافتنی و در راستای اهداف شرکت باشد. بعد از آن باید رقبای خود را بشناسید. تحلیل رقبا از اهمیت ویژه ای برخوردار است. سپس کلمات کلیدی که مشتریان جستجو می کنند پیدا می شود. بعد از آن اطلاعات به دست آمده نیاز به پردازش و بازبینی دارد.

باید از میان اطلاعات به دست آمده استراتژی محتوای دقیقی را تولید کنید. این مرحله از اهمیت ویژه ای برخوردار است. با توجه به کلمه کلیدی پیدا شده نوشتن محتوای سئو شده انجام می شود. در صورتی که استراتژی محتوا به درستی انجام نشود و تولید محتوا در زمان مشخصی نوشته نشود هر چقدر هم محتوا سئو شده و عالی نوشته شود مخاطبی را جذب نمی کند. بنابراین قبل از هر چیز استراتژی محتوای خوبی باید داشته باشید.

کلام آخر درباره استراتژی محتوا

برای داشتن یک کسب و کار موفق نیاز به تولید محتوا و معرفی کسب و کارتان به مخاطبان خواهید داشت. برای تولید محتوا نیز نیاز به یک استراتژی محتوای قوی خواهید داشت. اگر استراتژی به درستی انجام شود تاثیر مثبت زیادی بر کسب و کار شما می گذارد. بنابراین حتما از یک فرد خبره و متخصص در این زمینه کمک بگیرید.

فرایند استخدام کارامد برای جذب بهترین نیروها چگونه است؟

هر شرکتی روش مخصوص به خود را برای استخدام دارد.
ممکن است چند آگهی استخدام را در وب‌سایت خود منتشر کنید و کار بیشتری هم انجام ندهید، یا با جاب‌بوردهای استخدامی مورد علاقه‌ی خود تماس بگیرید و از آن‌ها بخواهید که این کار را برای شما انجام دهند.

شرکت‌های موفق برای جذب نیروی کار خود، استراتژی مشخصی داشته و برنامه‌ریزی می‌کنند تا در نهایت بتوانند متقاضیان جدید را جذب کنند. تبلیغات دهان به دهان هم می‌تواند به شما کمک کند تا استعدادهای بالقوه را به سمت خود بکشانید.

اما به یاد داشته باشید که فرایند استخدام فقط شامل منتشر کردن فرصت‌های شغلی و مصاحبه نمی‌شود؛ این مهم است که در فرایند استخدام استراتژی خود را بهبود ببخشید و نسبت به رقبای خود یک مزیت تاکتیکی داشته باشید.

فرآیند استخدام در منابع انسانی به چه صورت است؟

مجمع مدیریت منابع انسانی، “فرایند استخدام و جذب استعداد” را اینگونه تعریف می‌کند: «فرایند استخدام یعنی مراحل جذب و استخدام برترین استعدادهای در دسترس، برای حصول اطمینان از این که در سازمان شما افراد درستی با مهارت‌هایی کارآمد حضور داشته و به شغلی متناسب با ویژگی‌های خودشان مشغول باشند و در نتیجه نیازهای درستی را برآورده ‌کنند».

این فرایند می‌تواند پایه‌های یک سازمان را بسازد و یا آن را درهم بشکند: نوع شخصیت افرادی که استخدام می‌کنید، مهارت‌هایی که این کارمندان دارند و توانایی آن‌ها در عمل به وظایفشان، تاثیر زیادی بر سازمان شما خواهد گذاشت.

فرایند استخدام کارآمد معمولا بخشی از استراتژی بزرگ‌تری برای جذب استعدادهای برتر است.

تفاوت میان جذب نیرو و جذب استعداد در چیست؟

جذب نیرو به فرایندی گفته می‌شود که در آن به دنبال پر کردن یک موقعیت شغلی خالی هستیم؛ مانند برقراری تماس یا ارسال ایمیلی حاوی اطلاعات یک موقعیت شغلی برای کاندیدی بخصوص.

جذب استعداد یک ابتکار استراتژیک است، مانند برنامه‌ریزی برای آینده و ارزیابی نیازهای آتی و برداشتن قدم‌هایی صحیح براساس اهداف کسب‌وکار و طرح‌های رشد.

مراحل فرایند استخدام چیست؟

به طور کلی، مراحل فرایند استخدام را می‌توان برای شرکت‌های مختلف، یکسان دانست. اگرچه مراحل تاکتیکی و خاص این فرایند ممکن است متفاوت باشد. وقتی صحبت از مراحل به میان می‌آید، اهداف گسترده‌تر و فراگیر هستند.

مراحل شامل موارد زیر است:

  • برنامه‌ریزی نیروی کار
  • توسعه استراتژی
  • جستجو و تحقیق در مورد متقاضی
  • غربالگری
  • ارزیابی و تصمیم‌گیری

بدیهی است که هر چه یک موقعیت شغلی در شرکت زودتر شناخته شود، شروع فرایند استخدام نیز آسان‌تر خواهد بود. در این رابطه، نباید فراموش کرد که برنامه‌ریزی برای نیروی کار، بسیار کلیدی است، چراکه از این رو مدیران می‌توانند دریابند که حجم کار آن‌ها در آینده به چه اندازه خواهد بود.

استخدام نامناسب می‌تواند برای شرکت‌ها هزینه‌ی زیادی دربردارد.

استخدام و جذب استعداد می‌تواند تاثیرات مالی زیادی داشته باشد. یک استخدام ناکارآمد به طور متوسط برای یک شرکت بیش از ۱۴،۰۰۰ دلار هزینه خواهد داشت، البته بدون اینکه هزینه‌های استخدام در طول این فرآیند در نظر گرفته شود.

اگر احساس می‌کنید که شرکت شما در فرایند استخدام موفق عمل نمی‌کند و یا معیارهای استخدام شما در حال افت هستند، بدانید و آگاه باشید که تنها نیستید!

به طور متوسط، تنها یک سوم شرکت‌های آمریکایی کیفیت و تناسب افرادی که استخدام کرده‌اند را بررسی می‌کنند. هیچ دپارتمان دیگری از این نوع بررسی و تجزیه و تحلیل راضی نخواهد بود.

این مراحل را در فرایند استخدام بررسی و اصلاح کنید تا در نهایت موفق‌تر عمل کنید.

فرایند استخدام چه گام‌هایی دارد؟

1- نیازهای خود را بشناسید

قبل از این که برای موقعیت شغلی خاصی شروع به استخدام کنید، چند سوال را از خودتان بپرسید: چرا باید برای این موقعیت شغلی نیرو بگیرید؟ در نهایت می‌خواهید به چه چیزی برسید؟ ما برای چه طرز فکری در یک متقاضی ارزش قائل هستیم؟

پیش از اینکه متقاضی شما برایتان تصمیم بگیرد، این شما هستید که باید بدانید از یک موقعیت شغلی چه می‌خواهید. درست است که انعطاف‌پذیری یکی از مهم‌ترین ارزش‌ها محسوب می‌شود، اما داشتن پارامترهایی مشخص به شما در به نتیجه رسیدن جستجوهایتان کمک خواهد کرد و همچنین تعداد متقاضیانی که در نظر دارید را محدود خواهد کرد.

در این مرحله باید مهارت‌های اولیه و لازم را در مقابل مهارت‌های ثانویه اولویت‌بندی کنید. تصمیم بگیرید که به دنبال چه نوع تجربه‌ای هستید.

برای کمک به درک نیازهای موجود، با مدیر منابع انسانی و دیگر اعضای تیم مشورت کنید تا ببینید که متقاضی باید چه وظایفی را در قبال نقش خود ایفا کند و چه ارزش افزوده‌ای را می‌تواند به این نقش اضافه کند؟

2- شغل مورد نظر را به خوبی شرح دهید

آنچه می‌خواهید را کامل شرح دهید. دقیق باشید و در مورد برند کارفرمایی خود هیجان لازم را ایجاد کنید. بر روی نتایجی که می‌خواهید از این موقعیت شغلی بدست آورید تاکید کنید، نه اینکه تنها مهارت‌های مورد نیاز آن را ذکر کنید. چنین اقدامی باعث می‌شود تا متقاضی نسبت به موقعیت شغلی شما علاقه‌ی بیشتری نشان دهد و در نتیجه موجب جذب نیروهای بسیار ماهری خواهد شد که می‌خواهند در ایفای نقش‌های بعدی خود، متفاوت عمل کنند.

از بیان مشکلات در شرح شغل خودداری کرده و از اشاره به هرگونه وظیفه‌ی غیر ضروری بپرهیزید. یک نمونه از این کار، لیست کردن نرم‌افزارهای خاص است. در نظر بگیرید که مثلا آشنا بودن با این برنامه‌ی خاص در حین انجام کار به جای انتخاب آن، چقدر مهم است.

به این فکر کنید که آیا شما در موقعیت شغلی خاصی که مد نظرتان است به تجربه و تفکر استراتژیک نیاز دارید یا تجربه؟ شرح شغل شما و نحوه‌ی انتشار آن باید به نحوی باشد که بتواند این موارد را به متقاضی منتقل کند.

3- وارد بانک استعداد شوید

این مرحله به زمانی اشاره می‌کند که آگهی موقعیت شغلی توسط مدیر مربوطه منتشر می‌شود، تقاضانامه‌ها توسط او دریافت می‌شود، متقاضی استعدادیابی شده و فرد استخدام کننده به دنبال ارجاعاتی از کارکنان فعلی است. درست است که بیشتر گزینه‌های استخدامی توسط برنامه‌های کاربردی به مدیران معرفی می‌شوند، اما ماندگارترین نیروها آن‌هایی هستند که توسط دیگران معرفی شده یا توسط خود شرکت تامین شده‌اند. با توجه به گزارش ارزیابی استعداد از شرکت لور (Lever)، برای استخدام نیروی کارآمد به بیش از 100 متقاضی نیاز است، هر چند که این تعداد زمانی که شما به طور فعال متقاضیان خود را منبع‌یابی می‌کنید به شدت کاهش می‌یابد.

زمانی که شما متقاضیان خود را منبع‌یابی می‌کنید، تقریبا باید حدود 40 متقاضی را بررسی کنید تا به گزینه‌ی مورد نظرتان برسید، یعنی از نظر تعداد، نسبت به جستجوهای دستی، ۶۰ درصد کاهش خواهید داشت. این دسته از متقاضیان اغلب سریع‌تر آنبورد شده و وارد جریان کاری می‌شوند. حقیقت امر این است که فرصت شغلی منتشر شده از سمت شما، اغلب توسط تمامی متقاضیان دیده نخواهد شد. در اینجاست که ممکن است شما بخواهید آن دسته از افراد جویای کار منفعل را نیز به سمت خود بکشانید. به عبارت دیگ، اگر بتوانید توجهشان را جلب کنید، آن‌ها هم به شما توجه خواهند کرد!

این روزها بهتر است اغلب به‌ صورت آنلاین با افراد در تماس باشید، اما تماس‌های تلفنی و یا کنفرانس‌های گاه به گاه نیز ضرری ندارد.

بدون شک نمی‌خواهید متقاضیانی که از طریق آگهی‌های استخدام شما و یا سایت‌های کاریابی به سراغتان می‌آیند را نادیده بگیرید. در واقع چنین مرجع‌هایی از منابع مهم برای بیشتر متقاضیان به حساب می‌آیند، به خصوص برای کسب و کارهای کوچک و متوسط یا همان SMBها (small and medium-sized business). این‌ها هنوز هم ابزارهای ارزشمندی برای به صف کردن استعدادهای مد نظر شما هستند، حتی اگر در حال جذب نیروهای جدید هم نباشید.
متقاضیان علاقمند می‌خواهند در مورد فرهنگ سازمانی شما و این که کار کردن در آنجا چگونه است بیشتر بدانند. اضافه کردن عکس و یا رسانه‌های اجتماعی برای نشان دادن شرکت شما و موقعیتی که دارد، بسیار مفید است.

یکی دیگر از ابزارهای کارمندیابی منفعل، معرفی نیروهای جدید توسط کارمندان است. این تاکتیک معمولا یکی از بهترین منابع برای یافتن برترین متقاضیان است. متقاضیانی که به وسیله‌ی کارمندانتان به شما معرفی می‌شوند مورد اعتماد هستند زیرا نیروهای فعلی شما، سازمان را کاملا می‌شناسند و می‌دانند که چه کسی می‌تواند به خوبی در این فرهنگ سازمانی پذیرفته شود. در واقع، نیروهایی که توسط کارمندان شما به سازمان معرفی می‌شوند نرخ ماندگاری بیشتری نسبت به سایرین دارند.

4- مدیریت استعداد در مسیر جذب نیرو

در این مرحله، فرد استخدام کننده مصاحبه‌ها و پیگیری‌ها را انجام خواهد داد و متقاضیانی را بررسی خواهد کرد که به موقعیت شغلی مورد نظر علاقه نشان داده‌اند. این مورد شامل ارزیابی، آزمون مهارت‌ها، هماهنگی فرهنگی و در نهایت ارائه‌ی یک پیشنهاد کاری است. ترتیب این مراحل (‏و عمق این مراحل)‏ به هر شرکت و فرایندهای خود آن‌ها بستگی خواهد داشت.

آزمون‌های پیش از استخدام و ارزیابی‌ها

استفاده از یک تست خوبِ پیش از استخدام و یا انجام ارزیابی قبل از برگزاری مصاحبه می‌تواند روند فرایند استخدام شما را قوی‌تر کرده و تعدادی از سوالات روز مصاحبه‌ی شما را نیز حذف کند. نوع آزمون‌ها و ارزیابی‌هایی که استفاده می‌کنید به موقعیت شغلی مورد نظر شما بستگی دارد.

یک راننده لیفتراک به مهارت‌های متفاوتی نسبت به یک توسعه دهنده‌ی نرم‌افزار (دولوپر) نیاز دارد، بنابراین باید هرکدام را بسته به نوع موقعیت شغلی‌شان بسنجید.

شما می‌توانید از مجموعه‌ای از تست‌ها برای شخصیت‌شناسی، مهارت‌های شناختی، استعداد و مهارت‌های تخصصی جهت تعیین قابلیت‌های نیروی بالقوه‎تان استفاده کنید. به طور کلی، شما به دنبال دانش، مهارت و توانایی در یک شخص هستید تا ببینید که آیا برای موقعیت شغلی مد نظرتان مناسب هست یا خیر.

راهنمای استراتژی‌ ورود به بازار برای استارت‌آپ‌ها

اغلب لانچرها یا همان عرضه‌کنندگان محصول، هنگامی که می‌خواهند وارد بازار شوند، با مشکلاتی روبرو می‌شوند.

طبق گزارش انجمن تحقیقات بازاریابی، فقط 40% از محصولات جدید به مشتریان هدف می‌رسند و فقط 60% از این محصولات، در سودآوری، موفق عمل می‌کنند!

با در نظر گرفتن این آمار، اجازه دهید برای تسهیل کار صاحبان کسب و کارها، استراتژی‌های ورود به بازار را توضیح دهیم.

استراتژی ورود به بازار چیست؟

استراتژی ورود به بازار (Go-to-Market strategy) یا GTM، برنامه‌ای است که نشان می‌دهد یک محصول دقیقا چطور به دست مخاطبانش می‌رسد.

استراتژی ورود به بازار به‌عنوان یک قاعده، موارد زیر را تعریف می‌کند:

  • محصول چه ارزش خاصی ارائه می‌دهد؟ (چرا آن را تولید می‌کنید؟)
  • چه کسانی را هدف قرار می‌دهد؟ (مشتری ایده‌آل شما کیست؟)
  • چگونه مشتریان جدید را جذب و آن‌ها را به مصرف‌کنندگان وفادارتان تبدیل می‌کند؟ (مدل و کانال‌های توزیع و معیارهای موفقیتتان چیست؟)

با توجه به موارد بالا، مفهوم استراتژی ورود به بازار را می‌توان در قالب شکل زیر نشان داد:

مثلث استراتژی ورود به بازار

این نکته را بدانید که استراتژی ورود به بازار با استراتژی بازاریابی و طرح تجاری (بیزینس پلن) متفاوت است. با اینکه هر سه عنصر، در رشد یک شرکت اهمیت بسیار زیادی دارند، اما استراتژی ورود به بازار کاربرد گسترده‌تری دارد. استراتژی ورود به بازار علاوه بر تعریف کلاسیک، به ارائه یک خدمت جدید یا ورود شرکت به یک بازار جدید هم اشاره دارد.

جدول استراتژی ورود به بازار

تفاوت بیزینس پلن، استراتژی بازاریابی و استراتژی ورود به بازار

چرا به استراتژی ورود به بازار نیاز داریم؟

به‌عنوان یک استارتاپ، باید برای منابعتان برنامه‌ریزی دقیقی داشته باشید تا ریسک‌های کسب‌ و کار را کاهش دهید. این منابع پول، زمان و کارکنانی را شامل می‌شود که برای ساخت و حفظ محصول به آن‌ها نیاز دارید.

استراتژی ورود به بازار می‌تواند به‌عنوان یک برنامه عملی به شما در عرضه محصول جدید کمک کند. GTM این اطمینان را ایجاد می‌کند که محصول شما، ضمن پاسخگویی به مشکلات مصرف‌کننده، یک استراتژی توزیعی خوب هم دارد. برای مطمئن شدن از توافق روی این زمینه‌ها، می‌توانید استراتژی ورود به بازارتان را با کارکنان شرکت و همین‌طور سایر ذینفعان، به اشتراک بگذارید.

مطلب پیش رو، قواعد و راهنمایی‌های عمومی در خصوص استراتژی‌های ورود به بازار برای استارتاپ‌ها را بیان می‌کند. اگر در زمینه استراتژی ورود به بازار محصولات یا خدمات خودتان نیاز به راهنمایی و منتورینگ اختصاصی دارید، توصیه ما کمک گرفتن از شبکه گسترده منتورهای وینوهاب است.

برای شروع کار چه کنیم؟

1. مخاطبان هدف و پرسونای مشتریان را تعیین کنید.

مخاطبان هدف و پرسونای مشتریان

واضح است که همه افراد به محصول شما نیاز ندارند. آنچه شما به آن نیاز دارید، شناخت مخاطبان هدفی است که بیشترین استفاده را از محصول یا خدمت شما می‌برند. نتایج یک پژوهش علمی نشان می‌دهد 93% از شرکت‌هایی که سودشان از اهداف تعیین‌شده فراتر می‌رود، بازار را بر اساس پرسونای مشتریان بخش‌بندی کرده‌اند. شما می‌توانید مطالعه روی مخاطبان هدف و بخش‌بندی آن‌ها را به شیوه‌های مختلفی انجام دهید.

2. ارزش پیشنهادی‌تان را تعیین کنید.

حالا که مشتریان هدف را شناخته‌اید، باید ارزشی را که می‌توانید به آن‌ها ارائه دهید، تعریف کنید. برای این منظور، به جای فهرست کردن ویژگی‌های محصول، مزایای آن را برای مشتریان را شناسایی و لیست کنید. در مطلب ” چگونه ارزش پیشنهادی استارتاپ را بنویسیم؟ ” به صورت کامل، روش نوشتن ارزش پیشنهادی را توضیح داده‌ایم.

3. روش دسترسی به مخاطبان هدف را مشخص کنید.

دسترسی به مخاطبان هدف

پس از شناخت مخاطبان هدف و تعریف ارزش‌های پیشنهادی، نوبت به شناساندن محصول به مشتریان هدف (در راستای ایجاد آگاهی و کشش در آن‌ها) می‌رسد.

فرض کنید مخاطبان هدف شما، آژانس‌های املاک هستند. این مخاطبان ممکن است برخی منابع خبری مانند روزنامه‌ها و سایت‌های خبرگزاری‌های رسمی را برای دنبال کردن اخبار مطالعه کنند؛ اما مثلا از فیس‌بوک استفاده نمی‌کنند. آن‌ها هنگام انتخاب یک ابزار نرم‌افزاری، نظرات مشتریان قبلی و قیمت را به‌عنوان مبنای مقایسه، مدنظر قرار می‌دهند. بنابراین، با مطالعه و شناخت رفتار آن‌ها، کانال‌های توزیعتان را متناسب با این مؤلفه رفتاری انتخاب کنید. شما می‌توانید از طریق مطالعه اخبار ، بهترین روش‌ها را برای دسترسی به مخاطبان هدف پیدا کنید. سعی کنید از کسانی که قبلا این کار را انجام داده‌اند هم مشورت بگیرید.

موارد زیر، تعدادی از روش‌ها وکانال‌های بالقوه‌ای هستند که می‌توانید برای ایجاد آگاهی از محصول، از آن‌ها استفاده کنید:

کانال ارتباط با مشتریان

  • وب‌سایت/ وبلاگ
  • دفتر فیزیکی
  • رویدادها و وبینارها
  • همکاری با اینفلوئنسرها
  • شبکه‌های اجتماعی و انجمن‌ها
  • فهرست محصولات یا کاتالوگ
  • تبلیغات در گوگل یا لینکدین

پیدا کردن بهترین کانال برای شناساندن محصول به مخاطبان، ارزش پیمایش و آزمایش مدل‌های مختلف را دارد.

4. بازاریابی و فروش، مؤلفه‌های اصلی استراتژی ورود به بازار هستند.

باید بدانید که به چه میزانی از بازاریابی و فروش نیاز دارید؟ علیرغم پیوستگی این دو تاکتیک، باید آن‌ها را از هم متمایز کنید.

با استناد به نتایج تحقیقی که توسط هاب‌اسپات انجام شده، فقط 18% از مشتریان B2B هنگام خرید یک نرم‌افزار به فروشندگان اعتماد می‌کنند. 58% از این مشتریان به افرادی که می‌شناسند، 42% به پست‌های وبلاگیِ رسانه‌ها و 40% از آن‌ها به نظرات مشتریان قبلی، به‌عنوان یک منبع مطمئن اتکا می‌کنند. این به آن معناست که در مثلا حوزه محصولات نرم‌افزاری ، بخش بازاریابی به ‌مراتب اثربخش‌تر از بخش فروش است.

با در نظر گرفتن این آمار و ارقام، ابزارها و منابع خاصی را که برای فروش و بازاریابی محصولاتتان به آن‌ها احتیاج دارید، مشخص کنید. به یک یا چند تیم نیاز است؟ چه کسانی تصمیم‌گیرندگان خرید محصول شما هستند؟ بهترین کارشناسان بازاریابی عقیده‌ دارند که پشتیبانی از مصرف‌کنندگان در هر مرحله از نقشه سفر خریدار، نرخ تبدیل شما را افزایش می‌دهد.

مطمئن شوید که اهداف مشخص و واضحی از تولید و عرضه محصول دارید. علاوه بر این، استراتژی‌های بازاریابی و فروشتان هم با اهداف تجاری شما و مشتریان هدف، همسو باشند. روش‌های مختلفی وجود دارند که می‌توانید برای بازاریابی دیجیتال برای محصولتان از آن‌ها استفاده کنید:

همکاری

این روش به نوعی فروش غیرمستقیم است. با کمک گرفتن از برندها و افرادی که نزد مخاطبان شما از اعتماد عمومی برخوردار هستند، می‌توانید نرخ تبدیل مشتری را بالا ببرید.

آناپلن (Anaplan) می‌تواند مثال خوبی برای این روش باشد که به پشتوانه همکاری با شرکای تجاری معتبر، یک راهکار برنامه‌ریزی مالی را به بازار ارائه کرد. این شرکت از طریق اجرای یک برنامه‌ی دقیق ارجاعی (رفرال)، توانست به خوبی به بازار وارد شود.

کلارک، مدیرعامل شرکت آناپلن می‌گوید: «مشتریان به دنبال قابلیت‌های گسترده‌ای در محصول هستند و بی‌تردید، آناپلن هم محصولاتش را خوب می‌شناسد؛ اما شرکای ما مزایای بیشتری نسبت به ما داشتند. به همین خاطر ما از آنها برای ورود به بازاری که قبل از این در آن نبوده‌ایم، کمک گرفتیم.»

سئو (بهینه‌سازی موتور جستجو) و بازاریابی محتوا

محتوا و سئو می‌توانند به شما کمک کنند تا بر روی مخاطبان خنثی جوری کار کنید که به سرنخ‌های فروش تبدیل شوند.

به‌عنوان‌مثال، یک آژانس اتوماسیون مالیاتی به نام TaxJar توانست در استراتژی ورود به بازارش از اهرم محتوا بهره بگیرد. این شرکت، نبود محتوای آموزشی تخصصی را به چشم یک فرصت خوب دید و توانست با خلق محتوای همیشه‌سبز (محتوای بدون تاریخ انقضا) در زمینه مالیات فروش، اعتماد مخاطبان را جلب کند آنها را به سمت خود بکشاند.

مدیرعامل TaxJar می‌گوید: « توانایی آموزش دنیا در زمینه مالیات فروش، فرصت طلایی برای ما بود. بنابراین تصمیم گرفتیم تا از طریق تولید بهترین محتوای ممکن، به افرادی که درک مباحث مالیات فروش برایشان سخت بود و آن را یک مسئله پیچیده که دائماً در حال تغییر است، می‌دانستند کمک کنیم. این رویکرد همچنین از طریق بازاریابی دهان‌به‌دهان که یک ابزار فوق‌العاده برای رشد است، به موفقیت ما کمک زیادی کرد»

کمپین‌های تبلیغاتی پولی (غیر رایگان)

کمپین های تبلیغاتی غیرپولی

تبلیغات در گوگل، اینستاگرام، توییتر و لینکدین ازجمله گزینه‌هایی هستند که می‌توانند با نشان دادن محتوای تبلیغاتی یا حتی آموزشی شما، زمینه مناسبی را برای دسترسی به مشتریان جدید فراهم کنند.

روابط عمومی

نشریه‌های مطبوعاتی مانند روزنامه‌های اقتصادی، صنایع، سیاسی و… که قبلاً هم از آن‌ها اسم بردیم، بهترین کارکرد را در اطلاع‌رسانی و ایجاد آگاهی از برند در بین دسته‌ای از مخاطبان دارند. ترکیب روابط عمومی با روش‌های دیگر می‌تواند منجر به افزایش فروش شود.

ایمیل مارکتینگ

این کانال برای تبدیل مخاطبانِ آگاه از مسئله یا مشکل به مشتریان، یکی از مفید‌ترین کانال‌هاست. از طریق ارسال مطالب به‌روز و مرتبط برای مخاطبانتان می‌توانید ضمن ایجاد اعتماد، روابط مثبتی با آن‌ها برقرار کنید.

با استفاده از داده‌های صنعت و همین‌طور تحقیق درباره مخاطبانتان، آن دسته از روش‌های بازاریابی درون‌گرا (Inbound) یا برونگرا (Outbound) را که بیشتر از همه مناسب شماست، شناسایی کنید. هرگز بر مبنای حدس و گمان خودتان در این زمینه تصمیم‌گیری نکنید. این کار باعث می‌شود سرمایه‌تان را در جای اشتباهی خرج کنید و بازده لازم را نداشته باشید.

5. برای بودجه، زمان و منابعتان برنامه‌ریزی کنید.

میزان زمان و هزینه‌ای را که قصد دارید صرف استفاده از هر روش کنید، تعیین نمایید. توصیه می‌شود حداقل 3 تا 4 هفته برای آزمایش هر روش، زمان بگذارید. زمان کمتر از این مقدار، نتیجه واقعی را به شما نخواهد داد. پس از آن می‌توانید نتایج اولیه را تحلیل کرده و ببینید کدام روش بهتر جواب می‌دهد تا در ادامه کار از آن روش کمک بیشتری بگیرید.

بودجه بندی و زمانبندی اقدامات بازاریابی

قالب سند استراتژی ورود به بازار

در زیر، ما بر مبنای تحقیقات بازار و بهترین روش‌های برنامه‌ریزی کسب‌وکار، نشان داده‌ایم که یک سند استراتژی ورود به بازار چطور می‌تواند باشد.

قالب سند استراتژی ورود به بازار

خلاصه

ارائه سرویس، اپلیکیشن، محصول یا نرم‌افزار جدید به بازار به صرفِ زمان و تلاش تیمی زیادی نیاز دارد. داشتن استراتژی ورود به بازار مناسب و جامع، می‌تواند فرآیند پیشرفت و توسعه محصولتان را بسیار ساده‌‎تر کند.

استراتژی محتوا چیست؟ آموزش استراتژی محتوا از پایه

قبلا در مقاله‌ای درباره بازاریابی محتوا و اهمیت آن در موفقیت کسب و کار صحبت کردیم. اما اینکه فقط محتوا تولید کنید کافی نیست. برای اینکه با تولید محتوا به اهداف کسب و کار خود برسید باید یک برنامه دقیق و منظم داشته باشید. به این برنامه استراتژی محتوا گفته می‌شود. با تدوین یک استراتژی محتوا به طور منظم، در زمان‌های مناسب، محتوای باکیفیت با موضوع مناسب منتشر خواهد شد و در نهایت به یک نتیجه عالی خواهید رسید. اما چگونه می‌توان استراتژی محتوا تنظیم کرد؟ در ادامه مقاله به این سوال پاسخ خواهیم داد.

تعریف بازاریابی محتوا

قبل از هرچیز به طور خلاصه به تعریف بازاریابی محتوایی می‌پردازیم. زیرا تا با بازاریابی محتوا و نقش آن در موفقیت کسب و کارها آشنا نباشید، توضیح درباره استراتژی محتوا بی فایده است.

بازاریابی محتوا بخشی از استراتژی بازاریابی کسب و کارهاست. در این بخش از بازاریابی سعی می‌شود با تولید محتوای ارزشمند و مفید و در عین حال جذاب و یکپارچه مخاطبان را جذب کرد. در نهایت احتمال تبدیل این مخاطبان به مشتری با توجه به استراتژی شما وجود دارد.

این تنها یک تعریف بسیار ساده و خلاصه است. اگر علاقه دارید درباره بازاریابی محتوا بیشتر بدانید روی لینک زیر کلیک کنید.

استراتژی محتوا چیست؟

حالا که تعریف بازاریابی محتوا را می‌دانید، راحت‌تر می‌توانید به مفهوم استراتژی محتوا پی ببرید. استراتژی محتوا یک برنامه ریزی دقیق و کامل بر اساس اهداف کسب و کار شماست. استراتژی محتوا شامل بخش‌های زیر می‌شود.

تعین هدف : این هدف گذاری می‌تواند کوتاه مدت یا بلند مدت باشد.

هویت برند: برای تولید محتوا باید هویت برند خود، ارزش‌ها، اهداف و … را مشخص کنید.

پرسونا: شما باید به خوبی مخاطبان و مشتریان خود را بشناسید.

تحلیل رقبا: باید رقبای خود را بررسی کنید تا ایرادات خود را رفع کنید و بتوانید از رقبا پیشی بگیرید.

جستجوی کلمات کلیدی: باید کلمات کلیدی که مخاطبان شما آنها را جستجو می‌کنند را پیدا کرده و بر اساس آنها محتوا تولید کنید.

تدوین راهنمای تولید محتوا: مشخص کنید لحن محتوا، رنگ‌ها، عکس‌ها و … باید چگونه باشند.

تعیین کانال‌های انتشار محتوا

تدوین تقویم محتوا: تقویمی که در آن موضوع هر محتوا، عنوان، تیترها، تاریخ انتشار و … مشخص است.

استراتژی محتوا

استراتژی محتوا یک بار تعیین شده و در طول مدت مورد نظرتان بارها به آن رجوع می‌کنید تا از خط تعیین شده خارج نشوید.

چرا باید استراتژی محتوا داشته باشیم؟

فرض کنید یک وب سایت یا صفحه اینستاگرام دارید. اگر استراتژی خاصی تعیین نکنید، هر روز باید دغدغه این موضوع را داشته باشید که امروز چه محتوایی بنویسم. در این صورت به احتمال زیاد شکست خواهید خورد. استرس این که امروز چه بنویسم بدون داشتن هدف و شناخت مخاطبانتان منجر به تولید محتوای بی ارزش می‌شود.

با استراتژی محتوا برای خود یک جهت مشخص می‌کنید. این جهت در مسیری به سمت اهداف شما خواهد بود و کمک می‌کند در طی مسیر به هیچ عنوان منحرف نشوید و به اهداف خود برسید.

مزایای تنظیم استراتژی محتوا چیست؟

مزایای تعیین استراتژی بسیار زیاد است. تا همین جا ممکن است فقط با تعریف ساده‌ای از استراتژی محتوا برخی از مزایای کانتنت استراتژی برای شما روشن شده باشد. اما در ادامه مهمترین مزایای تدوین استراتژی برای تولید محتوا را به صورت خلاصه و در کنار هم آورده‌ایم.

  • زمان کمتری برای تولید محتوا صرف می‌شود. یا بهتر است بگوییم تولید محتوا با سرعت بیشتری پیش می‌رود.
  • محتوا بر اساس هدفی خاص تولید می‌شود.
  • احتمال موفقیت به شدت افزایش می‌یابد.
  • محتوای کانال‌های انتشار یکپارچه می‌شود.
  • با تولید محتوای باکیفیت می‌توان از رقبا راحتتر پیشی گرفت.
  • سئوی وب سایت بهبودی عالی پیدا می‌کند.
  • زمان کمتری برای آموزش کارکنان گذاشته خواهد شد.
  • و …

استراتژی محتوایی چه تاثیری روی سئو سایت دارد؟

برای گوگل رضایت مخاطبان اهمیت بسیاری دارد. به همین دلیل گوگل همیشه در حال بهبود الگوریتم‌هایش است. پیشرفت سریع هوش مصنوعی سبب شده این الگوریتم‌ها حتی ارتباط بین کلمات و جملات را نیز متوجه شوند. این پیشرفت قطعا روز به روز بیشتر هم خواهد شد. به همین دلیل مهم است کسب و کارها روی محتوای سایت خود وقت بسیاری بگذارند.

گوگل سعی می‌کند مانند مخاطبانش به محتوا نگاه کند و روز به روز نیز در این زمینه پیشرفت بیشتری کرده است. پس تولید محتوای باکیفیت و جذاب قطعا تاثیر بسیار خوبی روی سئو سایت شما خواهد داشت.

چگونه استراتژی محتوا تعیین کنیم؟

خب رسیدیم به اصل مطلب اینکه چگونه برای کسب و کارتان استراتژی محتوا تنظیم کنید. شاید به نظرتان این کار سخت باشد. البته آسان نیست ولی اگر اصول را بدانید پس از چندین بار تدوین استراتژی به خوبی می‌دانید باید چه کار کنید. پس پیش به سوی آموزش قدم به قدم تنظیم استراتژی تولید محتوا

۱- هدف خود را مشخص کنید.

مهمترین قسمت بازاریابی محتوا و در پی آن تدوین استراتژی، هدف شما است. اگر هدف خود را به خوبی مشخص کنید ادامه راه واضحتر خواهد بود. با انتخاب هدف از سردرگمی نجات پیدا می‌کنید.

بررسی کسب و کار

۳-وضعیت بازاریابی محتوا و فرآیند فعلی محتوا را در کسب و کار خود بررسی کنید.

پس از بررسی وضعیت کلی شرکت باید به سراغ وبلاگ سایت خود بروید. ببینید چه محتوایی تا کنون منتشر شده است؟ روند تولید محتوا چگونه بوده و آیا محتواهای ارزشمند و باکیفیتی در وبلاگ دارید؟ بهتر است در بررسی وبلاگ خود به موارد زیر توجه کنید.

  • آیا یک متخصص درباره محتواها و روند تولید محتوا تصمیم می‌گیرد؟
  • آیا یک تیم تولید محتوای خوب دارید؟
  • تیم شما تا به حال چه محتواهایی منتشر کرده است؟
  • مهمترین فاکتورهای شما در برندینگ چیست؟

با مراجعه به گوگل آنالیتیکس، سرچ کنسول و بررسی بک لینک‌ها و … می‌توانید یک دید خوب نسبت به محتواهای خود به دست آورید.

۴- کانال‌های انتشار محتوای خود را مشخص کنید.

حالا باید تصمیم بگیرید برای انتشار محتوا از چه کانال‌هایی می‌خواهید استفاده کنید. اینستاگرام، لینکدین، سایت خود یا سایر سایت‌ها، ایمیل، اس ام اس و … همگی نمونه‌هایی از این کانال‌ها هستند. شما باید با توجه به نوع کسب و کار خود چرا استراتژی جذب را انتخاب کنید چندین کانال مناسب را انتخاب کنید و با تدوین استراتژی محتوا به طور منظم در آنها محتوا منتشر کنید.

۵-بین هویت برند و محتوای خود ارتباط برقرار کنید.

باید برای برندتان یک هویت انتخاب کنید. اگر به تازگی یک هویت مناسب برای برندتان انتخاب کرده‌اید باید از این به بعد باید این هویت در محتوایتان نیز اعمال شود.

کلمات کلیدی در استراتژی محتوا

  • با اینکار متوجه می‌شوید مردم با چه کلماتی محتوا یا خدمات شما را در اینترنت جستجو می‌کنند. سوالاتشان چیست و به چه چیزهایی نیاز دارند؟
  • با انتخاب کلمات کلیدی مناسب باعث می‌شوید مخاطبان به سایت شما هدایت شوند و با کسب و کار شما آشنا شوند.
  • با استفاده از کلمات کلیدی متناسب برای کسب و کارتان کمک می‌کنید گوگل نیز شما و حوزه کسب و کارتان را بهتر شناسایی کند.

چگونه جستجوی کلمات کلیدی را انجام دهیم؟

این کار اصلا ساده نیست و برای اینکه بتوانید به کلمات مهم و درست کسب و کار خود برسید بهتر است از متخصص سئو کمک بگیرید.

به طور کلی برای جستجوی کلمات کلیدی ابزارهای زیادی وجود دارد ولی بهترین ابزار خود گوگل و سرچ کنسول است. شما باید با توجه به کسب و کارتان، نیازهایی که فکر می‌کنید مخاطبانتان دارند، استفاده از پیشنهادات گوگل، کمک از سرچ کنسول، تحلیل رقبا،گوگل ترند و سایر ابزارهای این زمینه شروع به تحقیق کلمه کلیدی گسترده‌ای کنید تا بهترین نتایج حاصل شود.

اجازه دهید بعدا در مقاله‌ای بسیار کاملتر به توضیح و آموزش جستجوی کلمات کلیدی بپردازیم.

۷- رقبای خود را بررسی کنید.

تحلیل رقبا کار مهمی است که به طور مرتب باید انجام دهید. البته شما باید به دنبال رقبای قوی یا رقبایی که در حال رشد هستند باشید اما چگونه می‌توانید رقبایتان را پیدا کرده و آنها را بررسی کنید؟ بسیار ساده است. تنها کافی است کلمات کلیدی که در مرحله قبلی که به آنها رسیده‌اید را در گوگل جستجو کنید.

قیف مشتری

۱- آگاهی

بالاترین سطح قیف آگاهی است. در این سطح ممکن است مخاطبان و مشتریانی از انواع اقشار داشته باشید. به همین دلیل باید به دنبال آگاهی بخشیدن به آنها باشید. پس چرا استراتژی جذب را انتخاب کنید باید اطلاعات عمومی‌تری را در محتوای خود بگنجانید که برای اکثریت مخاطبان مناسب باشد.

۲- محرک

کسانی در این سطح هستند که از خدمات و هدف شما آگاه شده‌اند. محتوای شما در این سطح باید مخاطبان را تحریک کند که آیا به خدمات شما نیاز دارند؟

۳- جستجو

در این مرحله مخاطب دوست دارد درباره محصول با خدمات شما اطلاعات بیشتری به دست آورد به همین دلیل دست به جستجو می‌زند. در این سطح باید محتوای آموزشی و مفید با بررسی جنبه‌های مثبت و منفی محصولات یا خدماتتان را در اختیار مشتری قرار دهید.

۴- توجه

مخاطبان این سطح، نیاز خود را می‌دانند و قصد خرید دارند. اما اینکه از کدام برند خرید کنند برایشان سوال است. به همین دلیل در این سطح باید اطلاعات بیشتر و جزئی‌تری درباره کسب و کارتان در اختیار مخاطب قرار دهید. اما از خود زیاد تعریف نکنید

۵-خرید

مخاطبان در این سطح قصد دارند از شما خرید کنند. شما باید توضیحات کاملی درباره هر محصول یا خدمت خود در اختیار مشتری قرار دهید تا از شما خرید کند.

۶- نگهداری مشتری

اینکه مشتری از شما خرید کند پایان کار نیست. شما با خدمات پس از فروش و پشتیبانی عالی حس اعتماد در مشتری ایجاد کرده و علاوه بر اینکه آنها را به خود وفادار می‌کنید باعث می‌شوید دوباره از شما خرید کنند. در این سطح نیز باید محتوای مفید و ارزشمند برای مشتری تولید کنید تا سر زدن به سایت شما برایش جذاب باشد.

۱۱- بودجه بندی کنید

حالا که همه چیز مشخص شد. با توجه به هدفتان، مشتریان و میزان درآمد کسب و کارتان باید برای بازاریابی محتوا بودجه‌ای در نظر بگیرید. این بودجه می‌تواند شامل تبلغیات متنی مانند رپورتاژ در سایر سایت‌ها، هزینه استخدام نیروهای متخصص و … باشد.

تقویم محتوا

۱۳- محتوای جذاب تولید کنید.

حالا نوبت به این رسیده است تیم تولید محتوا با توجه به کانال‌های انتشار، محتوای جذاب و ارزشمند تولید کنند. این محتوا می‌تواند شامل متن، عکس، اینفوگرافیک، ویدئو و پادکست باشد.

سعی کنید محتوای بهینه و کاربرپسند بنویسید. محتوا باید به قدری جذاب باشد که کاربر را تا انتها جذب کند. پس سعی کنید در عین حال که اطلاعات ارزشمند در اختیار مخاطبان قرار می‌دهید ساده، گویا و صمیمی بنویسید.

۱۴- شاخص‌های عملکرد خود را مشخص کنید.

پیشنهاد می‌کنیم به طور هفتگی شاخص‌های عملکرد kpi را بررسی کنید. این شاخص‌ها اعدادی هستند که نشان می‌دهند تا چه حدی کارتان را درست انجام داده‌اید. برخی از این شاخص‌های عملکرد را در ادامه لیست کرده‌ایم تا بهتر متوجه شوید.

  • تعداد لایک‌ها
  • تعداد کامنت‌ها
  • تعداد بازدیدها
  • تعداد دنبال کننده‌ها
  • ریچ و ایمپرشن در اینستاگرام
  • زمانی که کاربر در یک صفحه سایتتان سپری می‌کند.
  • تعداد ورودی‌ها از گوگل
  • اشتراک گذاری یک صفحه یا پست
  • رتبه کلمات کلیدی

تاثیر بازاریابی محتوا برای موفقیت کسب وکار بر هیچ کس پوشیده نیست. اما این موفقیت با یک برنامه ریزی دقیق و هدفمند به دست می‌آید. به این برنامه ریزی استراتژی محتوا می‌گویند. در این مقاله تمامی مراحل تنظیم یک استراتژی محتوا را در بازاریابی محتوایی در شبکه‌های اجتماعی ، سایت و … برای شما بیان کردیم. پس شروع کنید. شاید سخت باشد ولی مطمئن باشید که می‌توانید و موفق خواهید شد.

اگر در زمینه سئو و بازاریابی محتوا نیز هیچ زمینه‌ای ندارید ولی می‌خواهید کسب و کارتان به موفقیت برسد حتما از یک متخصص کمک بگیرید.

اگر تا به حال استراتژی بازاریابی محتوا نچیدید و با مطالعه این مقاله هنوز این کار برایتان سخت به نظر می‌رسد سوالاتتان را با آکادمی اینفوگرام در میان بگذارید. قطعا خوشحال می‌شویم به شما کاربران عزیز کمک کنیم.

راههای جذب مشتری در مغازه؛ راهکارهایی ساده برای فروش بیشتر

راه های جذب مشتری در مغازه

فروش محصول همیشه هم کار پیچیده‌ای نیست. در ابتدایی‌ترین سطح برنامه‌ی فروش با این پرسش‌ها روبه‌رو می‌شوید که چه می‌فروشید، به که می‌فروشید و چگونه می‌فروشید. طی فرآیند فروش باید تمرکزتان را بر جزئیات محصول و مشتریان حفظ و در ادامه‌ی مسیر نیز باید به روندهای در حالِ تغییر و نیازها یا خواسته‌های مشتریان توجه کنید. با مشاهده‌ی این تغییرات می‌توانید برنامه‌ی فروش خود را با تغییرات و نیازهای ایجاد شده تطبیق دهید و فروش‌تان را بالا نگاه دارید. در این مقاله قصد داریم راههای جذب مشتری را در مغازه مروری کنیم.

روش ۱: نسبت به محصول‌تان تعصب داشته باشید

۱. راجع به محصول‌ اطلاعات کافی کسب کنید

اگر بتوانید اطلاعاتی را در مورد محصول منتقل کنید و به پرسش‌های احتمالی مشتریان پاسخ دهید، آنها متوجه می‌شوند شما واقعا به آن محصول اهمیت می‌دهید. اگر محصولی از نظر شما ارزشمند باشد، احتمال اینکه در نظر مشتریان نیز ارزش داشته باشد، بیشتر خواهد بود.

داشتن اطلاعات در مورد ظاهر و باطن محصول بسیار مهم است. اگر جواب سؤال مشتری را نمی‌دانید، برای مثال می‌توانید به او بگویید: «جواب دقیق سؤال‌تان را نمی‌دانم، ولی پرس‌و‌جو می‌کنم و بلافاصله به شما اطلاع می‌دهم. وقتی جواب سؤال‌تان را پیدا کردم، چگونه می‌توانم با شما تماس بگیرم؟»

۲. بر مزایای محصول تأکید کنید

راههای جذب مشتری در مغازه

آنچه علاوه بر ارائه‌ی اطلاعات در مورد محصول اهمیت دارد، بیان ویژگی‌های محصول به‌عنوان مزایای آن است. این کار موجب می‌شود مشتری متوجه شود چرا باید آن محصول را خریداری کند. برای این کار می‌توانید به موارد زیر فکر کنید:

  • آیا این محصول، زندگی مشتری را ساده‌تر می‌کند؟
  • آیا این محصول، حس لوکس و تجملی بودن در مشتری ایجاد می‌کند؟
  • آیا این محصول چیزی است که افراد زیادی از آن سود می‌برند؟
  • آیا این محصول دوام و کارایی طولانی‌ مدتی دارد؟

۳. به اندازه‌ی کافی در مورد محصول توضیح دهید

راههای جذب مشتری در مغازه

اگر فروش را به صورت مستقیم و فردبه‌فرد انجام نمی‌دهید، حتما باید اطلاعات کافی مربوط به محصول را از طریق بسته‌بندی کالا، نمایش‌های محل خرید (point-of-purchase display، وسایل و علاماتی که به خرده‌فروشان داده می‌شود تا در محل فروش قرار بدهند، مانند پوسترها و جعبه‌های تبلیغاتی) و هر گونه ابزار بازاریابی دیگری ارائه دهید. حتی اگر محصولات را به صورت مستقیم می‌فروشید یا برای تشویق مشتریان بالقوه به خرید، اعلامیه‌ای جذاب می‌نویسید، به نمایش گذاشتن اطلاعات کافی در مورد محصول به شما کمک می‌کند تا بتوانید مشتریان را به خرید ترغیب کنید.

  • تمام اطلاعات محصول باید مفید، درست و کامل باشد؛
  • زبان به کار گرفته شده روی بسته‌بندی محصول و وسایل استفاده شده برای بازاریابی باید واضح، مستقیم و به راحتی قابل خواندن باشد؛
  • برای بهتر به نظر رسیدن محصول، بسته‌بندی و وسایل بازاریابی زمان بگذارید و هزینه کنید (یعنی از عکس‌های با کیفیت، رنگ‌های زنده و غیره استفاده کنید).

روش ۲: ارتباط برقرار کردن با خریدار

۱. علاقه‌تان به محصول را به مشتری منتقل کنید

راههای جذب مشتری در مغازه

فروشنده‌ی خوب، فروشنده‌ای است که به کالای خود ایمان داشته باشد و اشتیاق خود را به مشتری نیز منتقل کند. برای نشان دادن علاقه‌تان به محصول، راه‌های فراوانی وجود دارد.

  • از نقش زبان بدن در بازاریابی و لحن سخن گفتن، غافل نشوید. اگر در مورد محصول واضح صحبت کنید و در زمان بحث کردن در مورد آن از حالات مختلف صورت استفاده کنید، می‌توانید انرژی و اشتیاق‌تان را به مشتری منتقل کنید، ولی اگر در پاسخِ دادن به پرسش‌های مشتری در مورد محصول، زیر لب و آرام صحبت کنید یا دست به سینه بایستید، چنین به نظر می‌رسد که شما فردی سرد و غیرصمیمی هستید یا به آن محصول اهمیتی نمی‌دهید.
  • در مورد چگونگی استفاده‌ی خودتان یا مشتریان راضی دیگر از محصول توضیح دهید. صحبت کردن از ماجراهایی در مورد محصول موجب می‌شود مشتریان اعتماد بیشتری به آن پیدا کنند. برای نمونه، برای فروش شامپو، می‌توانید به مشتری بگویید: «موهای من معمولا خیلی وِزکرده و فِردار است، ولی از زمانی که از این شامپو استفاده می‌کنم، موهایم به صافی و نرمی‌ای که می‌بینید، شده است.»

۲. انگیزه‌های مشتری‌های خود را پیش‌بینی کنید

راههای جذب مشتری در مغازه

شما باید به تمام سؤالات مشتریان در مورد محصول پاسخ دهید و حتی مهم‌تر از آن باید بتوانید سؤالات آنها را پیش‌بینی کنید. این امر نشان‌دهنده درک نیازهای مشتری است. سعی کنید از طریق پرداختن به این نیازها، توانایی برقراری ارتباط احساسی با مشتری را به دست بیاورید.

  • به مشتریانِ معمول خود فکر کنید. چه چیزهایی به آنها انگیزه می‌دهد؟ آنها چه نیازهایی دارند؟ آیا آنها جوان، مجرد یا پولدار هستند؟ آیا ازدواج کرده‌اند و خانواده دارند؟
  • وقتی در ذهن‌تان به تصوری از مشتری‌های خود رسیدید، به این فکر کنید که چگونه محصول شما می‌تواند به آنها کمک کند تا نیازهایشان را برطرف کنند یا به آرزوهایشان برسند.

۳. سعی کنید یخ رابطه‌تان را با مشتری بشکنید

راههای جذب مشتری در مغازه

اگر در بخش فروش کار می‌کنید و رابطه‌ی مستقیمی با مشتری دارید، نحوه‌ی ارتباط برقرار کردن با مردم برای شما بسیار مهم است. به جای پرسیدن سؤالاتی با پاسخ مشخص، مانند «می‌توانم به شما کمک کنم؟»، سؤال‌های مثبت‌تری با پاسخ‌های گوناگون و مفصل‌تر بپرسید، مانند «آیا به دنبال چیزی برای خودتان هستید؟ یا می‌خواهید هدیه‌ای برای فردی خاص بخرید؟» در مورد محصول خود عباراتی به کار ببرید که برای مشتری جالب باشد و موجب شروع بحث و گفت‌وگو شود. برای مثال، اگر چرا استراتژی جذب را انتخاب کنید در بخش فروش لباس کار می‌کنید، بگویید: «میدونید این رنگ لباسی که انتخاب کردید امسال مد شده؟»

۴. انگیزه‌های مشتری را به ویژگی‌های محصول تبدیل کنید

راههای جذب مشتری در مغازه

در بازاریابی به این کار «جایگاه‌یابی در بازار» یا « positioning» گفته می‌شود و به معنیِ برابر کردن محصول با امیدها و آرزوهای مشتری است. در جایگاه‌یابی هر محصول عوامل مهمی وجود دارد:

  • جایگاه‌یابی محصول باید در بهترین طیف ممکن در بازار انجام شود. از نظر قیمت و تجملی بودن، محصول را در جایگاهی بسیار بالا یا پایین قرار ندهید.
  • در جایگاه‌یابی محصول، حقایق مربوط به محصول را بسته به خریدار بیان کنید. ممکن است که حقایق مختلفی در مورد یک محصول وجود داشته باشد، ولی به مهارت شما بستگی دارد که بدانید کدامیک از آن حقایق، برای خریدی خاص، بیشترین تأثیر را دارد.
  • حقایق را پنهان نکنید یا آشکارا دروغ نگویید. جایگاه‌یابی محصول به معنی فریب مشتری نیست.
  • حقایق را به‌گونه‌ای بیان کنید که از خود محصول فراتر روند. به این معنی که ارزش‌های مطلوب و مثبت مرتبط با محصول همان چیزی است که موجب فروش آن می‌شود. شرکت‌هایی مانند کوکاکولا، اپل و بسیاری از کالاهای مارک‌دار در این ویژگی برتری یافته‌اند. به این فکر کنید که چگونه محصول با سبک زندگی یا ارزش‌های مشتری ارتباط برقرار می‌کند و فقط برای انجام یک کارکرد استفاده نمی‌شود.
  • برای مثال، اگر قصد دارید مینی‌ون نسبتا گرانی را به فرد پولدار و مسن بفروشید، باید از ویژگی‌های تجملاتی آن صحبت کنید. مثلا بگویید: «نگاهی به این تزئینات چوبی بیندازید؛ ببینید که چقدر زیبا هستند. صندلی‌های چرمی نرم آن نیز بسیار راحت هستند. این مینی‌ون برای رانندگی در غروبی زیبا، عالی است.»
  • ولی اگر قصد دارید همان مینی‌ون را به خانواده‌ای با ۳ فرزند بفروشید، باید بر ویژگی‌های کاربردی‌تر آن تأکید کنید. برای مثال بگویید: «ردیف سوم صندلی، فضای زیادی را برای سوار کردنِ افراد بیشتر ایجاد می‌کند. زمانی که برای قرار دادن مواد غذایی، وسایل ورزشی و چیزهایی مانند آن به جای بیشتری نیاز داشته باشید، می‌توانید این ردیف صندلی را به پایین تا کنید تا فضای خالی بیشتری ایجاد شود. راستی فراموش کردم بگویم کیسه‌های هوای جانبی و ترمزهای ضدقفل استاندارد هستند.»

۵. در مورد محصول‌تان صادق باشید

راههای جذب مشتری در مغازه

فقط زمانی محصول شما مشتریان پروپاقرص خواهد داشت که با مشتری صادق باشید، یعنی در ارائه‌ی اطلاعات محصول و همچنین اعتراف به ندانستن چیزی یا مرتکب شدنِ اشتباه شفاف باشید. از صداقت نترسید، زیرا موجبِ ایجاد اعتماد می‌شود.

  • اگر نمی‌توانید به سؤالات مشتری پاسخ دهید یا خواسته‌ی آنها را تأمین کنید، این کار را به اولین فرصتی که توانایی تأمین خواسته‌ی مشتری را داشتید موکول کنید.
  • به مشتریان بگویید در صورت وجود هر گونه سؤال یا مشکلی می‌توانند در آینده دوباره به شما مراجعه کنند.
  • اگر محصولی برای مشتری مناسب نیست، صادق باشید و به مشتری کمک کنید تا چیزی را بیابد که واقعا به آن نیاز دارد، حتی اگر این کار موجب شود، نتوانید کالایی بفروشید، مشتری صداقت و سخاوتمندی شما فراموش نمی‌کند و برای خرید دوباره به شما مراجعه خواهد کرد.
  • برای نمونه اگر سعی دارید خودروی اسپرتی به مشتری‌ بفروشید که ۵ فرزند کوچک دارد و باید هر روز آنها را به مدرسه برساند، به او بگویید: «شاید بهتر باشد یک مینی‌ون یا خودروی جادار و مناسب بخرید، ولی هر زمان قصد خرید خودروی دیگری داشتید، من اینجا هستم تا در انجام یک معامله‌ی خوب به شما کمک کنم.»

۶. فروش را نهایی کنید

راههای جذب مشتری در مغازه

سبک‌ها و روش‌های فراوانی برای نهایی کردن فروش وجود دارد، ولی یکی از مؤثرترین روش‌ها، روش «نزدیک شدن به مشتری» (Always Be Closing) است. وقتی از علاقه‌ی خریدار احتمالی به محصول مطمئن شدید، در پایان می‌توانید جملاتی آزمایشی بپرسید، مانند: «آیا این کالا، همان محصولی است که می‌خواستید؟» یا «چه فکر می‌کنید؟ آیا این محصول، نیازهای شما را برطرف می‌کند؟»

۷. به مشتری فرصت فکر کردن بدهید

راههای جذب مشتری در مغازه

برای بسیاری از خریداران، تلاش فروشنده برای تحمیل کردن محصول، عاملی منفی است. شاید خریدار بخواهد به خانه برود و برای کسبِ اطلاعات بیشتر در وب جست‌وجو کند. در این حالت اجازه دهید او در حالی که حرف‌های پر شور و شوق و حمایتی شما را در ذهن دارد به خانه برود و برای اطلاعات بیشتر در وب جست‌وجو کند. اگر فروشنده‌ای راستگو، کمک‌کننده، باملاحظه و مشتاق باشید و اطلاعاتی که شما در اختیار مشتری قرار دادید مطابق با اطلاعات موجود در وب باشد، احتمالا برای خرید محصول نزد شما بازخواهد گشت.

  • گاهی لازم است به مشتریان اجازه دهید، خودشان تصمیم‌گیری کنند. به آنها فرصتی برای فکر کردن بدهید و در این زمان سکوت کنید. فقط زمانی اطلاعات بیشتری بدهید که خود آنها از شما می‌خواهند.
  • اجازه ندهید مشتری بدون دانستن راه ارتباط با شما محل را ترک کند. اگر در فروشگاه کار می‌کنید، حتما به مشتری بگویید چگونه می‌تواند دوباره شما را پیدا کند (مخصوصا اگر در جای ثابتی در فروشگاه نیستید). برای مثال می‌توانید به مشتری بگویید: «اگر به من نیاز داشتید، من همینجا پشت پیشخوان هستم.» یا «اگر سؤالی داشتید فقط کافی است که به همکاران فروشنده بگویید من را صدا کنند.»
  • می‌توانید اطلاعات تماس‌تان را به مشتری بدهید تا اگر سؤال یا اطلاعات بیشتری نیاز داشت با شما تماس بگیرد. می‌توانید کارت ویزیت‌ خود را به مشتری بدهید و برای مثال بگویید: «هر وقت سؤالی داشتید با من تماس بگیرید و در روزهای هفته نیز می‌توانید من را همین جا در فروشگاه پیدا کنید.»
  • از غریزه‌تان استفاده کنید. اگر حس می‌کنید مشتری قصد خرید دارد، در نزدیکی او بمانید، البته بدون اینکه برای او مزاحمتی ایجاد کنید. با این کار، مشتری می‌تواند به سرعت شما را پیدا کند. بدترین حالت ممکن برای خریدار بالقوه این است که تصمیم به خرید بگیرد، ولی نتواند شما را پیدا کند.
  • بهتر است روی یادگیری اصول مشتری مداری بیشتر تمرکز کنید.

روش ۳: فروش محصولات به‌عنوان فروشنده‌ی صاحب کسب‌و‌کار

۱. با تمام جنبه‌های منجر به خرید نهایی محصول آشنا شوید

راههای جذب مشتری در مغازه

شما به‌عنوان فروشنده‌ای که صاحب کسب‌و‌کار هم هست (برای مثال، فروشنده‌ای که صاحب فروشگاه است و در عین حال به فروش محصولات فروشگاه نیز مشغول است) می‌توانید تأثیری فراتر از تعاملِ صرف با خریداران داشته باشید. علاوه بر استراتژی‌های گفته شده در این مقاله، می‌توانید از کارکردهای دیگری نیز برای افزایش فروش استفاده کنید. تبلیغات، تجارت و بازاریابی از کارکردهای پشتیبانی برای فروش هستند. هدفِ نهایی این کارکردهای پشتیبان فروش است و فروشنده‌ی صاحب کسب‌و‌کار باید درک درستی از هر یک از این کارکردها داشته باشد.

۲. محصول‌تان را به بازار عرضه کنید

راههای جذب مشتری در مغازه

شما باید اطلاعات محصول‌ خود را از طریق کانال‌های فراوانی در اختیار مشتریان قرار دهید. امروزه، به لطف پیشرفت‌های به دست آمده در ارتباطات، مکان‌های بالقوه‌ی فراوانی برای ارائه‌ی اطلاعات ایجاد شده است. برای مشاهده‌ی اطلاعات بیشتر در مورد محصول، امکانات فراوانی برای خریداران بالقوه‌تان فراهم کنید. برای این کار می‌توانید از روش‌های زیر استفاده کنید:

    (word-of-mouth)؛
  • تبلیغات (رادیو، تلویزیون، چاپ آگهی، ایمیل، رسانه‌های اجتماعی، تبلیغات آنلاین و غیره)؛
  • نمایندگی‌های فروش؛
  • نمایشگاه‌های تجاری؛
  • همایش‌ها؛
  • فروش با استفاده از تماس سرد (cold call)؛
  • نمایش دادن محصول در فیلم‌ها، مسابقات ورزشی و غیره؛
  • رویدادهای اجتماعی محلی (برای نمونه با هدیه دادنِ محصول به حراج خیریه‌ی محلی، توجه‌ها به محصول شما جلب شده و در عین حال از محصول برای هدفی خیرخواهانه استفاده می‌شود).

۳. عملکرد فروش‌تان را بررسی کنید

راههای جذب مشتری در مغازه

باید در فواصل زمانی منظم، فروش‌تان را تحلیل کنید و از خود بپرسید، آیا این محصول فروش خوبی دارد؟ موجودی کالا کم یا زیاد است؟ آیا سود می‌برید؟ رقبایتان چقدر سود می‌برند؟ پاسخ دادن به این پرسش‌ها برای به حداکثر رساندن فروش و ثابت نگه داشتن آن به شما کمک می‌کند.

۴. در صورت لزوم، مشکلاتِ فروش را پیدا و برطرف کنید

اگر فروش خوبی ندارید باید به دنبال حل مشکل باشید. افزایش فروش می‌تواند مستلزمِ ارزیابی مجدد محصول، پایگاه مشتریان و بازاریابی باشد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.