معامله بر اساس شکستها با تایید حجم معاملات
زمانی که در بازار مالی شروع به کار کردم، هرگز به حجم معاملات نگاه نمیکردم. چرا که در بازار مالی حجم معاملات دقیقی وجود ندارد. بازار جهانی یک بازار غیرمتمرکز است و حجمی که در پلتفرم معاملاتی شما نشان داده میشود در واقع آن حجمی است که در بروکر شما معامله شده است نه حجم دقیق بازار.
اما این قضیه در بازار سهام کاملا متفاوت است. در اینجا حجم معاملات یک ابزار کاملا مفید است. من از حجم معاملات در زمان شکست (Breakout) الگوهای قیمتی در تایم فریم روزانه استفاده کردم و دیدم که به خوبی جواب میدهد. چیزی که ما میخواهیم ببینیم یک بینظمی در میزان حجم معاملات در روزی که شکست رخ میدهد میباشد. البته ممکن است این تغییر حجم در روزهای بعدی نیز رخ بدهد. شاید گیج شده باشید و منظور از بینظمی را به درستی درک نکرده باشید. منظور ما از بینظمی در واقع افزایش قابل توجه حجم معاملات در یک روز خاص میباشد. این تغییر را با نگاه کردن به میله حجم معاملات در آن روز خاص و مقایسه آن با روزهای قبلی، مشاهده شیب افزایشی میانگین متحرکی که بر روی حجم معاملات اعمال کردهایم و یا ترسیم خط روند روی هیستوگرام حجم معاملات میتوانیم درک کنیم.
من شخصا ترسیم خط روند یا مقایسه ساده حجم معاملات روز فعلی با روزهای قبلی را ترجیح میدهم. حالا نگاهی به چند مثال داشته باشیم. با طلاچارت همراه باشید…
شکست جعلی بدون تایید حجم + شکست تایید شده موفق
به اولین خط عمودی قرمز رنگ توجه کنید. در اینجا یک شکست صعودی داشتهایم. اما زمانی که به میلههای حجم نگاه میکنیم میبینیم که تغییر خاصی در میله حجم مربوط به این کندل دیده نمیشود و در واقع این شکست صعودی که حتی با کندل قوی انجام شده توسط حجم معاملات تایید نشده است.
اما در خط عمودی قرمز دوم، شکستی که انجام شده توسط حجم معاملات و یک کندل صعودی قوی تایید شده است. میله مربوط به این کندل بسیار بالاتر از میانگین روزهای گذشته بوده و بیش از معاملات ۱۵ روز گذشته است. بعد از این شکست و قبل از رسیدن قیمت به هدف مدنظر وارد یک فاز حرکتی خنثی (رنج) شدهایم و ممکن است بعضی افراد معامله خود را به صورت Break-Even (بدون سود و ضرر) ببندند. با این حال باز هم استفاده از حجم معاملات باعث شد تا ما وارد ضرر نشویم.
شکست تایید شده و موفق
چیزی که در اینجا میبینیم به اصطلاح یک “الگوی راه انداز” نامیده میشود (در اینجا یک کنج) که به عنوان یک کاتالیزور قبل از شکست یک ساختار یا سطح حمایتی/مقاومتی عمل خواهد کرد. در اینجا قیمت به سطح مقاومتی فشار وارد آورده و سپس شروع به اصلاح قیمتی کرده و “الگوی راه انداز” راه بوجود آورده است. بعد از گذشته چند هفته، قیمت توانسته از این الگو خارج شود و با یک گپ از سطح مقاومتی عبور کند. نکتهای که باید به آن توجه داشته باشیم این است که در زمان عبور قیمت از سطح مقاومتی، حجم معاملات نیز افزایش قابل توجهی داشته است.
حجم معاملات در این مثال به شکل واضحی قدرتمند بوده است و از حجم معاملاتی که در ۴۵ روز اخیر انجام شده بیشتر است. همچنین خط روندی که بر روی هیستوگرام حجم ترسیم شده نیز شکسته شده است.
مثالی دیگر از شکست تایید شده و موفق
در این مثال قیمت هم موفق به شکست سطح مقاومتی شده و هم توانسته است که بالای کندلی که در گذشته یک شکست جعلی انجام داده است تثبیت شود. حجم معاملات نیز در زمان این شکست بالاتر از حجم معاملات ۴۵ روز اخیر میباشد. پس از آن قیمت سریع به هدف خود دست پیدا کرده است.
یک نمونه ناموفق از لحاظ آنالیز حجم معاملات
در این حالت ما میتوانستیم یک ترید موفق داشته باشیم اما آنالیز حجم معاملات مانع از ورود ما به این معامله شده است. در اینجا یک مثلث متقارن داشتهایم که ضلع بالای آن شکسته شده و به هدف خود نیز دست پیدا کرده است. اما حجم معاملات در زمان شکست این ضلع، هیچ تغییر خاصی را به ما نشان نمیدهد.
خب در هر صورت این معاملهگری است و گاهی چنین اتفاقاتی نیز رخ میدهند. بعضی مواقع ما تریدهایی را از دست میدهیم که به وسیله حجم معاملات رد شدهاند. بعضی مواقع نیز ممکن است در تریدهایی ضرر کنیم که توسط حجم معاملات تایید شدهاند. ما صرفا از ابزارها و روشهایی استفاده میکنیم تا شانس خود برای انجام معاملات صحیح را بالا ببریم.
وقتی که آنالیز حجم معاملات جلوی اشتباه را میگیرد
در این تصویر یک ساختار زیبا و یک شکست عالی با کندلی بسیار قوی را داریم. اما قیمت در ادامه حرکت ناتوان است و به داخل الگو برمیگردد. البته واضح است که ما این ترید را انجام نمیدهیم چرا که هیچ نشانه خاصی در میلههای حجم معاملات به چشممان نمیآید!
جمع بندی
مثل هر چیزی دیگری در معاملهگری، حجم معاملات نیز یک ابزار است. من در اینجا فقط در مورد اینکه چگونه میتوان از حجم معاملات استفاده کرد صحبت کردم. به یاد داشته باشید که افزایش حجم معاملات به معنای افزایش علاقه معاملهگران به یک دارایی (در اینجا سهام شرکتها) میباشد. حالا اگر این افزایش حجم با یک شکست صعودی یا نزولی همزمان شود میتواند نشانه خوبی برای انجام یک معامله باشد.
قله ها و دره های سه گانه
الگو قله ها و دره ها ی قیمت در توالی های قابل تشخیص میله های قیمت که در نمودارهای تحلیل تکنیکی نشان داده شده است ، مشاهده می شوند. از این الگوها می توان برای بررسی حرکات قیمت گذشته و پیش بینی الگوهای آینده برای یک ابزار معاملاتی خاص استفاده کرد. خوانندگان باید از قبل با خط روند ها ، الگوهای قیمت تداوم و الگوهای معکوس قیمت آشنا باشند.
در این مقاله ، ما چگونگی تفسیر الگوها را پس از شناسایی آنها بررسی خواهیم کرد و الگوهای نادر اما قدرتمند سه گانه بالا و سه قلو را بررسی خواهیم کرد.
پیشگویی های کلیدی در قله ها حجم باید روند را تأیید کند و دره ها
- یک قله سه گانه توسط سه قله در حال حرکت به همان ناحیه تشکیل شده است ، و در آن قسمت می توان از پشت با هم فاصله گرفت ، در حالی که یک کف سه قلو از سه فرورفتگی با حرکت در وسط تشکیل شده است.
- در حالی که غالباً در معاملات روزمره بازار مشاهده نمی شود ، قله های سه گانه و دره آن سیگنال قانع کننده ای را برای معامله گران فنی برای معکوس روند فراهم می کنند.
علاوه بر اشکال نمودار که حروف ‘M’ یا ‘W’ را به تصویر می کشد ، برای تأیید مقاومت سیگنال باید از روند حجم معاملات نیز استفاده شود.
مدت زمان در قله ها و دره ها
مدت زمان الگوی قیمت هنگام تفسیر یک الگوی و پیش بینی حرکت قیمت آینده ، یک نکته مهم است. الگوهای قیمت می توانند در هر دوره نمودار ، از نمودار سریع ۱۴۴ تیک ، تا نمودارهای ۶۰ دقیقه ای ، روزانه ، هفتگی یا سالانه ظاهر شوند. با این حال ، اهمیت یک الگوی اغلب به طور مستقیم با اندازه و عمق آن مرتبط است.
الگویهایی که در طی مدت زمان طولانی تری ظهور می کنند ، قابل اعتماد تر هستند ، و حرکات بزرگتر از انها حاصل می شود که قیمت از الگو خارج می شود. بنابراین انتظار می رود الگویی که در نمودار روزانه ایجاد می شود ، حرکتی بزرگتر از همان الگوی مشاهده شده در نمودار داخلی ، مانند نمودار یک دقیقه ای داشته باشد. به همین ترتیب ، الگویی که در نمودار ماهانه شکل می گیرد ، احتمالاً منجر به افزایش قیمت اساسی تر از همان الگوی موجود در نمودار روزانه خواهد شد.
الگوهای قیمت زمانی ظاهر می شوند که سرمایه گذاران یا معامله گران در سطح معینی از خرید و فروش باقی بمانند و بنابراین ، نوسانات قیمت بین این سطوح تغییر می کند و الگویی مانند پرچم یا قلاب ایجاد می شود. وقتی سرانجام قیمت از الگو خارج شد ، می توان تغییر قابل توجهی در احساسات ایجاد کند. هرچه مدت زمان طولانی تر باشد ، خریداران سخت تر باید فشار بیاورند تا از ناحیه مقاومت بیشتری شکسته شوند (و فروشندگان سخت تر مجبور به فشار برای شکستن زیر منطقه حمایت هستند) ، و در نتیجه یک حرکت شگرف تر باعث می شود که قیمت در هر دو طرف شکسته شود. . شکل ۱ الگوی قیمتی پرچم را نشان می دهد که در نمودار هفتگی شرکت Alphabet (GOOG) تشکیل شده است. هنگامی که قیمت در جهت تعیین شده خود ادامه یافت ، حرکت صعودی قابل توجه بوده است.
نوسان در قله ها و دره ها
به همین ترتیب ، میزان نوسان قیمت در یک الگوی قیمت می تواند در تجزیه و تحلیل اعتبار یک الگوی قیمت و همچنین در پیش بینی میزان شکستن احتمالی قیمت نهایی مفید باشد. نوسانات اندازه گیری تغییر قیمت ها در طول زمان است. نوسانات بیشتر قیمت حاکی از افزایش نوسانات است ، شرایطی که می توان آن را به عنوان یک نبرد فعال تر بین خرس ها ، که سعی در پایین آوردن قیمت ها دارند ، تفسیر کرد و گاوهایی که سعی در بالا بردن قیمت ها دارند. الگویهایی که درجه بالاتری از نوسانات را نشان می دهند ، احتمالاً با قطع قیمت از الگوی منجر به حرکت در قیمتهای قابل توجه خواهند شد.
حرکات بزرگتر قیمت در این الگو ممکن است نشانگر این باشد که نیروهای مخالف – گاوها و خرسها – به جای یک نزاع خفیف ، درگیر جدال جدی هستند. هرچه نوسانات در الگوی قیمت بیشتر شود ، پیش بینی بیشتری ایجاد می کند و منجر به حرکتی مهمتر و احتمالاً انفجاری خواهد شد زیرا قیمت ها سطح حمایت یا مقاومت را نقض می کنند.
حجم یکی دیگر از نگرانی ها هنگام تفسیر الگوهای قیمت است.حجم تعداد واحدهای یک ابزار معاملاتی خاص را که در طی یک بازه زمانی مشخص تغییر یافته اند ، مشخص می کند. به طور معمول ، حجم یک ابزار معاملاتی به صورت هیستوگرام یا یک سری خطوط عمودی نمایش داده می شود که در زیر نمودار قیمت ظاهر می شود. حجم بسیار مفید است ، زمانی که نسبت به گذشته خود اندازه گیری شود. تغییرات در میزان خرید و فروش که اتفاق می افتد را می توان با فعالیت اخیر مقایسه کرد و مورد تجزیه و تحلیل قرار داد: هرگونه فعالیت حجمی که از هنجار منحرف شود ، می تواند تغییر در قیمت آینده را نشان دهد.
اگر قیمت به ترتیب از سطح مقاومت یا حمایت شکسته شود ، و با افزایش ناگهانی علاقه سرمایه گذار و معامله گر – که از نظر حجم نشان داده شده است – همراه باشد ، حرکت نتیجه گیری به احتمال زیاد قابل توجه خواهد بود. افزایش حجم می تواند اعتبار شکست قیمت را تأیید کند. از سوی دیگر ، شکست بدون افزایش قابل توجه حجم ، شانس بسیار بیشتری برای شکست دارد ، زیرا اشتیاقی برای عقب ماندن از حرکت وجود ندارد ، به خصوص اگر حرکت به سمت صعودی باشد.
راهنمایی برای تفسیر الگوهای
سه مرحله کلی به تحلیلگران فنی کمک می کند تا الگوهای قیمت را تفسیر کنند:
شناسایی: اولین قدم در تفسیر موفقیت آمیز الگوهای قیمت ، شناسایی الگوهای معتبر در زمان واقعی است.یافتن این الگوها اغلب در داده های تاریخی آسان است اما در هنگام شکل گیری ، کار کمی سختتر است. معامله گران و سرمایه گذاران می توانند با توجه به روشی که برای ترسیم خطوط روند استفاده می شود ، الگوهای داده های تاریخی را بصورت تمرینی شناسایی کنند. ترندها را می توان با استفاده از بالاترین و پایین ترین نرخ ، بسته شدن قیمت یا یک نقطه داده دیگر در هر نوار قیمت ایجاد کرد.
ارزیابی: پس از شناسایی یک الگو ، می توان آن را ارزیابی کرد. معامله گران و سرمایه گذاران می توانند مدت زمان این الگو ، حجم همراه و نوسانات قیمت را در الگوی قیمت در نظر بگیرند. ارزیابی این موارد ، می تواند در مورد اعتبار الگوی قیمت ، تصویری بهتر به دست آورد.
پیش بینی: پس از شناسایی و ارزیابی این الگو ، معامله گران و سرمایه گذاران می توانند از این اطلاعات برای شکل دادن به پیش بینی یا پیش بینی حرکت در آینده قیمت استفاده کنند. به طور طبیعی ، الگوهای قیمت همیشه همکاری نمی کنند و شناسایی یکی تضمین نمی کند که هرگونه اقدام خاص در قیمت اتفاق می افتد. با این حال ، فعالان بازار می توانند به دنبال فعالیتی باشند که احتمالاً رخ می دهد ، و این امکان را فراهم می آورد که سریعاً به تغییر شرایط بازار پاسخ دهند.
قله و دره های سه گانه
قله و دره های سه گانه یا تاپ های سه گانه بالا و پایین حجم باید روند را تأیید کند مدل دیگری از قله و دره های دو گانه است. اگر تاپ های دوتایی و پایین آن شبیه به یک ‘M’ یا ‘W’ باشد ، قله های سه گانه و پایین آن شباهت زیادی به ‘M’ یا ‘W’ نشان دار دارند: سه فشار به بالا (در یک سه قلو) یا سه فشار به پایین (برای یک کف سه گانه) این الگوهای قیمت نشان دهنده چندین تلاش ناکام برای شکستن ناحیه حمایتی یا مقاومت است. در صدر سه گانه ، قیمت باعث می شود سه تلاش برای شکستن بالای مقاومت ، شکست بخورند و فروکش کنند. در مقابل ، یک سطح سه گانه وقتی اتفاق می افتد که قیمت باعث می شود سه ضرب در شکست سطح حمایت ، شکست بخورد و عقب بیفتد.
شکل گیری سه گانه بالا یک الگو نزولی است زیرا این الگوی صعودی را قطع می کند و منجر به تغییر روند نزولی می شود. شکل گیری آن به شرح زیر است:
- قیمت ها بالاتر و بالاتر می روند و سرانجام به سطح مقاومت می رسند و به ناحیه پشتیبانی باز می گردند.
- قیمت دوباره سعی می کند سطح مقاومت را آزمایش کند ، شکست می خورد و به سمت سطح پشتیبانی باز می گردد.
- قیمت بار دیگر ، ناموفق ، برای شکستن مقاومت ، افت می کند و از سطح حمایت سقوط می کند.
این اقدام قیمت نشان دهنده دوئل خریداران و فروشندگان است. خریداران سعی می کنند قیمت ها را بالاتر ببرند ، در حالی که فروشندگان سعی می کنند قیمت را پایین بیاورند. هر تست مقاومت به طور معمول با کاهش حجم همراه است ، تا زمانی که قیمت با افزایش مشارکت و حجم مربوطه از سطح حمایت خارج شود. هنگامی که سه تلاش برای شکستن سطح مقاومت مستقر شکست خورده است ، خریداران به طور کلی خسته می شوند ، فروشندگان دست به دست می دهند و قیمت ها کاهش می یابد و در نتیجه تغییر روند ایجاد می شود.
از طرف دیگر ، سه قلو از نظر طبیعت صعودی هستند زیرا این الگوی روند نزولی را قطع می کند و منجر به تغییر روند صعودی می شود. الگوی قیمت سه گانه پایین با سه تلاش ناموفق برای افزایش قیمت از طریق منطقه پشتیبانی مشخص می شود. هر تلاش پیوسته معمولاً با کاهش حجم همراه است ، تا اینکه قیمت بالاخره آخرین تلاش خود را برای پایین آمدن ، شکست و بازگشت به سطح مقاومت انجام می دهد. مانند تاپ های سه گانه ، این الگو نشانگر نزاع بین خریداران و فروشندگان است. در این حالت ، این فروشندگان هستند که خسته می شوند و به خریداران فرصت می دهند روند غالب را معکوس کنند و با روند صعودی پیروز شوند. شکل زیر پایین سه قلو را نشان می دهد که زمانی در نمودار روزانه سهام مک گرا هیل ایجاد شده است.
بالا یا پایین سه گانه نشان می دهد که یک روند ثابت در حال تضعیف است و طرف مقابل در حال افزایش است. هر دو نمایانگر تغییر فشار هستند: با وجود یک قله سه گانه ، خریداران به فروشندگان تغییر می کنند. پایین سه گانه نشانگر تغییر از فروشندگان به خریداران است.
کلام آخر
الگوهای قیمت در هر دوره نمودار اتفاق می افتد ، خواه در نمودار سریع تیک استفاده شده توسط پوسته یا نمودارهای سالانه ی مورد استفاده سرمایه گذاران. هر الگو بیانگر نزاع بین خریداران و فروشندگان است و در نتیجه ادامه روند غالب یا معکوس روند بسته به نتیجه کار دارد. تحلیلگران تکنیکال می توانند از الگوهای قیمت برای ارزیابی فعالیت گذشته و فعلی بازار استفاده کنند و پیش بینی قیمت آینده را به منظور تصمیم گیری در مورد معاملات و سرمایه گذاری انجام دهند.
آشنایی با تئوری داو (Dow) و نحوه استفاده از آن در تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال
تئوری داو (Dow) یکی از پرکاربردترین ابزارهای تحلیل تکنیکال است که در معاملات بازارهای مالی و همچنین بازار ارزهای دیجیتال به کار گرفته میشود. این تئوری اولین بار توسط چارلز داو (Charles H Dow) مطرح شد و بعدها در مجموعه مقالات ژورنال وال استریت منتشر گردید. ادوارد جونز (Edward Jones) و چارلز برگسترسر (Charles Bergstresser) در طرح این نظریه با جونز همکاری داشتند. جونز در سال ۱۹۰۲ فوت کرد و فرصت نکرد نظریهاش را در مورد بازارهای سهام به صورت کامل بیان کند.
همانطور که اکنون میدانیم، تئوری داو (Dow) در طول عمر ۱۱۰ سالهاش با کوشش افرادی همچون ویلیام همیلتون (William Hamilton)، رابرت رئا (Robert Rhea) و ریچارد راسل (Richard Russel) تکامل یافته است. برخی جنبههای این تئوری مانند توجه به بخش حملونقل و راهآهن به مرور زمان اهمیت خود را از دست داده است. علیرغم اینکه این تئوری در تحلیل تکنیکال داراییهای مالی به کار میرود، اما همچنان از منظر فاندامنتال نیز حائز اهمیت است.
تمام مباحثی که در تئوری Dow مطرح میشود، میتواند به نحو مؤثری در معاملات ارزهای دیجیتال و ابزار مشتقه آن به کار رود.
تئوری داو (Dow) چیست؟
تئوری داو نظریهای مالی است که بیان میکند بازار هنگامی در روندی صعودی قرار دارد که یکی از شاخصهای میانگین آن فراتر از نقطه اوج مهم قبلی برود و دیگر شاخصها هم آن را تأیید کنند. این نظریه سرمایهگذاران را یاری میکند که بتوانند بازار را درک کنند و از وضعیت سلامت یک محیط مالی مطلع گردند.
تئوری داو از از زمان پیدایشش در ابتدای دهه ۹۰ میلادی، اولین تئوریای بود که تلاش کرد حرکات بازار را در قالب روند توضیح دهد. این نظریه بر این باور استوار است که بازار سهام میتواند به خودی خود معیار به غایت معتبری برای فضای کسبوکار باشد.
تئوری داو (Dow) از دهه ۹۰ تا به حال دستخوش تحولات فراوانی شده اما با این حال مفاهیم مندرج در آن همچنان پس از گذشت یک قرن معتبر باقی مانده و در عمل سربلند بیرون آمده است.
اصول اساسی ششگانه تئوری داو
تئوری داو (Dow) از چند بخش تشکیل شده که به اصول اساسیِ ششگانه تئوری داو معروفاند. در اینجا، اصول مذکور را با جزئیات شرح میدهیم و آن را در چارچوب معاملات رمزارزها بررسی خواهیم کرد.
اصل ۱: تمامی اطلاعات بازار در قیمت منعکس میشود.
تئوری داو (Dow) بر اساس فرضیه بازار کارا (Efficient Market Hypothesis) بیان میکند که تمامی اطلاعاتِ عمومیِ موجود، در قیمت جاری دارایی منعکس میشود. اصل مذکور به این معنی است که حتی اگر بخشی از اطلاعات عمومی موجود (مانند احتمالات آتی که بر صرف ریسک تأثیرگذارند) توسط افراد تحلیل نشود، قیمت ارز دیجیتال تمامی آن اطلاعات را در دل خود خواهد داشت؛ حتی آن دسته از اطلاعاتی که رسماً منتشر نشدهاند.
این اصل شاید مناقشهانگیزترین فرضیه تئوری داو باشد؛ زیرا از نظر برخی به معمای مرغ و تخممرغ شباهت دارد. نمیتوان مطمئن شد که قیمتهای انعکاسی ماهیتی کُنشی دارند یا واکنشی. به طور مثال حجم باید روند را تأیید کند نمیتوان فهمید که بازار از پیش از اطلاعات مطلع است یا صرفاً به اخبار واکنش میدهد.
اصل ۲: در بازار سه نوع روند وجود دارد.
داو روندها را بر اساس مدتزمانشان به سه دسته طبقهبندی میکند.
- روندهای اصلی (Primary Trends): روندهایی هستند که ۱ یا چند سال طول میکشند.
- روندهای ثانوی (Secondary Trends): این روندها کوتاهترند و در درون و اغلب خلاف جهت روندهای اصلی جریان دارند. معمولاً بین سه هفته تا سه ماه طول میکشند.
- روندهای جزئی (Minor Trend): روندهایی هستند که کمتر از سه هفته دوام دارند.
در تصویر بالا انواع سهگانه روندها در نمودار قیمت بیت کوین بر حسب دلار نمایش داده شده است. شناخت حجم باید روند را تأیید کند این سه روند به تریدر کمک میکند که با ورود و خروج به موقع خود به بازار حداکثر سود ممکن را از هر معامله به دست آورد.
اصل ۳: هر روند اصلی سه مرحله دارد.
هر روند اصلی از سه مرحله تشکیل میشود:
- مرحله انباشت (Accumulation): وقتی که قیمت یک ارز دیجیتال پایین است یا دورهای نزول قیمت را تجربه کرده و اهالی بازار احساسی منفی به آن دارند، تریدرهای هوشیار و فرصتطلب اقدام به خریداری آن میکنند و منتظر میمانند تا به آرامی رشد کند.
- مرحله مشارکت عمومی (Public Participation): پس از آنکه تعدادی تریدر باهوش فرصت را مناسب میبینند و بر یکی از ارزهای دیجیتال کمارزش سرمایهگذاری میکنند، رفتهرفته تعداد بیشتری از تریدرها وارد میدان میشوند و به تدریج عموم مردم هم اقدام به خرید میکنند. با افزایش تقاضا قیمت هم افزایش مییابد.
- مرحله توزیع (Public Participation): تریدرها تلاش میکنند از طریق سفتهبازی سود بیشتری کسب کنند اما تازهواردان متوجه میشوند که روند در حال به پایان رسیدن است و در نتیجه از پوزیشن خود خارج میشوند و سرانجام روند معکوس میگردد.
اصل ۴: روندها به مسیر خود ادامه میدهند مگر آنکه نشانههای واضحی از تغییر روند آشکار شود.
تئوری داو (Dow) میگوید که روندهای اصلی، علیرغم بروز برخی ریزموجها بر خلاف جریان اصلی به مسیر خود ادامه خواهند داد؛ مگر آنکه اندیکاتوری آشکارا نشان از حرکت بازگشتی داشته باشد.
با استفاده از این اصل در معاملات رمزارزها میتوان روندهای اصلی را از نوسانات و روندهای ثانوی متمایز کرد.
اصل ۵: شاخصها باید یکدیگر را تأیید کنند.
به نظر داو جونز، روندی که در یک بازار مشاهده میشود باید توسط روندی مشابه در بازاری دیگر تأیید گردد. این بدان معنا است که اگر روند حاکم بر شاخص یک بازار به هیچ کدام از شاخصهای دیگر بازارها شباهت نداشته باشد، روند مشاهدهشده از نوع اخلال (Noise) است. سیگنالی که در یک شاخص صادر میشود باید با سیگنال سایر شاخصها همخوانی داشته باشد.
به عنوان مثال اگر میانگین صنعتی داو جونز (the Dow Jones Industrial Average) نشان دهد که روند اصلی صعودی جدیدی آغاز شده اما در عین حال شاخصی دیگر حکایت از روندی نزولی دارد، در این صورت تریدر نباید تصور کند که روند جدیدی آغاز شده است.
اصل ۶: حجم معاملات باید روند را تأیید کند.
اگر قیمت در جهت روند اصلی حرکت کند، حجم معاملات باید افزایش یابد و اگر برخلاف روند اصلی حرکت کند، حجم معاملات باید کاهش پیدا کند. پایین بودن حجم معاملات نشان میدهد که روند مورد تحلیل ضعیف است. این اصل مفهومی فاندامنتال است که در تحلیل تکنیکال به کار میرود. بسیاری از مفاهیم از جمله ابزار فیبوناچی (Fibonacci Retracement tool) از نظریه داو بهره میبرند.
شکست سطوح را بر چه اساس میتوان تایید کرد؟
یکی از مسائل مهم در تحلیل تکنیکال ، شکست سطوح ( Break Out ) است.
یکی از نکات مهم در شکست خطوط روند که خیلی از افراد به دنبال آن هستند ، این است که شکسـت های خوب را از شکست های بد و نامعتبر تشخیص دهند.
در این مقاله ،تمامی مواردی که باید در تایید شکست خط روند، بررسی شوند، توضیح داده خواهد شد. پس اگر قصد دارید بر اساس شکست سطوح حمایت و مقاومت
نقطه مناسب برای ورود به سهم را پیدا کنید تا پایان این مقاله با ما همراه باشید تا بتوانید شکسـت معتبر را تشخیص دهید.
1- بررسی حجم معاملات در زمان شکست :
در اینجا حجم معاملات یک ابزار کاملا مفید است. از حجم معاملات در زمان شکست (Breakout) الگوهای قیمتی در تایم فریم روزانه استفاده میکنیم .
چیزی که ما میخواهیم ببینیم یک بینظمی در میزان حجم معاملات در روزی که شکست رخ میدهد میباشد. البته ممکن است این تغییر حجم در روزهای بعدی نیز رخ بدهد.
شاید بپرسید منظور از بی نظمی در حجم معاملات چیست؟
منظور ما از بینظمی در واقع افزایش یا کاهش قابل توجه حجم معاملات در یک حجم باید روند را تأیید کند روز خاص میباشد.
این تغییر را با نگاه کردن به میله حجم معاملات در آن روز خاص و مقایسه آن با روزهای قبلی، مشاهده شیب افزایشی میانگین متحرکی که بر روی حجم معاملات اعمال کردهایم
و یا ترسیم خط روند روی هیستوگرام حجم معاملات میتوانیم درک کنیم.
جهت درک بهتر مطلب، نگاهی به چند مثال داشته باشیم:
شکست تایید شده با حجم معاملات:
اما چگونه از حجم در زمان شکست باید استفاده کرد؟ ساده است! کافیست حجم آن کندلی که شکست سطح مدنظر را انجام می دهد با چند کندل اخیر مقایسه کنید.
در صورتی که در زمان شکست حجم افزایش یافته باشد، می توان به عنوان یک عامل تاییدی از آن استفاده کرد.
شکست جعلی بدون تایید حجم :
به اولین خط عمودی قرمز رنگ توجه کنید. در اینجا یک شکست صعودی داشتهایم. اما زمانی که به میلههای حجم نگاه میکنیم میبینیم که تغییر خاصی در میله حجم مربوط به این
کندل دیده نمیشود و در واقع این شکست صعودی که حتی با کندل قوی انجام شده توسط حجم معاملات تایید نشده حجم باید روند را تأیید کند است.
شکست با کندل پرقدرت
شاید بتوانیم بگوییم این مورد با اهمیت ترین چیزی است که می توانیم به آن اشاره کنیم. در واقع منظور ما این است که آن حرکتی (و مشخصا آن کندل) که شکست سطح مورد نظر
ما را انجام میدهد، کندل پرقدرتی باشد.
اما یک کندل پرقدرت چه نشانه هایی دارد؟
واضح ترین نشانه آن، بدنه بزرگ و قدرتمند آن می باشد. کندلی که بدنه بزرگ و سایه های کوچکی داشته باشد. اصطلاحا به این کندل ها، کندل های “فول بادی” (Full Body)
گفته می شو د. وقتی که چنین کندلی یک سطح حمایتی یا مقاومتی را میشکند، معمولا دیگر شکی در شکست آن سطح باقی نمی ماند.
در تصویر زیر می توانید شکل ساده چنین شکستی را ببینید.
گاهی اوقات میبینیم که کندل مورد نظر ما یک سطح را به خوبی میشکند اما یک سایه (Shadow) کار را خراب می کند.
به عنوان مثال یک سطح مقاومتی داریم و کندلی با بدنه قدرتمند آن سطح را میشکند. اما سایه بالای این کندل بیش از اندازه نرمال بزرگ است.
در این حالت شکست ما مشکوک خواهد بود.
چ را که احتمالا قیمت به یک سطح مهم برخورد کرده است و در حال برگشت از ناحیه ای مهم می باشد.
در حالتی که سطح مدنظر ما حمایتی باشد و کندلی که شکسـت را انجام میدهد، سایه پایین بلندی داشته باشد، شکست انجام شده مشکوک خواهد بود.
شکل ساده این نوع شکسـت را در زیر میبینید.
برای شکسـت باید از چه تایم فریمی استفاده کنیم؟
از همان تایم فریمی که برای تشخیص سطح حمایتی یا مقاومتی استفاده کرده اید. به عنوان مثال اگر سطح حمایتی یا مقاومتی شما در تایم فریم ۴ ساعته شکل گرفته است
باید منتظر تثبیت یک کندل پرقدرت چهار ساعته پشت سطح مدنظرتان باشید.
البته بعضی افراد از تایم فریم های پایین تر برای تایید شکسـت استفاده می کنند که از نظر ما روش جالبی نیست و امکان برخورد با فیک بریک آوت ها زیاد است.
آیا بعد از تثبیت کندل پرقدرت میتوانیم وارد بازار شویم؟
نه. از نظر ما این کار درست نیست. چون نقطه ورود ما جایی در نزدیکی سطح شکسته شده می باشد و در بیشتر مواقع کندلی که پرقدرت یک سطح را میشکند
با فاصله نسبتا زیادی نیست به آن سطح بسته می شود. در صورتی که ما بخواهیم از همان نقطه وارد بازار شویم ریسک پوزیشن ما بسیار بالا خواهد رفت چرا که از نقطه ی
حد ضررمان دور می باشد. همچنین سود احتمالی ما نیز کاهش خواهد یافت چرا که در نقطه مناسبی وارد بازار نشده ایم.
پس بهتر است همیشه منتظر پولبک به سطح شکسته شده بمانیم تا نقطه ورود مناسب تری را برای ورود انتخاب کرده باشیم.
یک تازه کار چقدر رشد می کند (دوره ماه عسل بدنسازی)
این دوستان مزیتی را دارند که بقیه از آنها محرومند و آن توانایی ساخت عضله در کوتاهترین زمان ممکن است.
دوستانی که الان ۳-۴ سال است باشگاه میروند میدانند از چه صحبت میکنم.
بعد از ۳ سال اگر بتوانید سالی ۳ کیلو عضله بسازید، خیلی خوش بینانه است. 😭
این مطلب را به این دلیل نوشتم تا بدانید به عنوان یک تازه کار چقدر باید انتظار رشد عضلانی داشته باشید و چه کارهایی را باید انجام داد.
در این فاز، چقدر میتوانید عضله بسازید؟
این واقعیت را باید بپذیرید که هر بدنسازی که در این فاز قرار دارد، به یک اندازه عضله نمیسازد .
نتایج این تحقیق نیز همین واقعیت را تایید میکند. منبع (۱)
محققان دانشگاه ایندیانا ۵۸۵ مرد و زن را که تا حالا وزنه نزده بودند به مدت ۱۲ هفته مورد آزمایش قرار دادند.
از این افراد خواسته شده بود که هفتهای یک جلسه حرکت جلو بازو هالتر را ۳ ست ۱۲ تکراره انجام دهند. این کار را تا رسیدن به خستگی کامل ادامه میدادند.
نتایج نهایی نشان داد که همه به طور متوسط شاهد ۱۹ درصد افزایش اندازه عضله و ۵۴ درصد رشد رکورد جلو بازو بودند.
اما اگر به دادههای تک تک افراد در این تحقیق نگاه کنیم متوجه میشویم که رشد یک نفر ۶۰ درصد بود و دیگری فقط ۱۰ درصد!
بنابراین مشخص است که در این فاز، هر کسی یک تجربه خواهد داشت اما همه شاهد رشد بالایی بودند.
نکته مهم: مطالعات زیادی در رابطه با این موضوع انجام نشده، اما شواهد عملی و تجربی نشان میدهد به طور متوسط، آقایان ماهانه ۹۰۰ گرم و خانمها ۴۵۰ گرم عضله خالص در این فاز میسازند.
این میزان برای هر دو جنسیت در سال دوم، نصف میشود.
اما چرا این رشد کمتر میشود؟
همه میدانیم روند رشدمان همیشگی نخواهد بود، اما چرا؟!🧐
جواب این سوال کمی علمی است و آن مفهومی است به نام:
این فرایند توضیح میدهد که بدن چطور در پاسخ به استرس، قویتر میشود.
در توضیح این نمودار باید بگویم: ابتدا استرس باعث کاهش توانایی میشود در ادامه با ریکاوری، بدن خود را با شرایط جدید تطبیق میدهد و قویتر میشود و بهتر میتواند با شرایط جدید خود را سازگار کند. سطح توانایی فرد بالاتر میرود.
برای اینکه بدن شما مرتب رشد کند و قویتر شود باید آن را در معرض استرس رو به افزایش قرار دهید.
همین طور که سطح مهارت شما و قدرت عضلانی بیشتر میشود ریکاوری و تطبیق با شرایط جدید هم مشکلتر میشود.
از همه جالبتر اینکه رسیدن به استرس بالاتر روی بدن هم خیلی مشکل میشود.
اجازه بدهید این مسئله را به صورت عملی مورد بررسی قرار دهم:🤓
بدن برای اینکه خود را با شرایط جدید وفق دهد باید فرایندی به نام سنتز پروتئین را تجربه کند که به معنای ساخته شدن پروتئینهای جدید از آمینو اسیدهاست. (چطور سنتز پروتئین را ماکزیمم کنید)
آمینو اسیدها مولکولهای کوچکی هستند که پروتئینها را شکل میدهند. آمینو اسیدها مرتب ساخته و تخریب میشوند.
فرایند سنتز پروتئین و تخریب پروتئین به صورت همزمان در بدن رخ میدهد.
به عنوان مثال: وقتی روزه میگیرید سطح تخریب پروتئین در بدن بالاتر میرود. اگر سطح تخریب پروتئین از سطح سنتز پروتئین بالاتر برود نتیجه آن کاهش سطح عضلانی است. منبع (۲)
اگر مصرف پروتئین خود را بالاتر ببرید، سطح سنتز پروتئین از سطح تخریب پروتئین بالاتر میرود که نتیجه آن ساخت عضلات جدید است. منبع (۳)
بنابراین اگر میخواهید عضله بسازید باید در درازمدت سطح سنتز پروتئین را همیشه بالاتر از سطح تخریب پروتئین نگه دارید.
نکته خیلی مهم: بهترین راه برای افزایش سنتز پروتئین این است که با سنگین وزنه زدن به عضلات استرس بالایی وارد کنید.
وقتی تازهکار هستید، سطح سنتز پروتئین تا ۷۲ ساعت بعد از تمرین همچنان بالا خواهد ماند. منبع (۴)
در طول این مدت، بدن شما تبدیل به یک ماشین عضله ساز میشود و خود را آماده جلسه بعدی تمرین میکند.
حالا اگر پروتئین، کالری و خواب کافی داشته باشید فرایند ریکاوری را هم به خوبی طی میکنید.
اما به مرور زمان، بدن بافتهای آسیب دیده از تمرین را بهتر ترمیم میکند و مدت زمان دوره سنتز پروتئین هم کاهش پیدا میکند. منبع (۵) 😢
نکته مهم: یک راه برای حل این مشکل، اضافه کردن جلسات تمرینی است. این موضوع سبب میشود مدت زمان سنتز پروتئین افزایش پیدا کند.
یک راه دیگر این است که تعداد ستهای حرکات را بیشتر کنید. منبع (۶)
نکته غم انگیز (😭): هر دوی این روشها یعنی افزایش حجم و تناوب تمرین تا یک جایی جواب میدهند. اگر بیشتر ادامه دهید دچار تمرین زدگی میشوید. (تمرین زدگی چی هست و چی نیست)
آیا همه تازهکارها از مزایای این دوره بهرهمند میشوند؟
اگر به اندازه کافی پروتئین و کالری مصرف نکنید، وزنه سنگین نزنید، حجم تمریناتتان هم کم باشد و خواب کافی هم نداشته باشید، از مزایای این دوره محروم میشوید.
عامل دیگر سن است. همان طور که در مطلب: حقیقتی تلخ برای بدنسازهای ۳۰ سال به بالا اشاره کردم، با عبور از این سن دیگر نمیتوانید به اندازه قبل سخت تمرین کنید، در نتیجه به سرعت عضله نخواهید ساخت.
وقتی دوره ماه عسل بدنسازی تمام شد، چکار کنیم؟
اولین کار این است که روحیه خود را حفظ کنید و غضه نخورید! 😉
چون خیلی از بدنسازها وقتی میفهمند که برای ساخت ۱۰۰ گرم عضله بیشتر باید کلی صبر کنند، از ادامه کار ناامید میشوند.
برای اینکه بتوانید به این موضوع از زاویهی دیگری نگاه کنید، اولاً باید معیار موفقیت خود را به جای عضله سازی، افزایش قدرت بدنی قرار دهید.
پس اگر ماه به ماه قویتر میشوید، غم نخورید. 😍
دوم اینکه اگر تا حالا در باشگاه با برنامه کار نمیکردید، از الان به بعد فرصت مناسبی است تا به صورت استراتژیک به بدنسازی نگاه کنید.
سوم اینکه باید نگاهی دوباره به برنامه غذایی بیندازید. دیگر نمیتوانید با یک برنامه حجم گیری کثیف، عضله بسازید (حقایق مهم و تکان دهنده در مورد حجم گیری)
از طرفی چربی سوزی نیز پس از این مرحله، ریسک بالاتری دارد، چون اگر مراقب نباشید عضلات با ارزش خود را هم از دست میدهید.
برای اینکه به اهداف اشاره شده در بالا حجم باید روند را تأیید کند برسید، بایستی یک سری مراحل مشخص را دنبال کنید:
۱. برای دوره حجم گیری، فقط ۵-۱۰ درصد بالاتر از کالری همیشگی مصرف کنید
این میزان کالری به شما اجازه میدهد ماهانه ۹۰۰-۱۸۰۰ گرم وزن اضافه کنید که میزان قابل قبولی است.
خانمها باید برای نصف این مقدار برنامهریزی کنند.
۲. به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، ۲ گرم پروتئین مصرف کنید
این مقدار برای حفظ عضلات کفایت میکند. (آیا مصرف زیادی پروتئین ضرری دارد)
۳. فاز چربی سوزی و حجم گیری را به صورت چرخشی اعمال کنید تا به اندازه مورد نظرتان برسید
وقتی تازه بدنسازی را شروع میکنید، عضله سازی و چربی سوزی همزمان رخ میدهد اما هر چقدر که جلوتر میروید این کار به شدت مشکلتر میشود.
پس چکار باید کرد؟!
- اگر بالای ۱۵ درصد چربی دارید قبل از حجم گیری، سعی کنید آن را به ۱۰ درصد کاهش دهید.
- خانمها اگر بالای ۲۵ درصد چربی دارند، قبل از حجم گیری به زیر ۲۰ درصد چربی برسید.
- وقتی به ۱۰ یا ۲۰ درصد چربی رسیدید، کالری خود را بالا نگه دارید تا به ۱۵ درصد (برای مردها) و ۲۵ درصد (برای زنها) برسید.
- این فرایند چربی سوزی و حجم گیری را آنقدر ادامه بدهید تا به اندازه دلخواهتان برسید.
۴. در دراز مدت باید روی افزایش تدریجی فشار تمرینات تمرکز کنید
منظور افزایش تنش روی عضلات در طول زمان است. موثرترین روش برای افزایش این تنش، افزایش میزان وزنههاست.
دیدگاه شما