کنترل احساسات در ترید چگونه است؟
ریسک در ذات بازارهای مالی وجود دارد چراکه هرجا سودی در کار باشد، معمولا به همان اندازی ریسک نیز به همراه خواهد داشت، به این خاطر است که کنترل احساسات در ترید بسیار اهمیت پیدا می کند. کنترل احساسات در ترید بدین معنی است که در زمان هایی که بازار قصد دارد ما را به اشتباه بیاندازد و احساساتی مثل ترس، هیجان، طمع و حس هایی از این دست در روند انجام معاملات و به صورت کلی در ذهن ما جاری شده است، بتوانیم همه این حواس و هیجانات را مدیریت کنیم و بهترین تصمیم را اتخاذ نماییم. وقتی که روی حواس خود در هنگام معامله در بازارهای مالی کنترل کافی را داشته باشیم، دیگر اثرات طمع، ترس، امید، حرص، پشیمانی، احساس جاماندگی از بازار و … در معاملات ما به شدت محدود می شود و این موضوع در روند سودآوری، کنترل ضررها و همین طور مدیریت آرامش در زمان معامله تاثیر بسزایی خواهد داشت.
کنترل احساسات در ترید
تهیه و گسترش یک برنامه مدیریت ریسک موفقیت آمیز برای کاهش نتایج غیرمنتظره بسیار حائز اهمیت است، به این خاطر که در آخر باعث کاهش سطح کلی ضررهای مالی شما خواهد شد. یک برنامه مدیریت ریسک موفق باید موازی و هم مسیر با سوابق تجارت ارز دیجیتال وجود داشته باشد، تا بتوان از هر دو جهت مهار رفتارهای ضعیف تجاری و در عین حال توجیه انتظارات اساسی شما استفاده کرد. بعضی اوقات وسوسه باعث می شود تا انتخاب های ضعیفی را انجام دهید، که لذا یک بازار پر از ترس و حرص و طمع و رسیدن به ضرر مالی و سقوط آنی پیش رو دارید. با کاهش عادات تجاری مضر و منفی، می توانید امیدوار باشید که بدون به خطر انداختن بخش زیادی از دارایی، به سود و درآمد قابل توجه دست پیدا کنند.
در صورتی که تمایل دارید در ارزهای دیجیتال مثل بیت کوین ، اتریوم و … سرمایه گذاری امن کنید و از امتیاز ۱۰ درصد تخفیف کارمزد در معاملات رمزارزها بهره مند شوید، میتوانید از طریق لینک زیر اقدام به ثبت نام نمایید؛
تریدرها و کاربران تازه کار صنعت ارز دیجیتال، معمولا موفق به انتخاب یک استراتژی خروج مناسب نمی شوند. این کاربران به صورت معمول پس از مراجعه به کامپیوترهای شخصی خود متوجه می شوند که سبد ارزهای دیجیتال تحت مدیریت آن ها با کاهش ۲۰ درصدی روبرو شده و امروزه در یک روند نزولی جدید گرفتار شده اند. استفاده از یک استراتژی خروج مناسب نه تنها باعث کاهش خطر و ریسک می شوند، بلکه این امکان را در اختیار شما قرار می دهد تا کنترل بیشتری بر روی ضرر مالی احتمالی داشته باشید.
بنابراین استفاده از یک استراتژی خرید و نگهداری که در آن شما بر روی یک ارز دیجیتال سرمایه گذاری کرده و برای مدت طولانی آن را به فروش نرسانید، می تواند فریب دهنده باشد. این رویکرد منفعلانه به صورت معمول به خاطر سادگی، برای تریدرهای مبتدی وسوسه انگیز به نظر می رسد و غالبا با کاهش ریسک همراه است. با این حال بعید است که با استفاده از این استراتژی و خطر نکردن در بازار ارز دیجیتال به سود چشم گیر دست یابید. لذا وارد بازار شوید، از ریسک و خطر ترسی نداشته باشید و از برنامه ریزی مناسب برای انجام مبادلات مطمئن شوید، به این خاطر که در صورت اجرای صحیح مبادله ارز دیجیتال، این فعالیت تجاری می تواند سرگرم کننده و سودآور باشد.
۱) امید
امید حس خطرناکی برای معامله گر محسوب می شود! شاید درک و تشخیص این حس کار آسانی برای معامله گر نباشد، به این خاطر که به صورت کلی حس امید، حس خوبی است. ولی احساسات مخرب در سرمایهگذاری در حرفه معامله گری حس امید میتواند کشنده باشد. امید بدین معنی است که شخص انتظار دارد که اتفاقی بالاخره بیفتد. زمانی که معامله گر تحت تأثیر حس امید معامله می کند، اغلب به این نتیجه می رسد که حتما سود می کند. شاید این حس موجب گردد تا معامله گر دستور حد ضرر را تغییر دهد و یا اصلا دستورات حد ضرر را حذف کند! به این خاطر که معامله گر امید دارد که بازار به نفع او تغییر می کند. حس امید می تواند به حس طمع تغییر یابد و معامله گر به سودهای سریع یا غیر واقعی امیدوار شود. در بهترین حالت معامله گری که به آینده امید دارد با سودهای کمتری از بازار خارج می شود.
در حقیقت زمانی که معامله سود خوبی دارد، معامله گر به امید سودهای بیشتر از بستن آن خودداری می کند! این که معامله گر امیدوار باشد هر معامله ای که باز می کند با سود بسته خواهد شد، دیدگاه غلطی است. امیدوار بودن به معاملات می تواند احساسات دیگری را هم زنده کند. معامله گری که به یک معامله امید دارد، چنانچه با زیان از بازار خارج شود، دچار سرخوردگی می شود. ناراحتی، خشم و پشیمانی از پیامدهای امید واهی است. معامله گر باید همواره دیدگاه واقع بینانه داشته باشد و کاملا درک کند که هر معامله ای قرار نیست در بهترین سناریو به اتمام برسد در عملکرد معامله گران موفق و حرفه ای همیشه شاهد ترکیبی از معاملات سودده و زیان ده هستیم. این برآیند معاملات است که حائز اهمیت است، نه نتیجه تک تک معاملات.
۲) طمع
تمامی افراد مفهوم طمع را می شناسند. تمایل بیش از حد انسان به تصاحب پول یا ثروت در واقع نامش طمع است. در حرفه معامله گری، طمع می تواند در ظاهر انتظارات غیر واقعی از بازار نمود پیدا کند. بدین شکل که تریدر خواسته غیر واقعی از معاملات داشته باشد. چنانچه شما هم در حین فعالیت در بازار احساس کنید که از معامله انتظار سود غیرمعمولی دارید و یا قصد دارید سود خوبی را در زمان کم به دست آورید، اطمینان داشته باشید که طمع به سراغ شما آمده است. از اولین پیامدهای طمع، تغییر حجم معاملات است، بدین صورت که شما ریسک معاملات را افزایش می دهید. تشخیص چنین حسی کار آسانی نیست، چنانچه حس کردید مشکلی با افزایش ریسک معاملات ندارید، بدانید که طمع باعث زیان و ضرر شما خواهد شد.
هر چقدر هم که استراتژی شما سفت و سخت باشد، حس طمع می تواند شما را متقاعد کند که سیستم معاملاتی و استراتژی معاملاتی خود را بی خیال شوید! هر چند حرف زدن از تشخیص طمع کار آسانی است، ولی در عمل شاید معامله گر حتی متوجه این حس هم نباشد. به عنوان مثل شاید معامله باز با سود خوبی داشته باشید و به آن نگاه کنید و فکر کنید که با باز نگهداشتن آن چقدر دیگر هم می توانید سود به دست آورید. ولی حتما فراموش می کنید که سود معامله باز قطعی نیست! یعنی این سود اگر تثبیت نشود، می تواند به سادگی نابود شود و حتی معامله سودده به معامله زیان ده تبدیل شود. یعنی تا وقتی معامله بسته نشده، سودده یا زیان ده بودن آن مشخص نیست! بسیاری از معامله گران با نگاه کردن به لیست معاملات باز خود دچار اشتباه می شوند. آن ها فکر می کنند که سود یا زیان معاملات قطعی است.
همین تصور غلط موجب می شود تا معامله گران با زیر پا گذاشتن سیستم معاملاتی خود دست به تغییر دستورات حد ضرر و حد سود بزنند. همین حس طمع به سادگی عملکرد معامله گر را تحت الشعاع قرار می دهد. بسیار مشاهده کردیم که معامله گر با نزدیک شدن بازار به حد سود خود، طمع کرده و حد سود را دوباره تغییر داده و در فاصله دور تری از اهداف قبلی قرار داده است. در بیشتر اوقات چنین کاری فقط موجب دستیابی سود کمتر خواهد شد! خروج از معامله ای که سود خوبی را نشان می دهد، کار آسانی نیست. در واقع معامله را باید دقیقا زمانی بست که سود خوبی دارد و وضعیت معامله هم امیدوار کننده است. بسیاری از معامله گرانی که با سود کم تری از بازار خارج می شوند، افرادی هستند که معامله را بیش از حد معمول باز نگه داشته اند، حد سود را تغییر داده اند و یا اهداف غیر واقعی برای معامله تعیین کرده اند. همه این عوامل نتیجه حس طمع است!
۳) ترس
تمامی معامله گران حرفه ای و تازه کار در دوره ای از کار خود ترس را حس می کنند. ترس می تواند اثرات خوب و بد داشته باشد، بر خلاف حس طمع که همواره به ضرر معامله گر خواهد بود. ترس حس قوی تری است. در واقع ترس یک واکنش غریزی برای حفظ بقاست. ترس از دست دادن پول می تواند هم خوب باشد و هم بد، از همین روی در مواجه با حس ترس، معامله گر بایستی به دنبال حفظ توازن باشد.
ترس از دست دادن حساب معاملاتی واقعی موجب می شود تا معامله گر در همه معاملات خود از حد ضرر استفاده نماید. در این مورد ترس به نفع معامله گر عمل می کند. ولی ترس می تواند به ضرر معامله گر هم تمام شود. معامله گری که ترس دارد احتمالا از ورود به بازار خودداری می کند و فرصت ها را از دست می دهد. یکی از عوامل دیگری که باعث ترس معامله گر می شود، ریسک بیش از حد در معاملات می باشد.
به صورت کلی به منظور مدیریت حس ترس باید دو کار انجام دهید؛ در گام نخست باید درک کنید که معامله قبلی شما تاثیری بر نتیجه معامله بعدی ندارد. و دوم این که باید میزان حجم معامله ای که با آن راحت هستید را پیدا کنید. گوش دادن به اخبار یا گزارش های اقتصادی هم می تواند معامله گران را بترساند. اخبار و گزارش های اقتصادی می توانند معامله گر را متقاعد کنند که وارد معامله جدیدی شود، یا معامله فعلی را ببندد، بدون این که اصلا توجهی به وضعیت تکنیکال بازار داشته باشد. در واقع بررسی اخبار و گزارش های اقتصادی بسیار لازم است، ولی چنین اطلاعاتی برای ورود لحظه ای به بازار یا بستن معاملات فعلی کاربردی ندارند.
۴) پشیمانی
حس پشیمانی وقتی به سراغ معامله گر می آید که معامله ای را با زیان بسته باشد و یا این که فرصت معاملاتی خوبی را از دست داده باشد. اغلب حس پشیمانی نتیجه احساساتی مانند طمع و ترس است که در بالا آن ها را مورد بررسی قرار دادیم. معامله گران مبتدی بیش از حد به معاملات قبلی خود تمرکز می کنند. هر معامله گری باید این را در نظر داشته باشد که هیچ گاه دو معامله یکسان نستند، از همین روی توجه بیش از حد به معاملات قبلی کار سودمندی نیست. در واقع نتیجه معامله پیشین، تأثیری بر معاملات بعدی شما نخواهد داشت.
شما هیچ وقت قادر نیستید نتیجه معاملات قبلی خود را عوض کنید، ولی می توانید با ارزیابی آن ها از اشتباهاتی که پیش از این انجام داده اید، خودداری نمایید. همواره معامله گر می بایست در لحظه زندگی کند و به معاملات بعدی تمرکز نماید. حس پشیمانی می تواند موجب شود تا معامله گر پس از دست دادن فرصت معاملاتی وارد بازار شود. چنانچه فرصت از دست رفت و وارد بازار شدید، احتمالا نسبت ریسک به ریوارد غیرمنطقی خواهد بود. در حقیقت زمانی که فرصت معاملاتی از دست رفت، ورود به معامله کار را کمی سخت خواهد کرد و سود کردن از چنین معامله ای کار آسانی نخواهد بود. معامله گران حرفه ای به جای این که حسرت فرصت از دست رفته را بخورند، منتظر می مانند و بازار را رصد می کنند، تا شاید فرصت معاملاتی دیگری را برای ورود پیدا کنند.
۵) احساس جاماندگی از بازار
احساس جاماندگی از صعودها و سودهای بازارهای مالی نیز یکی دیگر از مواردی است که در مبحث کنترل احساسات در ترید جای می گیرد. به عنوان مثال کنترل احساسات در ترید در این مورد به شما کمک می کند تا در روند صعودی بازار وارد هر سهم حبابی نشوید و در روند های نزولی بازار نیز هر سهام آینده داری را برای فروش نگذارید. یا مثلا به واسطه هجوم سرمایه گذاران به سمت بازار کریپتو و سودهایی که بیت کوین، اتریوم و سایر ارزهای دیجیتال داده اند، به بازار ارزهای دیجیتال ورود نکنیم در حالی که هیچ گونه دیدی نسبت به ریسک های این بازار نداریم!
به بیان دیگر احساس جاماندگی از بازار موجب می شود که تصمیمات ما محدودتر شود و بخواهیم خودمان را قانع کنیم که همچنان مثلا بیت کوین ۱۰۰ هزار دلاری ارزش خرید را دارد و این در حالی باشد که قیمت بیت کوین قدرت عبور مجدد از این سقف قیمتی را پیدا نکند و به سطوح ۶۰ یا ۷۰ هزار دلار بازگردد و ما متضرر شویم! این را در نظر داشته باشید که فرصت های سرمایه گذاری و خرید و فروش همواره در بازارهای مالی وجود دارند و اصلا نباید فکر کنیم که اگر فرصت سودآوری را از دست دادیم، دیگر فرصت مناسبی پیدا نخواهیم کرد و چرا از افرادی که سرمایه گذاری های پرسودی دارند عقب تر هستیم!
راهکارهای طلایی کنترل احساسات در ترید
- ورزش کنید.
- شما میزبان باشید.
- تلفن تان را کنار بگذارید.
- با احساسات مقابله کنید.
- طمع خود را سرکوب کنید.
- کارها را تقسیم بندی کنید.
- مدیریت زمان را تمرین کنید.احساسات مخرب در سرمایهگذاری
- اولویت های خود را مرتب کنید.
- زمانی برای استراحت در نظر بگیرید.
- ضررها فرصتی برای یادگیری هستند.
- ارزش زمان بیشتر از ارزش پول است.
- برنامه ریزی کنید و به آن وفادار بمانید.
- منبع اصلی درآمد شما نباید از معاملات باشد.
- ساعت های خاصی برای انجام معاملات تعیین کنید.
- برای یادگیری مطالب بیشتر، زمان مشخصی در نظر بگیرید.
نتیجه گیری و کلام آخر
وضعیت ذهنی و روانی معامله گر تاثیر زیادی بر نتیجه معاملات و عملکرد او در احساسات مخرب در سرمایهگذاری بازار دارد. احساسات و غرایز انسانی به سادگی می توانند عملکرد معامله گر را تحت تاثیر قرار دهند و حتی بهترین استراتژی ها و تحلیل های معاملاتی را بی اثر سازند. هر معامله گری باید در نظر داشته باشد که چگونه احساسات خود را تشخیص دهد و در سریع ترین زمان ممکن آن ها را کنترل نماید. شما به عنوان معامله گر همواره با چهار حس مخرب درگیر هستید و حتی اگر به سطح حرفه ای معامله گری هم دست یابید، باز هم با این چهار حس روبرو می شوید.
ترس/عصبی بودن : دلیل عمده ترس، تجارت بسیار بزرگ است. تجارت با اندازه نامناسب بی ثباتی را افزایش خواهد داد. موجب می شود که اگر تحت فشار قرار نگیرید که خطر ضررهای بزرگ تر از حد طبیعی را نداشته باشید، به میزان قابل قبولی که معمولا انجام نمی دهید، نخواهید رسید. مقصر دیگر ترس این است که شما در یک تجارت اشتباه هستید، بدین معنی که با برنامه تجارت شما متناسب نیست.
محکومیت/هیجان : محکومیت و هیجان احساساتی کلیدی هستند احساسات مخرب در سرمایهگذاری که قصد دارید آن ها را تغذیه کنید. این احساسات را باید در هر معامله ای که انجام می دهید، احساس کنید. محکومیت قطعه نهایی هر تجارت خوب است. چنانچه سطح هیجان یا محکومیتی ندارید، احتمال دارد که در تجارت مناسب خود نباشید. منظور ما از درست تجارت صحیح بر اساس برنامه تجارت شما است. معاملات خوب می توانند بازنده باشند همانطور که معاملات بد می توانند برنده باشند. ایده این است که تنها در معاملات خوب، برنده و باخت باشید. اطمینان از محکومیت در تجارت به اطمینان از این امر کمک خواهد کرد.
طمع/اعتماد به نفس بیش از حد : حرص را کنار بگذارید. حرص و طمع شما امکان دارد در نتیجه کار خوب باشد، اما چنانچه مواظب نباشید این امکان وجود دارد که بلغزید و در نهایت به سقوط کشیده خواهید شد. همیشه این را در نظر داشته باشید که از مکانیک تجارت مناسب استفاده می کنید. معامله شلخته در نتیجه اعتماد به نفس بیش از حد می تواند روند قوی را به پایان برساند.
همان طور که قول داده بودیم، همه راهکارهای کنترل احساسات در ترید را به به زبان ساده به شما یاد دادیم.
همچنین اگر دوست دارید بدانید معیارهای مهم برای خرید سهام در بورس ایران چیست، می توانید این مطلب را مطالعه نمایید.
اگر هم هرگونه سوالی در مورد نحوه کنترل احساسات در ترید در بازارهای مالی مختلف داشتید، میتوانید آن را در بخش نظرات عنوان کنید تا به آن پاسخ دهیم.
احساسات مخرب در سرمایهگذاری
گروه تولید محتوا موسسه آوان، ترس پدیدهای درونی است که از اول خلقت در انسانهای وجود داشته است و موجب شده است که ما در مقابل خطرات ایمن باشیم اگر ترس در وجود انسانها نبود شاید الان بر روی کره زمین هیچ انسانی وجود نداشت ترس همان قدر که میتواند خوب باشد و از ما محافظت کند همان قدر هم میتواند بد باشد و ما باید ضمن شناخت آن، ترسهای درونی را کنترل کنیم افراد وقتی میترسند چند کار ممکن است انجام بدهند فرار کنند، اشتباهات خود را تکرار کنند و یا چند لحظهای بهتزده شوند و یا بهاصطلاح قفل کنند.
ترس جز یکی از مخربترین احساسات معامله گران در بازار سرمایه است یک احساس درونی که کاملاً غریزی میباشد و یک معاملهگر اگر نتواند آن را مهار کند مطمئناً خسارتهای جبرانناپذیری را متحمل خواهد شد.
در بازار سرمایه معامله گران با چهار نوع ترس روبهرو هستند.
الف) ترس ازدستدادن موقعیت (عجول بودن): افراد در بازار سرمایه وقتی سهم را به هر طریقی بهعنوان سهم خوب شناسایی میکنند ترس این را دارند که اگر امروز نخرم سهم ازدسترفته و باید هر چه سریعتر آن را بخرم خطر این نوع ترس زمانی زیاد میشود که افراد بدون تحلیل و تحقیق و صرفاً با شنیدههای خود در خریدن سهم عجله میکنند و فکر میکنند که تنها سهم خوب بازار همین سهم است و اگر خریداری نکنند فرصت خوبی را ازدستدادهاند این کار در حوزه فروش و بازاریابی هم برای ترغیب افراد انجام میشود و با چاشنی ترس شما چیزی را میخرید که شاید در زمان فعلی به آن نیازی نداشتهاید در بازار سهام اگر نتوانستید سهمی را بخرید اصلاً لازم نیست بترسید و یا نگران شوید شما میتوانید در روزهای بعدی سهم خوب دیگری را خریداری نمایید.
ب)ترس از اشتباه (صبر افراطی): با اینکه واژه صبر در ادبیات ما واژه مثبت و خوبی است ولی نباید اهمالکاری را با صبر اشتباه بگریم گاهی اوقات کمالگرایی و عشق به موفقیت و پیشرفت بینهایت اجازه اقدام به موقع و مؤثر را به ما نمیدهد.
سهمی را در نظر بگیرید که در حال حاضر در قیمت 1500 تومان میباشد و ما طبق تحلیل میدانیم که احساسات مخرب در سرمایهگذاری سهم تا قیمت 1200 تومان پایین میآید و بعد از آن رشد خوبی را خواهد داشت تحلیلها بهدرستی محقق میشوند و سهم روند نزولی خود را طی میکند و به طور مثال تا قیمت 1220 تومان پایین میآید و شاید استراتژی مناسب این باشد که سهم را در همین قیمت خریداری نماییم ولی چون عدد 1200 تومان در ذهن ما تثبیت شده است ترس از ضرر 20 تومانی داریم و خرید را به تعویق میاندازیم و ممکن است سهم هیچگاه به عدد 1200 نرسیده و شروع به رشد بکند و ما از خرید سهم جا بمانیم.
ج) ترس از دستدادن سود: کسب منفعت و سود یکی از مهمترین محرکهای افراد است و یک از دلایل مهم ورود افراد به بازار سرمایه همین کسب منفعت و سود است ولی ترس از دستدادن سود اضافی میتواند آسیبزننده باشد به طور مثال فردی سهم x را در قیمت 1000 تومان خریداری کرده است و تحلیلها نشان دادهاند که این سهم تا قیمت 2850 تومان رشد خواهد کرد سهم روند صعودی خود را طی احساسات مخرب در سرمایهگذاری میکند و تا قیمت 2700 تومان هم بالا میرود و لی سهامدار حاضر به فروش سهم نیست چون ترس این را دارد که سهم به قیمت 2850 تومان برسد و او سود 150 تومانی اضافه را از دست بدهد و ممکن است سهم هیچگاه به آن قیمت نرسد و در ادامه روند نزولی در پیش گرفته و سود سهامدار از دست برود.
د) ترس از ضرر
انسانها همواره از ضرر کردن و از دستدادن چیزی گریزان هستند و شاید همین ترس از ضرر، ضررهای بیشتری به ما بزند سهامداری که سهمی را در 2000 هزار تومان خریده است و انتظار بالارفتن آن را دارد ولی سهم منفی شده و قیمت آن پایین میآید ولی شخص امید به بازگشت سهم دارد و از فروش آن خودداری میکند ولی معامله گران حرفهای از همان ابتدا برای خود حد سود و حد ضرر تعیین کردهاند و به آن پایبند هستند.
تنظیم متن: رضا جلالت
برگرفته از دوره احساسات معاملهگر سایت مکتبخانه
احساسات در سرمایه گذاری و نحوه مقابله با آن ها
احساسات در زمان سرمایهگذاری میتواند آسیبی جدی به سرمایه شما بزند مهمترین نکته در حذف این احساسات ترس و طمع، داشتن نگاهی بلندمدت نسبت به سرمایهگذاری است. در واقع شما باید بر اساس هدف و نیاز خود، یک استراتژی سرمایهگذاری برای خود ایجاد کنید. سپس آن استراتژی را بدون توجه به شرایط بازار یا وضعیت کلی آن اجرایی کنید.در ادامه مطلب با ما همراه باشید
پایش فعال و بی وقفه سبد دارایی برای همگام شدن با فراز و نشیب بازارهای مالی بسیار حیاتی است. با این حال، برای سرمایه گذاران فردی هم بسیار مهم است که از سرمایه گذاری احساسی که می تواند با بالا و پایین شدن بازار ایجاد شود، دوری کنند.سؤال اصلی اینجا است که سرمایه گذاران چگونه می توانند با بازارهای پرنوسان ارز دیجیتال همگام باشند و در عین تنوع بخشی به سبد دارایی برای کسب بیشترین سود، بر احساسات خود هم مسلط باشند؟ کلید اصلی، درک انگیزه های پشت سرمایه گذاری احساسی و دوری از تله های خوشی و ناامیدی است که منجر به تصمیم گیری ضعیف می شوند. با احساسات مخرب در سرمایهگذاری ما همراه باشید تا با شرح کامل مسائل مختلف مرتبط با احساسات سرمایه گذاران، راه حلی برای مدیریت آن ارائه کنیم.
برای تبدیل شدن به یک معامله گر موفق به چه چیزهایی نیاز دارید؟
صبر، تمرکز، نظم، تصمیم گیری و مهمتر از همه کنترل احساسات هستند که به شما کمک می کنند معامله گر موفقی شوید. در واقع تنها 10% از تریدرها هستند که موفق می شوند و فقط 5% از آنها می توانند سرمایه خود را افزایش دهند. این در حالیست که مابقی شکست می خورند که دلیل آن می تواند زمانبندی ضعیف، عدم ریسک پذیری، عدم آگاهی، نداشتن نظم معاملاتی و یا انتظارات بالا و غیر منطقی باشد. همه این موارد صحیح هستند اما شما پس از یک بررسی ساده متوجه میشوید که دلیل مهمتری وجود دارد که موجب عدم موفقیت شما میشود و آن رابطه بین احساسات و تصمیمات شما می باشد.در واقع ترید مجموعه ای از رفتارهای افراد مختلف می باشد. مجموعه ای از ترس ها یا خوش بینی ها که بازار را به سمت شناخت روانشناسی می برد.بنابراین همانطور که در ابتدا اشاره شد اولین و مهمترین مرحله تبدیل شدن به یک تریدر و فرد موفق، کنترل داشتن بر احساسات می باشد. برای موفقیت باید بدانید که چگونه احساسات خود را مهار نمایید.
احساسات مخرب در سرمایه گذاری
در روندهای صعودی یا نزولی بازار سهام، میانگین سود سرمایه گذاران همواره کمتر از میزان فراز و فرود شاخص سهام بوده است. علت این عملکرد ضعیف تر این است که سرمایه گذاران اغلب در روندهای نزولی دارایی خود را می فروشند و بعد از شروع یک روند صعودی و معمولاً در قله ها شروع به خرید می کنند.این همان سرمایه گذاری احساسی است که مانع سوددهی می شود. مهمترین احساساتی که مانع کسب سود از سرمایه گذاری می شود عبارتند از: ترس، طمع، درماندگی و عجله.
مارس 2009 یکی از سال های مهم در بازار سهام بود؛ زیرا فرصتی بسیار خارق العاده برای خرید سهام شرکت های عظیم جهان با قیمتی بسیار پایین ایجاد کرده بود. سهام شرکت هایی مثل Bank of America ،General Electric و Wells Fargo با ارقام تک رقمی معامله می شدند. بسیاری از این سهام ها حالا سودی بیش از 500 درصدی ایجاد کرده اند.
با این حال، ترس باعث شد که بسیاری از کارگران طبقه متوسط از بازار سهام خارج شوند. در اواسط دهه 2000، تقریباً 65 درصد از کل آمریکایی ها در بازار بورس سرمایه گذاری کرده بودند ولی بعد از رکود بزرگ بازار، این آمار به 50 درصد رسید.همین سرمایه گذاران ترسیده، یکی از طولانی ترین روندهای صعودی تاریخ که احساسات مخرب در سرمایهگذاری از سال 2009 تا 2020 به طول انجامید را از دست دادند. در واقع آنها اجازه دادند که ترس مانع ثروت سازی شود.
همین وضعیت در این سوی معادله هم صدق می کند. یعنی همان سرمایه گذارانی که با ریزش بازار با ترس و وحشت دارایی خود را فروخته بودند، بعد از شروع روند صعودی و تغییر شرایط بازار، شروع به خرید می کنند.ولی احتمالاً آن زمانی که صرف تماشا و ایجاد اعتماد دوباره شده بود، روند صعودی بخش زیادی از حرکت خود را احساسات مخرب در سرمایهگذاری تکمیل کرده بود. در واقع بهترین زمان برای ورود به روند صعودی، هفته ها و ماه های ابتدایی هستند. به همین خاطر است که سرمایه گذارانی که با طمع وارد بازار می شوند، معمولاً بخشی زیادی از روند صعودی را از دست می دهند.
درماندگی و عجله
تا حالا شده یک دارایی را به خاطر خستگی و درماندگی از حرکات بی روند آن فروخته باشید و کمی بعد شاهد جهش قیمت عظیم آن شده باشید؟ خشم و درماندگی می تواند باعث شود که یک سرمایه گذار، دارایی بسیار ارزشمندی را بفروشد تا از شر انتظار برای صعود نجات یابد.البته گاهی اطلاعات جدید می تواند نظر و تحلیل یک سرمایه گذار را تغییر دهد؛ از این رو یک سرمایه گذار باید منعطف باشد و با لجبازی در یک روند بازنده باقی نماند. از طرف دیگر اگر یک دارایی، فاندامنتال یا بنیاد خوبی دارد، نباید به خاطر حرکات بی روند یا خستگی آن را از دست داد.
گاوها و خرس های بازار
روندهای صعودی یا گاوی دوره هایی هستند که قیمت ها حرکتی افزایشی دارند و گاهی این حرکت بسیار انفجاری و سریع است. وقتی روند صعودی آغاز و جو کلی بازار مثبت شود، ممکن است سرمایه گذاران متوجه فرصت های سرمایه گذاری شوند و حتی به توصیه دیگران بخواهند سرمایه گذاری در بازارهای مالی را امتحان کنند. این هیجان می تواند منجر به این شود که سرمایه گذاران سعی کنند از دارایی هایی که به خاطر وضعیت صعودی بازار در حال افزایش قیمت هستند، سود کسب کنند.
از طرف دیگر، وقتی سرمایه گذاران مقالاتی درباره وضعیت بد اقتصادی می خوانند یا اخباری درباره نوسان یا وضعیت بد بازار می شنوند، ترس از ضرر می تواند منجر به فروش دارایی ها شود. روندهای نزولی یا بازارهای خرسی همیشه در کمین هستند و اخطارهای خاص خودشان را دارند که درک و توجه به آنها برای سرمایه گذاران اهمیت زیادی دارد. برخلاف بازارهای گاوی، گاهی ممکن است بازارهای مالی برای ماه ها و حتی سال ها حرکات ریزشی داشته باشند.
معمولاً بازارهای نزولی به خاطر عوامل محیطی مثل افزایش نرخ بهره ایجاد می شود؛ زیرا این اتفاق باعث می شود که دارایی ها از گزینه های پرریسکی مثل سهام یا ارز دیجیتال به سمت گزینه های کم ریسک بروند. تعامل با روندهای نزولی می تواند بسیار دشوار باشد؛ زیرا سرمایه گذاران به عینه می بینند که ارزش دارایی آنها کاهش می یابد و از طرف دیگر دارایی های امن جذاب تر می شوند. در طول این دوره ها، انتخاب بین خرید دوباره همان سهام در قیمت های پایین تر و نقد کردن دارایی و خرید محصولات سودده دشوار می شود.
زمان بندی بد
سرمایه گذاری احساسی معمولاً در زمان بندی بد در بازار رخ می دهد. دنبال کردن رسانه ها و خبرگزاری ها یک راه خوب برای تشخیص روندهای صعودی و نزولی است؛ زیرا گزارش های روزانه بازار سهام یا ارز دیجیتال کاهش می یابد و فعالیت در وبسایت های مختلف کمرنگ می شود.به طور کلی، سرمایه گذاران فردی مسئول تصمیمات معاملاتی خود هستند؛ به همین خاطر باید در هنگام یافتن فرصت سرمایه گذاری بر اساس اخبار، توجه کافی داشته باشند. استفاده از تفکر منطقی و واقع گرایانه برای درک زمان مناسب برای سرمایه گذاری، در ارزیابی فرصت های جالب توجه و مقاومت در برابر سرمایه گذاری احساسی بسیار حیاتی است.
یک فرضیه معتبر
این نظریه که بسیاری از مشارکت کنندگان بازار در قله ها خرید می کنند و در کف های بازار می فروشند، به وسیله تحلیل گذشته جریان پول قابل اثبات است. تحلیل جریان پول در واقع به میزان جریان سرمایه در صندوق های سرمایه گذاری مشترک اشاره دارد و معمولاً ثبت قله یا دره بازار را نشان می دهند.شرایط غیر عادی در بازار مثل بحران ها می توانند دوره های زمانی مفیدی برای مشاهده این پدیده باشند. در طول بحران اقتصادی سال 2007 تا 2008، سرمایه گذاران پول خود را از بازارها برداشت کردند و این باعث منفی شدن جریان پول از صندوق های سرمایه گذاری شد. خروج سرمایه از صندوق ها در کف بازار به قله خود رسید؛ چیزی که همواره در کف ها رایج است و در آخر منجر به تغییر روند کلی بازار و حرکت صعودی آن می شود.
استراتژی هایی برای دوری از سرمایه گذاری احساسی
بخش قابل توجهی از تصمیمات انسان ها در نتیجه احساسات اتفاق افتاده و باعث واکنش های لحظه ای و تصمیمات سریع می شوند. تصمیمات سرمایه گذاری از جمله مواردی هستند که باید تمام و کمال بر اساس منطق و دانش سرمایه گذاری اتخاذ شوند. در واقع در ارتباط با برخی مسائل، تصمیم گیری بر اساس احساسات، ایرادی ندارد اما در مورد مسائل مالی نمی توان چنین ریسکی را پذیرفت. واقعیت این است که احساسات همیشه به نفع ما عمل نمی کنند. با توجه به اینکه به لحاظ علمی و تجربی ثابت شده که انسان ها در رفتارهایشان درگیر خطاهای شناختی بسیار هستند، باید در سرمایه گذاری، به طور آگاهانه از این خطاها دوری کنیم. در ادامه به نکاتی اشاره می کنیم که می توانند در مدیریت این احساسات موثر باشند.
1- یک هدف مشخص کنید و کاملا به آن پایبند باشید.
اهداف شبیه کمربند ایمنی عمل می کنند. اگر زمانی که در اتومبیل نشسته اید، کمربند ایمنی خود را نبندید، اتفاقی مانند یک ترمز شدید کافی است که به شدت به سمت جلو پرتاب شوید و آسیب ببینید. داشتن هدف مشخص در سرمایه گذاری نیز به همین صورت عمل می کند. تصور کنید هدف مشخصی از سرمایه گذاری دارید؛ مثلا می خواهید سرمایه تان را به قصد خرید خانه مورد علاقه خود افزایش دهید. در نظر داشتن چنین هدفی، مانع از این می شود که تحت تأثیر احساسات، اقدام اشتباهی انجام دهید که شما را از هدف اصلی تان دور کند. بنابراین هدف گذاری به عنوان یک بازدارنده، در مقابل رفتارهای غیرمنطقی سرمایه گذاران عمل می کند.
2- روندهای تکرار شونده بازار را همواره در ذهن داشته باشید.
یکی از نظریات مطرح در علم اقتصاد، نظریه سیکل های تجاری است. طبق این نظریه در طول زمان، دوران رونق و رکود، به صورت سینوسی، به دنبال هم می آیند. در واقع این نظریه بیان می کند که تاریخ تکرار می شود. با آگاهی از سیکل های تجاری و دوران تکرار شونده رونق و رکود، نوسانات موقت شما را تحت تاثیر قرار نمی دهند. چرا که به خوبی آگاه هستید که از پس هر نزولی که در بازار رخ می دهد، صعودی در پیش خواهد بود.
3- شبکه های اجتماعی مشاور سرمایه گذاری شما نیستند.
شبکه های اجتماعی علی رغم فواید بسیارشان، باعث شده اند تحلیل های پیچیده اقتصادی، ساده به نظر برسند یا تحلیل های غیرقابل اتکا به سادگی در اختیار افراد قرار گیرند. در واقع، کافی است تنها نام یک نماد را جستجو کنید تا با چندین تحلیل مختلف در ارتباط با آن روبرو شوید. یا با یک جستجوی ساده می توانید صدها کانال تحلیلی پیدا کنید که با ظاهری حرفه ای، بی اساس ترین تحلیل ها و سیگنال های خرید را منتشر کرده و افراد را به سرمایه گذاری های اشتباه ترغیب می کنند. بنابراین بسیار مهم است که خود را از این تحلیل ها دور نگه دارید.اما انتشار تحلیل های اشتباه، تنها آسیبی نیست که شبکه های اجتماعی به بازار سرمایه وارد می کنند. علاوه بر امکان انتشار محتوای بی پایه و اساس در این شبکه ها، اخبار نیز با سرعت بسیار بالایی منتشر و دست به دست می شوند. باید در نظر داشت که پیگیری اخبار نیز می تواند باعث اتخاذ تصمیماتی غیرمنطقی، بر پایه احساسات و آسیب زا شود.
4- دنباله روی دیگران نباشید.
گاهی ترس جا ماندن از کاری که عموم مردم در حال انجام آن هستند، می تواند منجر به اتخاذ تصمیمات غیرمنطقی شود. تصور کنید یک روز همه آنچه در شبکه های اجتماعی، اخبار و صحبت های اطرافیانتان می شنوید و می خوانید درباره این باشد که قیمت سکه به شدت رو به افزایش است. در چنین شرایطی ممکن است به خاطر اینکه دوست ندارید از سودی که همه از آن صحبت می کنند جا بمانید، تمایل پیدا کنید که شما هم سکه بخرید. در نظر داشته باشید که این تصمیم صرفاً بر این اساس استوار بوده که انسان ها به صورت کلی دوست ندارند از فعالیتی که همه اطرافیانشان در حال انجام آن هستند، جا بمانند و پایه و اساس منطقی ندارد. پس به جای تصمیم گیری بر اساس صحبت های اطرافیان یا اخبار، تصمیماتتان را بر تحلیل های علمی و درست استوار کنید.
5- تنوع را در سبد دارایی خود حفظ کنید.
به لحاظ تاریخی دیده نشده که در یک زمان ثابت تمام بازارها یا صنایع دارای روند نزولی باشند. بنابراین سرمایه گذاری در چند بازار یا بخش های مختلف یک بازار(مثلا خرید سهام شرکت هایی از صنایع مختلف بورسی) می تواند با ایجاد تنوع در دارایی های شما، علاوه بر توزیع ریسک، باعث شود نوسانات کمتری را نیز تجربه کنید. علت این امر از آن رو است که عموماً انتظار نمی رود وضعیت تمام بازارها به صورت هم زمان نزولی باشد. این مسئله به حفظ آرامش شما و در نتیجه جلوگیری از تصمیم گیری های احساسی کمک می کند.
روانشناسی سرمایهگذاران در بورس: چگونه احساسات مانع سرمایهگذاری هوشمندانه میشود؟
برای سالها، این فرضیه در دنیای سرمایهگذاری وجود داشت که سرمایهگذاران در بورس براساس ریسک و بازه، میزان سود، وضعیت سودآوری و سایر فاکتورهای منطقی، تصمیماتشان را در سرمایهگذاری میگیرند. در حالیکه که تحقیقات مالی رفتاری، آشکار ساخت که احساسات، هیجانات و وضعیت روحی افراد روی تصمیمات سرمایهگذاری و مالی آنها تاثیر زیادی میگذارد.
بسیاری از سرمایهگذاران یک استعداد! ذاتی برای واردشدن در سقف قیمت و خروج از سرمایهگذاری در کف قیمت دارند و در هیاهوی رسانههای اجتماعی و هجوم اطلاعات و احساسات، اقدام به خرید سهام در بالاترین قیمتها و فروش آن در کمترین قیمت میکنند! واقعا چرا سرمایهگذاری به این شکل صورت میگیرد و چگونه سرمایهگذاران میتوانند از سرمایهگذاری براساس هیجانات و احساسات خودداری کنند؟ در این مطلب از احساسات مخرب در سرمایهگذاری بلاگ بآشگاه کارگزاری آگاه سعی می کنیم نگاهی کاربردی به روانشناسی سرمایه گذاران در بورس داشته باشیم. با ما همراه باشید.
در این مطلب عناوین زیر را بررسی خواهیم کرد:
رفتار سرمایهگذاران
اگر از سرمایهگذاران پرسیده شود چه هدفی از سرمایهگذاری دارند، بیشتر آنها پاسخی ساده خواهند داد: آنها خواهان سود هستند.
گرچه پاسخ آنها واضح به نظر میرسد اما به احتمال قوی حقیقت نیست. در درون هریک از ما، خواستههایی وجود دارد که همیشه ابراز نمیکنیم و یا حتی از وجود آنها بیاطلاعیم. بیشتر ما وقتی درباره پول و سرمایهمان تصمیمگیری میکنیم، به جای اینکه واقعا به قصدی که داریم عمل کنیم (کسب سود) معمولا به دنبال این هستیم که آن احساسات درونی را ارضا کنیم. اما عدم اطلاع از این خواستههای نهفته در درون، میتواند باعث شود به سمتی هدایت شویم که خطاهای ویرانگری در سرمایهگذاری مرتکب شویم و هم از لحاظ احساسی و هم از لحاظ مالی ضربه ببینیم.
برای مثال ممکن است در حالیکه معاملاتمان سودده نیست، بطور مداوم به معاملات سهام بپردازیم و به جای اینکه سرمایهگذاری را یک عمل هوشیارانه مالی تلقی کنیم، اینکار را به چشم یک بازی لذتبخش ببینیم. در سمت دیگر، احتمال دارد ریسکهای معقولی که برای کسب سود بالاتر در بازار باید آنها را قبول کنیم را نپذیریم و وارد معامله نشویم فقط به خاطر اینکه از فقیر شدن و از دست دادن سرمایه هراسان هستیم. شاید هم از فروش سهامی که قیمت آن سقوط کرده خودداری میکنیم چون میخواهیم همچنان امیدوار بمانیم که قیمت آن بالاخره رشد خواهد کرد و مجبور نخواهیم بود به شکست خود اعتراف کنیم.
مشکل ما هرکدام از موارد فوق باشد، خیلی مهم است که تمایلات شخصی پنهان درون را بشناسیم تا بتوانیم با تصمیمات بهتر، در نهایت به هدفی که واقعا به آن نیاز داریم برسیم.
اطلاعات ورودی همه چیز است
تئوریهای متعددی وجود دارد که سعی میکند پشیمانی و واکنش افراطی که خریداران و فروشندگان را در بازارهای مالی درگیر خود کرده، توضیح دهد. روح و روان سرمایهگذاران در زمانهایی که استرس افزایش مییابد (چه این استرس ناشی از خوشحالی مفرط باشد یا از ترس) اغلب بر تفکر منطقی غلبه میکند و استرس نیز ناشی از برداشت شخص از اطلاعات دریافتی است.
سرمایهگذاران، اطلاعات موردنیازشان را از منابع مختلفی مانند سایتهای تحلیلی و خبری، انجمنها، شبکههای اجتماعی، دوستان و همکاران و خانواده بدست میآورند. افراد عادی، داستان سودهایی که دوستان و آشنایانشان کسب کردهاند را میشنوند و با این داستانها خود را جهت ورود به بازار متقاعد میکنند. داستان ها از دوره های صعودی در بازار ناشی می شوند، دورههایی که بازار تمایل دارد یکسره روند افزایشی داشته باشد؛ کسب سود در بازار راحت بوده و سهام در حال رشد به وفور در دسترس است،
در این هنگام است که یک سرمایهگذار غیرحرفهای مبتدی، سرمایهای که با تلاش فراوان آنرا بدست آورده است را با امید کسب سود وارد بورس مینماید و سعی دارد آنرا از ضرر و زیان محفوظ دارد اما اغلب اوقات اغوا شده و دست به تصمیمات نابخردانه میزند.
از طرفی زمانی که سرمایهگذاران درباره رکود و مشکلات اقتصادی (کشور یا شرکت) و نزول احتمالی بازار میخوانند، ترس بر آنها غالب میشود و معمولا سهامشان را در پایینترین قیمت میفروشند. البته گاهی اوقات نیز عکس این قضیه پیش میآید و در حالیکه سرمایهگذاران بصورت ذهنی آمادگی مواجه با یک بازار صعودی واقعی را ندارد، بازار شروع به رشد میکند اما افراد مبتدی معمولا خیلی دیر وارد آن میشوند.
به نظر می رسد دلیل تاثیرگذاری زیاد اطلاعات روی تصمیمگیریهای سرمایه گذاران، عدم قطعیت در بازار است که خیلی سریع باعث ترس و تردید میشود و سرمایهگذاران را به سمت تصمیم گیری براساس احساسات و هیجانات سوق می دهد.
وابستگی احساسی
یکی دیگر از مشکلات احساسی سرمایه گذاری در بورس که هیچ جایگاهی در پرتفوی یک سرمایهگذار موفق ندارد، وابستگی احساسی به یک سهم یا دارایی است. اگر مقداری سهام از پدر یا پدربزرگتان به شما رسیده، احتمالا دوست داشته باشید بدون توجه به روند سهم و وضعیت شرکت، یادگاری پدربزرگتان را تا ابد نگهداری کنید در حالیکه اگر واقعبین باشید باید آن سهام را بررسی کرده و اگر ارزش نگهداری و روند مناسبی ندارد آنرا بفروشید.
احساساتی بودن میتواند در زندگی و روابط شخصی ویژگی ارزشمندی باشد، اما نه در سرمایهگذاری. برای وجود هر دارایی در پرتفوی شما باید یک دلیل قانع کننده وجود داشته باشد و اگر یک دارایی، هدفی که مدنظر است را محقق نمیکند باید فروش آنرا در نظر گرفت.
چیزی که ما میخواهیم به آن تاکید کنیم، تشکیل سبد دارایی و پرتفوی سهام براساس اصول سرمایهگذاریست و نه وابستگی احساسی!
برای مشاهده تصویر در اندازه بزرگ روی آن کلیک کنید:
چگونه میتوانیم متوجه شویم که یک سرمایهگذار احساسی هستیم؟
سرمایهگذاران موفق، اهمیت ثبات احساسی و روانی را در سرمایهگذاری به خوبی متوجه شدهاند، به این معنی که آنها تصمیمات سرمایهگذاریشان را براساس اطلاعات مفید و تحلیل شده میگیرند. در سمت دیگر، احساسات و هیجانات عامل اصلی تصمیمگیری در سرمایهگذاران احساسی است.
اگر یکی از ویژگیهای زیر در شما وجود دارد، پس شما یک سرمایهگذار یا معاملهگر احساسی هستید:
– وقتی قیمت سهام کمی افت میکند، آنرا به فروش میرسانید.
تصمیم برای فروش سهام باید نتیجه ملاحظات دقیق باشد. اگر شما سهم را فقط به خاطر اینکه کمی زیان کردهاید میفروشید، پس شما یک سرمایهگذار احساسی هستید!
– روی اخبار شدیداً متمرکز شدهاید.
قبول داریم که بخشی از سرمایهگذاری این است که اخبار بازار را پیگیری و رصد کنید. اما اگر شما در شرکتی مانند کارگزاری و شرکتهای سرمایهگذاری و شرکتهای مشابه شاغل نیستید، خواندن مرتب اخبار و اطلاعات سهام مرتبط بصورت ۲۴ ساعته رفتار سالمی نیست و به احتمال قوی شما یک سرمایهگذار احساسی هستید!
– شما به خاطر سودی که هنوز تحقق نیافته، خوشحال هستید.
سود تحقق نیافته همان سودی است که از یک دارایی بدست میآید فقط اگر آنرا در قیمت و زمان مشخص بفروشید. بطور مثال اگر یک سهم با قیمت ۲۰۰ تومان بخرید و رویای رسیدن قیمت به ۳۰۰ تومان را داشته باشید و به این خاطر شادمان شوید و یا اینکه پس از خرید سهام، با شروع رشد قیمت، فورا احساس شیفتگی و خوشحالی “شدید” به شما دست دهد، شما یک سرمایهگذار احساسی هستید!
– شما به خاطر ضرر و زیانی که هنوز قطعی نشده، اندوهگین میشوید.
زیان تحقق نیافته، برعکس سود تحقق یافته است. اگر هر زمان که قیمت سهام از قیمت خریداری شما کمی کاهش یافت و شما احساس نا امیدی و اندوه کردید، شما یک سرمایهگذار احساسی هستید!
– شما از بررسی قیمت سهام ترس دارید.
اگر میدانید که به احتمال قوی قیمت سهم کاهش یافته است ولی از بررسی قیمت سهام ترس دارید چون نمی خواهید با حقیقت مواجه شوید، در این صورت شما یک سرمایهگذار احساسی هستید!
– با هر احساسات مخرب در سرمایهگذاری خبر بد، ترس وجود شما را میگیرد.
راه منطقی برای مواجهه با اخبار بدی که از بازار و سهم شرکتی که میشنوید این است که اثر این اخبار و اطلاعات را بصورت واقعبینانه بررسی کنید و تصمیم متناسب با آنرا بگیرید. اگر شما با هر خبر بد رسیده از بازار، هراسان میشوید در این صورت یک سرمایهگذار احساسی هستید!
– پشتسرهم قیمت سهام را بررسی میکنید.
بورس ذاتا دارای نوسانات بسیار است و هر سهم روزانه نوسانات بسیاری خواهد داشت. اگر مرتبا با کارگزار تماس میگیرید یا در سایت قیمت سهام را بررسی میکنید و یا اگر از هرشخصی که میبینید درباره سهام نظرخواهی میکنید، شما یک سرمایهگذار احساسی هستید!
۵ راهحل پیشنهادی جهت کاهش اثر احساسات در سرمایهگذاری
راهکارهایی پیشنهادی ما را که با آن میتوانید تاثیرگزاری هیجانات و احساسات را در سرمایهگذاری کاهش دهید در ادامه بخوانید.
۱ – تشکیل پرتفوی سرمایهگذاری
تکنیکی که میتواند باعث کاهش پاسخ احساسی به بازار شود، ساخت پرتفوی داراییهاست. چون اگر پرتفوی به درستی چیده شده باشد با اینکار خیال شما تا حدودی راحت است که اگر یکی از سهام یا دارایی های موجود در پرتفوی افت کرد، مابقی آنها مانع از افت شدید سرمایه شما خواهد شد و فقط زمانهای کمی وجود داشته که همه بازارها به یک سمت حرکت کرده و تنوعسازی باعث محافظت از دارایی نشده است.
تنوعسازی داراییها میتواند اشکال مختلفی داشته باشد؛ سرمایهگذاری در صنایع مختلف، مناطق جغرافیایی مختلف، خرید انواع دیگر اوراق بهادار و حتی مصونسازی با بازارهای جایگزین مانند بازار مسکن. پس در بیشتر چرخههای طبیعی بازارها، استفاده از یک استراتژی تنوعسازی میتواند از کاهش شدید ارزش سرمایه جلوگیری کند و در نهایت راهکاری باشد برای جلوگیری از رفتار احساسی و هیجانی.
۲ – داشتن طرح و استراتژی
وجود یک استراتژی دقیق و نوشته شده روی کاغذ در سرمایهگذاری حیاتی است. برخی از موارد پیشنهادی که میتوانید مشخص کنید شامل این موارد است:
– اهداف سرمایهگذاری
– بازه زمانی سرمایهگذاری
– هدف کلی پرتفوی سرمایهگذاری
– استراتژی تغییرات در پرتفوی (چه زمانی در پرتفوی تغییرات ایجاد کنید)
و…
بسیاری از سرمایهگذاران موفق با اهداف قیمت و حدضرر کار میکنند، برای مثال استراتژی برخی از افراد این است که اگر قیمت سهام ۸ یا ۱۰ درصد از قیمت خرید آنها کاهش یافت آنرا میفروشند. از آن طرف، تصمیمگیری برای فروش سهام و زمان کسب سود کمی مشکل است. چون وقتی قیمت سهم در حال افزایش است، طمع افزایش قیمت باز هم ادامه مییابد باعث بروز دودلی میشود. در این زمان، سرمایهگذاران ممکن است تصمیم بگیرند بخشی از سهام خود را در قیمت فعلی و در قیمتهای بالاتر، مابقی سهام را بفروش برسانند.
۳ – عدم سرمایهگذاری با پول وام و قرض
به نظر شما شخصی مبتدی که برای خرید و فروش سهام از سرمایهای قرضی و وام استفاده میکند میتواند در بازار موفق شود؟ حرفهایهای بازار از این قاعده مستثنی هستند ولی شخصی عادی که اولین روزها و حتی اولین ماههای آشنایی با بورس را میگذراند در صورتی که بخواهد با سرمایهای که مالک آن نیست از بازار سود بدست آورد، معمولا نخواهد توانست از تاثیر احساسات و هیجانات در معاملات و سرمایهگذاریش اجتناب کند. زمانی که شما با سرمایهی خودتان در حال معامله هستید، نوسانات بازار احساسات مخرب کمتری در شما ایجاد میکند.
۴ – شروع سرمایهگذاری با مبالغ کم
همانطور که با سرمایههای بالا میتوان سودآوری بیشتری در بورس بدست آورد، میزان زیان احتمالی نیز با معاملات سنگین بیشتر میشود و همین عامل است که میتواند میزان استرس و هیجانات را افزایش دهد.
مخصوصا زمانی که یک سرمایهگذار مبتدی به معامله و سرمایهگذاری با مبالغ بالا عادت ندارد این موضوع معمولا به ضرر تمام میشود. رفتهرفته با افزایش میزان مهارت در بورس، میتوان حتی در معاملات با سرمایه بالا، کنترل بیشتری روی احساسات داشت.
۵ – پذیرش فرصتهای از دست رفته
یکی از احساساتی که میتواند مخصوصا باعث شتابزدگی در انجام معاملات سهام و سرمایهگذاری شود، احساس از دست دادن فرصت است. از آنجایی که هیچکدام از ما گوی جادویی نداریم، ما همیشه در حال از دست دادن فرصتها هستیم و خواهیم بود.
در صورتی که شما قصد خرید سهمی را داشتید ولی به هردلیلی آنرا نخریدید و یا نتوانستید بخرید و بعدا آن سهم رشد کرد به احتمال قوی آرزو میکنید که آن سهم را داشتید. البته آرزوکردن هیچ سودی برای شما نخواهد داشت وتوصیه بزرگان است که به جای آرزوکردن، روی رشد مهارت سرمایهگذاری و معاملهگریتان کار کنید تا فرصتهای بعدی را به موقع شناسایی کنید.
هیچکس در بورس وجود ندارد که از همه فرصتهای سودآوری استفاده کند و اگر این موضوع را بپذیرید، اقدامات احساسی و هیجانی شما در معاملات کاهش مییابد.
نتیجهگیری
شواهد نشان میدهد که بیشتر سرمایهگذاران احساسی برخورد میکنند و جریان پول را در زمان نامناسب ایجاد نموده و باعث کاهش بازدهی سرمایهگذاریشان میگردند. قبول داریم که سرمایهگذاری به دور از هیجانات و احساسات، در عمل مشکلتر است، مخصوصا اینکه عدم قطعیت، جز ذاتی بازارهای مالی به شمار می رود ولی شما می توانید ابتدا با شناسایی نقاط ضعف خود، اقدامات پیشگیرانه را برای کم
فومو چیست و چگونه در بازار مالی به آن دچار نشویم؟
احتمالا قبلا کلمه فومو یا fomo را شنیده اید. این کلمه مخفف عبارت fear of missing out و به معنای ترس از دست دادن است. fomo فقط در بازارهای مالی کاربرد ندارد و یک جنبه اجتماعی نیز دارد.
با بیشتر شدن نفوذ رسانه در مردم احتمال درگیر فومو شدن نیز بیشتر میشود. بعد از ورود به شبکههای اجتماعی اضطراب از دست دادن اخبار و اتفاقات جدید افراد را درگیر میکند.
فومو در بازارهای مالی اثر بدی دارد و باعث تصمیمهای عجولانه و اشتباه میشود. در این مقاله به چیستی فومو و نحوه اجتناب از آن خواهیم پرداخت.
فومو (fomo) چیست؟
این شرایط به ترس از دست دادن یک فرصت گفته میشود. بعد از ابتلا به fomo افراد برای از دست ندادن فرصت دست به اقدامات عجولانه و احساسی میزنند که گاها اشتباه نیز است.
اما ترس از دست دادن در بازار ارزهای دیجیتال به چه معناست؟
فومو در دنیای مالی زمانی اتفاق میافتد که این تصور به وجود بیاید که یک پروژه یا کوین فرصت بسیار مناسبی برای سرمایهگذاری است.
در این حالت اگه سرمایهگذارها یا معاملهگران به خوبی به احساس خود مسلط نباشند فورا سرمایه خود را وارد بازار میکنند و ممکن است ضرر کنند.
اثر fomo روی قیمت
fomo میتواند روی قیمت داراییها نیز اثر داشته باشد. در صورتی که رسانهها یا افراد معروف و تاثیر گذار شروع به ایجاد فومو برای یک ارز کنند، یک حباب قیمت برای آن به وجود خواهد آمد.
برای مثال اگر قیمت یک کوین شروع به رشد کند افراد با توجه به کوینهای موفق بازار انتظار دارند این رشد دائمی باشد. بنابرین اشخاص زیادی به امید رشد بیشتر و سود روی آن کوین سرمایهگذاری میکنند.
قیمت این دارایی تا مدتی رشد خواهد کرد. با این حال احساسات گذار هستند و سرمایهگذاران شروع به ترک کوین میکنند. در این میان افرادی هستند که به صورت هوشمند با برنامه قبلی وارد شده اند و در فرصت مناسب خارج خواهند شد.
محموع این اتفاقات باعث میشود دوباره قیمت دارایی افت کند.
ترس از دست دادن چه اثری روی سرمایهگذاری دارد؟
این ترس باعث میشود مکررا میزان سود خود را با دیگر سرمایهگذاران یا دوستان خود مقایسه کنید. این به مرور باعث میشود احساس کنید همیشه در حال از دست دادن فرصتهای طلایی سرمایهگذاری هستید.
این باعث میشود وارد معالات عجولانه و بیفکر شوید و ضرر کرده و سرمایه خود را از دست بدهید.
اما سوال اصلی این است:
دلیل به وجود آمدن فومو چیست؟
شاد نبودن
یکی از دلایل ترس از دست دادن ناراحتی است. پژوهشها نشان میدهند بیشتر افراد ناراحت از فومو رنج میبرند.
پس شروع میکنید به پرسیدن اینکه آیا بقیه بیشتر از شما خوشحالند؟ جواب برای پاسخ دادن به این سوال به چک کردن مداوم شبکههای اجتماعی رو میآورید.
یکی از نشانههای ابتلا به سندروم ترس از دست دادن چک کردن مداوم شبکههای اجتماعی است.
مقایسه کردن
اصلیترین دلیل ایجاد فومو این فکر است که بقیه از شما شادتر و موفقتر هستند. این مقایسه باعث میشود مدام حس کنید در حال از دست دادن فرصتها و موقعیتها هستید.
این مقایسه همچنین باعث میشود تا حدی درگیر چک کردن دیگران بهتر باشید که نتوانید به عنوان یک انسان واقعی در زندگی خود مشارکت داشته باشید.
چگونه از دچار شدن به فومو جلوگیری کنیم؟
۱. اجازه ندهید توصیههای مالی شما را دچار فومو کنند.
ممکن است در یک سایت مشاوره مالی، یک گروه تلگرام، یا توسط یک همکلاسی یا دوست با یک سرمایهگذاری جدید آشنا شوید. در این شرایط شاید احساس کنید همه روی پروژه جدید سرمایهگذاری کرده اند و فقط شما جا مانده اید. اما صبر کنید!
اجازه ندهید توصیههای مالی دیگران باعث فومو در شما شوند. قبل از هر سرمایهگذاری به خوبی فکر و تحقیق کنید تا دارایی خود را درگیر پروژههایی که درکی از نحوه کار آنها و ریسکهایشان ندارید نکنید.
۲. یک برنامه مالی داشته باشید.
اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خود را مشخص کنید و یک برنامه مالی طراحی کنید که این اهداف را پوشش دهد. در این برنامه میزان ضرر و سود خود را نیز مشخص کنید.
۳. از تعصب دوری کنید.
تقریبا همه آدمها تعصبات کوری دارند که روی واکنش آنها در برابر فومو اثر میگذارد. با آگاهی از این تعصبها و شناخت آنها میتوانید به آنها غلبه کنید. در اینجا دو نمونه از معروفترین این تعصبها را نام خواهیم برد.
تعصب تایید: برخی افراد همیشه تمایل دارند که تایید شوند. این باعث میشود به طور ناخودآگاه به دنبال مطالبی باشند که تصمیم و فکرشان را تایید کند. برای فرار از این نوع تعصب خود را به چالش بکشید و با ایدههایی مواجه شوید که کاملا مخالف نظر شما هستند.
این کار باعث میشود نسبت به سرمایهگذاری خود دید جدید و کاملا متفاوتی پیدا کنید.
اعتماد به نفس بیش از حد: گاهی اوقات ما بیش از حد به سرمایهگذاری و تصمیمات خود باور داریم. ممکن است در موقعیتی حس کنیم که یک استثناء هستیم که توانسته با وجود تمام مشکلات بازار و در حالی که بقیه ضرر کرده اند سود کند. این نقطه شروع پایان است.
عملکرد واقعی خود را صادقانه بررسی کنید. با این کار به نقاط ضعف و قوت خود پی میبرید و میتوانید پیشرفت کنید.
۴. یک نگاهی کلی به عملکرد بلند مدت خود داشته باشید.
اهداف مالی معمولا بلند مدت هستند. پولدار شدن یک شبه اتفاق نمیافتد. برای رسیدن به اهداف راه طولانی در پیش است. گاهی اوقات مکث کنید و عملکرد چند ساله خود را بررسی کنید تا ببینید چقدر به اهداف مالی خود رسیده اید.
به صورتی که با برنامه و نگاهی واقع بینانه وارد بازار شوید میتوانید از fomo اجتناب کنید و فقط بر اساس اهداف مالی خود تصمیم بگیرید.
کلام آخر
فومو یکی از احساسات مخرب و آسیب زنند بازار است که میتواند باعث شود تمام سرمایه خود را از دست بدهید. البته با آگاهی و اندیشه میتوان از بروز این حس جلوگیری کرد یا واکنش خوبی در برابر آن نشان داد.
دیدگاه شما