بررسی ارتباط ارزش افزوده اقتصادی و اهرم مالی با بازده سهام تعدیل شده براساس ریسک
سرمایه گذاری در شرکتها یک فرآیند دو بعدی(ریسک و بازده ) است. نمی توان یک پروژة سرمایه گذاری را
تنها بر اساس بازدهی بالا و بدون توجه به ریسک آن انتخاب کرد. از طرف دیگر امروزه برای سهامداران ثزوتآفرینی یک هدف بزرگ در مدیریت واحد تجاری است EVAیکی از معیارهای ثروت آفرینی است که در
مقایسه با سایر معیارها از مطلوبیت بیشتری برخوردار است . سهام شرکت ها دارای ریسک های متفاوتی هستند. در
نتیجه می توان بازده سهام شرکت ها را بر اساس ریسک سهام آنها تعدیل کرد تا قابلیت مقایسه بین بازده های سهاممختلف بازار میسر گردد. لذا هدف اصلی این تحقیق بررسی میزان همبستگی و قابلیت توضیح دهندگیEVA واهرم مالی برای معیارهای مختلف بازده سهام تعدیل شده بر اساس ریسک (RVAR, RVOL,α)بوده است.
جامعه آماری تحقیق شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشندکه 45 شرکت از آنها به عنوان
نمونه آماری انتخاب شدند. دوره تحقیق از سال 1382 تا 1386 می باشد و آزمون فرضیات تحقیق در سطح اطمینان95%انجام شده است.نتایج تحقیق نشان می دهد که بین EVAو اهرم مالی با بازده سهام تعدیل شده بر اساسریسک رابطه همبستگی معناداری برای هر یک از سال ها به صورت جداگانه و برای کلیه سال ها به صورتتجمعی مشاهده نشد؛ تنها در سال 1382 ارتباط همبستگی معناداری بینEVAوRVOLوجود دارد. بنابراین
نمی توان از متغیرهای ارزش افزوده اقتصادی و اهرم مالی برای پیش بینی بازده سهام تعدیل شده بر اساس ریسک
استفاده نمود.
کلیدواژهها
- ارزش افزوده اقتصادی
- اهرم مالی
- بازده سهام تعدیل شده بر اساس ریسک
عنوان مقاله [English]
Surveying the relationship between economic value added and financial leverage with risk- adjusted stock returns
نویسندگان [English]
- Ghodratollah Talebniya 1
- Mohammad Imani Barandagh 2
- Askar Pourreza 2
Investment in firms is an process two subsequent (Risk and return). In the
investment project cannot select only on base of return overhead ,too, we must
attend risk in our decision. Other hand ,now day for shareholder ,ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری wealth
earning is a topic purpose in the economic unit's management .Economic value
added(EVA) is a wealth earning measurement that in comparison of other
measurements has more utility. There are various risk for the firm's stocks .so ,
we can adjusted the return of firm's stocks on the base of stocks risk, that
sufficiency compression between various return stocks of market is possible .In
this, main purpose of research, study mater correlation and sufficiency
expression between EVA and financial leverage for various measurements riskadjusted
stock returns (RVAR , RVOL ,α).Statistical society of this research is
companies accepted in stock exchange of Tehran ,which ,forty five of them has
been selected as statistical sample. Research period is since 1382 to 1386.
hypothesis testing research done in confidence level 95 percent .Research
results show that ,there is no significant correlation between EVA and
financial leverage with risk- adjusted stock returns for each of years separately
and accumulated years and only there is a significant correlation between EVA
and RVOL in 1382
مقاله کنفرانس
بررسی تطبیقی ریسک و بازده سرمایه گذاری سیستم بانکی و بورس اوراق بهادار تهران
چکیده:
سرمایه گذاری یک امر ضروری و حیاتی در جهت رشد و توسعه اقتصادی هر کشور می باشد برای اینکه وجوه لازم جهت سرمایه گذاری فراهم آید، باید یکسری منابع برای تامین سرمایه وجود داشته باشد. اصلی ترین منبع برای تامین ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری سرمایه، پس انداز مردم یک جامعه است. بنابرین باید یک مگانیزم قوی وجود داشته باشد که این پس اندازه ها را به سوی بخش های تولیدی سوق دهد. در اینجاست که چگونگی تبدیل پس اندازها به سرمایه مطرح می گردد و این وظیفه بر عهده بازارهای پولی و مالی می باشد. بورس اوراق بهادار به عنوان بخشی از بازار مالی سعی می کند پس انداز های سرگردان را به سمت تولید سوق دهد. بانک های تجاری نیز به نوبه خود در جهت جلب و جذب سپرده های مردم تلاش می کنند. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تطبیقی ریسک و بازده سرمایه گذاری در سیستم بانکی و بورس اوراق بهادار تهران است روش تحقیق از نوع توصیفی پیمایشی بوده و به روش همبستگی و تطبیقی انجام شده است و قلمرو این پژوهش بررسی ریسک سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس و سپرده های بانک ها هاست و روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری ساده بوده و داده ها از مجلات و سالنامه های سازمان بورس اوراق بهادار، نرم افزار شرکت دنا سهم، سایت اینترنتی بورس اوراق بهادار تهران جمع آوری شده و درنرم افزار اس. پی. اس. اس واکسل آنالیز شده است. فرضیه های پژوهش بر این مطلب استوار است که بازده سرمایه گذاری در سهام شرکت های پذیرفته در بورس اوراق بهادار تهران رابطه ای با بازده پرداختی به سپرده گذاران توسط بانک ها دارد و در جایگاه مقایسه یکی از این دو شیوه با توجه به شاخص های ریسک و بازده سودآورتر است. پس از تحلیل داده ها به این نتیجه رسیدیم این دو شیوه سرمایه گذاری ارتباطی را از جنبه نرخ بازده سرمایه گذاری ندارند و سرمایه گذاری در سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس سود اورتر است. طبق نتیجه این پژوهش، بازدهی سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران از سپرده گذاری بانک ها بالاتر است.
ریسکهای سرمایهگذاری را بیشتر بشناسید
هر زمان که صحبت از ریسک به میان میآید، ناخودآگاه احساس هشدار و خطر در ذهن آدمی ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری فعال میشود. مخصوصا زمانی که پای انواع ریسکهای سرمایهگذاری در میان باشد.
- آیا ریسک کردن به خودی خود کار اشتباهی است؟
- از طرف دیگر، آیا کسی که خود را ریسکپذیر میداند باید بیمهابا دست به هر اقدامی بزند؟
اصطلاحا ریسک را میتوان احتمال عدم موفقیت تعریف کرد که معمولا ناشی از عدم اطمینان و ناآگاهی از نتیجه یک عمل است. به همین صورت، ریسک در مفاهیم مالی را میتوان عدم اطمینان از رسیدن به بازدهی مورد انتظار قلمداد کرد.
طبقهبندی سرمایهگذاران از منظر پذیرش ریسک
هر فردی قبل از شروع سرمایهگذاری حتما باید ارزیابی کند که تا چه اندازه توانایی پذیرش ریسک یا به عبارت دیگری عدم موفقیت دارد. در بیشتر مواقع، انتظار میرود هر اندازه که افراد، ریسک بیشتری میپذیرند، در عوض بازده بیشتری به عنوان پاداش ریسکی که متحمل شدهاند، دریافت کنند.
در همین راستا، سرمایهگذاران با توجه به تحملی ریسکی که دارند به سه گروه زیر طبقهبندی میشوند.
ریسکپذیر
این افراد معمولا در سرمایهگذاری رویکردی جسورانه دارند و میتوانند تا درجهای از ریسک را تحمل کنند. به این معنی که با علم بر عدم قطعیت بازدهی، سرمایهگذاری میکنند. البته به این معنا نیست که کورکورانه و بدون تحقیق اقدام میکنند. این افراد ممکن است به سرمایهگذاری در سپردههای بانکی و یا اوراق درآمد ثابت علاقهای نشان ندهند، در عوض سرمایهگذاری در سهام، سکه و ارزهای دیجیتال را ترجیح میدهند.
طرح سرمایهگذاری شاهین و طاووس در مانو، مناسب این افراد است. بیشتر سرمایه جمعآوری شده در این طرح، به سهام شرکتهای بورسی و فرابورسی اختصاص مییابد و به همین خاطر ممکن است در بازههای زمانی، حتی منفی نیز شوند ولی با نگاهی به بازدهی این طرحها در چند سال اخیر، بازدهی همواره از تورم بیشتر بوده و سودهای خوبی را نصیب سرمایه گذارانش کرده است.
ریسکگریز
افراد ریسکگریز زمانی که فرصت سرمایهگذاری مییابند در ابتدا به احتمال ضرر آن نگاه میکنند، و ممکن است با وجود احتمال سود بالا، به خاطر ریسکی که وجود دارد، از سرمایهگذاری در آن موقعیت خودداری کنند. افراد این گروه، تمایل بیشتری به سرمایهگذاری در سپردههای بانکی و اوراق مشارکت درآمد ثابت دارند. طرح سرمایهگذاری آمین در مدیریت ثروت مانو نیز مناسب این افراد است. این طرح برای افرادی که به دنبال دریافت سود نقدی ماهیانه تقریبا ثابتی هستند، مناسب است.
خنثی (نسبت به ریسک)
ریسکخنثی اصطلاحی است که برای سرمایهگذاران بیتفاوت به ریسک به کار گرفته میشود. این افراد در تصمیمگیریهای خود هیچ توجهی به ریسک ندارند. اگر شما دو گزینه سرمایهگذاری به این افراد ارائه دهید، بدون توجه به میزان ریسک آنها، گزینهای را انتخاب میکنند که بیشترین بازده مورد انتظار را داشته باشد. در واقع، سطح ریسک سرمایهگذاری برای این دسته افراد، یک فاکتور نامربوط است.
ریسکپذیری مهارت است یا ویژگی؟
ریسکپذیری یک ویژگی فردی است و همه افراد، درجهای از آن را در خود احساس میکنند و این تفاوت در سطح ریسکپذیری با توجه به موقعیت شغلی و جغرافیایی، سن، سطح درآمد و فاکتورهای دیگر، متفاوت است. با این توصیف ممکن است درجه ریسکپذیری شما از پدر، همکار و ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری دوستتان بیشتر یا کمتر باشد.
با این حال ریسک کردن یک مهارت است و مانند بسیاری از مهارتهای دیگر، میتوانیم آن را بهبود دهیم. به عنوان مثال ممکن است فردی اشتهای زیادی داشته باشد، ولی این به آن معنا نیست که او حتما باید چاق باشد. او میتواند مهارت کنترل وزن و هنر غذا خوردن را بیاموزد و همیشه در وزن دلخواه خود باشد.
این مسئله در سرمایهگذاری هم نمود پیدا میکند. مهارتهایی برای مدیریت ریسک وجود دارد که افراد میتوانند با رعایت آن اصول، از به خطر انداختن سرمایه خود جلوگیری کنند.
طرحهای سرمایهگذاری مانو به گونهای تنظیم شده است که همه افراد متناسب با درجه ریسکپذیری خود بتوانند با هر سطح از دانش تخصصی از فرصتهای سرمایهگذاری بهرهمند شوند.
انواع ریسکهای سرمایهگذاری
حال که با مفهوم ریسک آشنا شدید، بد نیست که با انواع ریسکهای سرمایهگذاری که ممکن است با آن روبرو شوید، آشنا شوید. ریسکها به طور کلی ترکیبی از ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک است.
ریسک سیستماتیک
در واقع ریسکی که ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری مربوط به کل بازار است و نه تنها روی یک سهم یا یک صنعت بلکه روی کل بازار تاثیر میگذارد را اصطلاحا ریسک سیستماتیک، ریسک غیرقابل حذف یا ریسک بازار میگویند. برای کنترل این ریسک معمولا از استراتژیهای پوشش ریسک استفاده میکنند. این ریسک همواره با بازار سهام همراه خواهد بود، زیرا از فاکتورهای اقتصاد کلان مثل جنگ، تحریمهای سیاسی و اقتصادی، نرخ بهره، تورم و عوامل دیگر تاثیر میپذیرد. برای اندازهگیری این ریسک از مفهومی به نام بتا استفاده میکنند که در مقاله دیگری به آن پرداخته میشود. از انواع ریسک سیستماتیک میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
ریسک تورم
همانطور که از اسم این ریسک مشخص است، این ریسک به قدرت خرید یا تورم ارتباط دارد. فرض کنید تورم سالیانه کشور حدود 30 درصد باشد و شما در سرمایهگذاری خود، 50 درصد سود میکنید. در این حالت بازدهی خوبی به دست آوردهاید چرا که 20 درصد به قدرت خرید شما اضافه شده است. حال فرض کنید، تورم 40 درصد افزایش پیدا کند و بازدهی شما همان 50 درصد باشد، چه اتفاقی رخ داد؟! آیا دوباره این سرمایهگذاری برای شما جذاب است؟ به این نوع ریسک که ناشی از افزایش تورم در کشور است، ریسک تورم (Inflation Risk) میگویند.
ریسک نرخ بهره
با توضیح یک مثال، این نوع ریسک را بیشتر توضیح میدهیم. فرض کنید میخواهید بین سپردهگذاری در بانک با نرخ سود ثابت ۱۸ درصد و خرید سهامی که انتظار دارید در یک سال 30 درصد بازدهی داشته باشد، یکی را انتخاب کنید. ممکن است به خاطر تمایل به ریسکی که دارید به خاطر اختلاف 12 درصدی سود، سهام را انتخاب کنید. بعد از مدتی بانک مرکزی تصمیم میگیرد سود سپردهگذاری را از 18 درصد به 24 درصد افزایش دهد. آیا با این اتفاق که اختلاف 6 درصد شد، باز هم ریسک میکنید و سهام را انتخاب میکنید؟ به این نوع ریسک که به نرخ بهره اعلامی از طرف بانک مرکزی بستگی دارد، اصطلاحا ریسک نرخ بهره (Interest Rate Risk) میگویند.
ریسک سیاسی
ریسک سیاسی، ریسکی در نظر گرفته میشود که سیاست یا اقتصاد یک کشور میتواند بر سرمایهگذاریها تأثیر منفی بگذارد. برخی از نمونههای ریسک سیاسی شامل موانع تجاری، تحریم، مالیات و قانونگذاریها باشد.
ریسک نرخ ارز (ریسک ارزی)
یکی از مهمترین ریسکهای سرمایهگذاری که در سالهای اخیر بسیار تاثیرگذار بوده است، میتواند افزایش نرخ ارز باشد. ممکن است تغییر در ارزش دلار و یا دیگر ارزهای خارجی، در طول دوره سرمایهگذاری بر بازدهی شما تاثیر منفی داشته باشد. این ریسک میتواند بر سرمایهگذاری در شرکتهایی که مراوده مالی ارزی دارند بسیار چشمگیر باشد.
ریسک غیرسیستماتیک
این ریسک مربوط به شرکت یا یک صنعت خاص است و از آن جایی که میتوان با متنوعسازی و تشکیل سبد سرمایهگذاری، آن را کاهش داد به آن ریسک حذف شدنی هم گفته میشود.
به عنوان مثال اگر تعرفه واردات خودرو، نرخ خوراک پتروشیمیها و هزینه حمل و نقل و مواردی از این قبیل که روی سودآوری یک شرکت تاثیرگذار است رخ دهد، سهام آن شرکت متحمل ریسک غیرسیستماتیک میشوند. ریسکهای غیر سیستماتیک انواع مختلفی دارند.
ریسک تجاری
نوع اول ریسک غیرسیستماتیک، ریسک تجاری است. ریسک تجاری زمانی بوجود میآید که در مورد درآمد عملیاتی عدم اطمینان و قطعیت وجود دارد. شرکتهای خدماتی جریان درآمدی نسبتاً ثابت و پایدار دارند و اینطور به نظر میرسد که ریسک تجاری کمتری دارند. با این حال، شرکتهایی مانند تولیدکنندگان خودرو سطح درآمد عملیاتی ناپایداری دارند و بنابراین ریسک تجاری بیشتری خواهند داشت.
ریسک مالی
نوع دوم ریسک غیرسیستماتیک، ریسک مالی است، یعنی ریسکی که ساختار مالی یک شرکت روی ارزش سرمایهگذاری آن تأثیر منفی بگذارد. مشاغل، نهادهای دولتی، بازارهای مالی و افراد میتوانند در معرض خطر مالی قرار گیرند.
ریسک مدیر سرمایهگذاری
ریسک مدیر سرمایهگذاری ریسکی است که با مهارت مدیر یک صندوق سرمایهگذاری همراه است. این ریسک میتواند به تغییر در سبک سرمایهگذاری یا تغییر در تیم مدیریت اشاره داشته باشد. اساساً، کلیه زیانهای ناشی از اشتباهات، سهلانگاری و بیکفایتی مدیران یک سبد مالی، در معرض ریسک مدیر سرمایهگذاری قرار میگیرند.
ریسک نقدشوندگی
ریسک نقدشوندگی، نشاندهنده توانایی فروش سریع یک سرمایهگذاری با قیمت منصفانه است. به عبارت دیگر، این ریسک به توانایی تبدیل به وجه نقد کردن دارایی در بازار برمیگردد. به عنوان مثال املاک و مستغلات قابل فروش هستند ولی معمولا سریع تبدیل به نقد نمیشوند. از طرف دیگر معمولا سهام بنیادی، در کسری از ثانیه به فروش میرسد.
سخن پایانی
شما باید خود را بشناسید و بدانید تا چه حدی تحمل ریسک دارید و با ویژگیهای آن بازار و ریسکهای سرمایهگذاری در آن آشنا باشید. باید تا آنجا که امکان دارد، سرمایهگذاریهای خود را متنوع کنید تا سطح ریسک غیرسیستماتیک خود را کاهش دهید. با این حال، به یاد داشته باشید که ریسک سیستماتیک از کنترل شما خارج است و به اقتصاد بستگی دارد. در کل عدم قطعیت ذات سرمایهگذاری است و با افزایش آگاهی، آموزش و تحقیق تنها میتوان از این عدم قطعیت کاست.
تیم متخصص مدیریت ثروت مانو تلاش میکند در استراتژیهای معاملاتی خود تمامی ریسکهای سرمایهگذاری را در نظر بگیرد و با کمترین ریسک، بیشترین بازدهی ممکن را برای مشتریانش شناسایی کند.
بررسی رابطه رشد فروش و شاخص مالی با بازده سهام در بورس
در ادبیات مالی به معیار ریسک سیستماتیک، بتا ( b ) می گویند. به عبارت دیگر بتا معیاری است که حساسیت بازده یک سهم را نسبت به بازده بازار نشان می دهد. مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای یکی از مدلهای پیش بینی بازده سهام است که برای سالهای زیادی مورد استفاده قرار گرفته است. در این مدل فرض می شود که سرمایه گذاران فقط می توانند بازده اضافی را با تحمل ریسک اضافی کسب کنند. در این مدل اگر هدف سرمایه گذار کسب بازده بیشتر از بازده بازار باشد ریسک بالاتری از ریسک بازار را تحمل می کند. ضریب بتا در این مدل توانایی لازم را پیش بینی بازده سهام دارد و یکی از عوامل مهم برای تصمیم گیری درباره خرید و فروش سهام یک شرکت، پیش بینی بازده سهام آن شرکت است .
بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای، مدل درستی است و در دنیای واقعی نیز با بازده رابطه دارد و تا حدودی نیز شواهد تجربی اولیه این نظریه را تا حدودی تأیید کرده است. از سوی دیگر شواهد تجربی سالهای اخیر و مطالعات انجام شده در بسیاری از کشورها این نظریه را با چالشهای مهمی مواجه ساخته است به طوری که ادعا می شود بتا به عنوان شاخص ریسک سیتستماتیک توان تشریح رابطه بین ریسک و بازده را در دوره های بلند مدت از دست داده است. این در حالی است که متغیرهای دیگری نظیر رشد فروش و شاخص بحران مالی نیز بر بازده سهام تاثیر گذار هستند و ممکن است جایگزینهای بهتری نسبت به بتا به شمار آیند. از این رو این متغیرهایی که توسط این مدل توضیح داده نمی شوند اغلب تحت عنوان استثنائات بازده سهام مطرح می شوند.
رشد فروش یکی از شاخص های ارزیابی فعالیت شرکت می باشد رشد مستمر درآمد فروش و سود شرکت منجر به آن می شود که بازار ریسک کمتری برای شرکت در ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری نظر بگیرد. از طرفی شاخص بحران مالی یکی از شاخص های مطلوب جهت ارزیابی قدرت پرداخت بدهی ها و قابلیت نقدینگی شرکت ها می باشد که با استفاده از اطلاعات حسابداری می توان بحران مالی شرکتها را پیش بینی نمود و سرمایه گذاران، اعتبار دهندگان و کارکنان شرکت را در خصوص از بین رفتن کنترل در شرکت آگاه نمود. در این تحقیق موارد زیر مورد توجه قرار می گیرد.
مفاهیم ریسک و بازده
رشته سرمایه گذاری معمولاً به دو قسمت « تجزیه و تحلیل اوراق بهادار » و « مدیریت مجموعه سرمایه گذاری » ( پر تفلیو ) تقسیم می شود. عمده کار تجزیه و تحلیل اوراق بهادار، ارزشیابی دارایی های مالی است و ارزش ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری تابعی است از ریسک و بازده. بنابراین، در مطالعه سرمایه گذاری این دو مفهوم از اهمیت خاصی برخوردار هستند. برای تجزیه و تحلیل نهایی و تصمیم گیری در انتخاب اوراق بهادار از رابطه ریسک و بازده مورد انتظار استفاده می شود. چرا که این رابطه معنای تأمین مالی در کل و سرمایه گذاری به طور اخص می باشد.
هدف سرمایه گذاران حداکثرکردن بازده مورد انتظار است، اگر چه در راستای حداکثر کردن بازده آنها همواره قصد دارند ریسک را نیز کاهش دهند. بازده در فرآیند سرمایه گذاری نیروی محرکی است که ایجاد انگیزه می کند وپاداشی برای سرمایه گذاران محسوب می شود. بازده ناشی از سرمایه گذاری برای سرمایه گذاران از اهمیت خاصی برخوردار است، برای اینکه تمامی فعالیتهای سرمایه گذاری در راستای کسب بازده صورت می گیرد. ارزیابی بازده، تنها راه منطقی ( قبل از ارزیابی ریسک ) است که سرمایه گذاران می توانند برای مقایسه سرمایه گذاری های جایگزین ومتفاوت از هم انجام دهند. برای درک بهتر عملکرد سرمایه گذاری، اندازه گیری بازده واقعی (مربوط به گذشته ) لازم است. مخصوصاً اینکه برای بازدهی مربوط به گذشته در تخمین پیش بینی بازده های آتی اهمیت به سزایی دارد
با توجه به مشکلات مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای، در سالهای اخیر تحقیقات متعددی در مورد وجود استثنائات بازده سهام در بازار سرمایه صورت گرفته است. به عبارت دیگر، متغیرهای دیگری وجود دارند که احتمال دارد بهتر از بتا (شاخص ریسک سیستماتیک ) نوسانات بازده سهام را توضیح دهند.
از نخستین بررسی ها می توان به تحقیقات بانز در سال 1981 اشاره کرد. نتایج بررسی های وی منجر به معرفی اثر اندازه شرکت گردید. در سالهای اخیر دو متغیر اندازه شرکت ونسبت سهام با هم به کار گرفته شده اند. فاما و فرنچ در سال 1992نشان دادن که این دو متغیر به همراه عامل بازار، متوسط بازدهی را توضیح می دهند. همچنین فاما و فرنچ در سال1993 اثر اندازه شرکت و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار حقوق صاحبان سهام را به عنوان دو فاکتور ریسک ارائه کردند که در مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای نادیده گرفته شده بودند.تحقیقات فاما و فرنچ در سال 1996 نیز نشان داد که کسب بازده غیر عادی تحت تأثیر متغیرهایی از قبیل نسبت قیمت به سود، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام، نسبت جریان نقدی به قیمت سهام و نرخ رشد فروش گذشته، می باشد. ونگ ،2001، نیز در تحقیق خود به برسی رشد فروش و شاخص بحران مالی با استفاده از داده های S & P 500 طی دوره زمانی 1998-1988 و با استفاده از رگرسیون های سری زمانی پرداخت. نتایج تحقیق وی حاکی از آن بود.
که این دو عامل در بازار ایالات متحده وجود دارد. هر چند قدرت توضیحی این دو متغیر در تشریح بازده سهام در مقایسه با اثر اندازه شرکت و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار حقوق صاحبان سهام فاما وفرنچ ناچیز بود.
در مورد تحقیقات داخلی نیز می توان به تحقیقات انجام شده توسط حمید حقیقت ،1385، که تأثیر دو عامل رشد فروش و شاخص بحران مالی را در پیش بینی بازده سهام با استفاده از روش شناسایی فاما و فرنچ ،1995، همراه با بکارگیری رگرسیون خطی ساده و چند متغیره مورد بررسی قرار داد اشاره کرد. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که ترکیب عوامل رشد فروش و شاخص بحران مالی فاقد قدرت توضیحی لازم در تشریح میانگین بازدهی سهام شرکتهای مورد مطالعه است. همچنین می توان به تحقیق نمازی ،1383، درباره سودمندی متغیرهای حسابداری در پیش بینی ریسک سیستماتیک شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران اشاره کرد. نتایج این تحقیق حاکی از آن بود که در سطح رگرسیون ساده بین دوازه متغیر تحقیق (از هفده متغیر تحقیق)، با ریسک سیستماتیک رابطه معنا دار وجود دارد.
هدف این تحقیق بررسی وجود دو استثناء رشد فروش و شاخص بحران مالی در بورس اوراق بهادار تهران و رابطه بین این دو عامل با بازده سهام بوده است. با توجه به هدف یاد شده در این تحقیق سه فرضیه بیان شد . در فرضیه اول رابطه بین رشد فروش با بازده سهام مورد بررسی قرار گرفت که نتایج حاکی از آن بود که رشد فروش به عنوان یک استثناء در بازار اوراق بهادار مطرح نمی باشد . در فرضیه دوم رابطه بین شاخص بحران مالی با بازده سهام مورد برسی قرار گرفت که نتایج حاکی از آن بود که رابطه معنی داری بین شاخص بحران مالی و میانگین بازدهی سهام وجود ندارد .
در فرضیه سوم رابطه بین دو عامل رشد فروش و شاخص بحران مالی با بازده سهام مورد بررسی قرار گرفت با توجه به نوع بیان فرضیه مدلهای رگرسیونی در دو گام ارایه گردید. در گام اول رابطه بین شاخص بحران مالی و رشد فروش با بازده سهام مورد برسی قرار گرفت که نتیجه حاکی از آن است زمانی که شاخص بحران مالی و رشد فروش با همدیگردر مدل قرار می گیرند مقدارضریب تعیین بیشتر می شود.در گام دوم نیز اثر ترکیب دو متغیر مستقل شاخص بحران مالی و رشد فروش بر بازده سهام مورد توجه قرا ر گرفت نتایج بدست آمده حاکی ازآن بود که ترکیب دو عامل فوق قدرت توضیحی کافی در تشریح بازدهی سهام ندارد . اما ضریب تعیین بدست آمده بیشتر از زمانی است که فقط از یکی از عوامل فوق استفاده می شود.
نتایج حاصله از این تحقییق با نتایج تحقیقات انجام شده مشابه توسط ونگ ،2001، مطابقت دارد با این تفاوت که در تحقیق ونگ دوره های سه ماهه برای محاسبه بازده و متغیرهای تحقیق مورد استفاده قرار گرفته بود.
همچنین نتیجه این تحقیق با تحقیق انجام شده توسط حمید حقیقت ،1385، نیز مطابقت دارد با این تفاوت که در آن تحقیق برای شناسایی متغیرهای مستقل از روش شناسایی فاما و فرنچ ،1995، همراه با بکارگیری رگرسیون خطی ساده و چند متغیره استفاده شده است و نیز تأثیر عوامل رشد فروش و شاخص بحران مالی در تشریح میانگین بازدهی سهام شرکتها مورد برسی قرار گرفته بود
ریسک چیست
معمولا زمانی که صحبت از انواع ریسک به میان میآید، کلمه خطر برجسته میشود؛ اما باید بدانیم که ریسک ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری فقط دربردارنده خطر و مفهومی منفی نیست.
ریسک در معنای کلی، نا اطمینانی از آینده را نشان میدهد. ممکن است ما خود را در معرض ریسک قرار دهیم و با فرصتهای مثبت مواجه شویم. این فرصتهای مثبت در مفاهیم مالی قابل توضیح هستند. بنابراین ریسک دارای دو بعد مثبت و منفی است.
عموماً مفهوم ریسک در مالی و سرمایهگذاری مورد توجه است. در مقاله پیش رو قصد داریم به توضیح انواع ریسک بپردازیم.
چرا ریسک وجود دارد و انواع آن کدامند؟
از آغاز پیدایش تمدن، انسانها همواره با عوامل متغیر و خطرهای زیادی مواجه بودهاند و احتمال خسارت همواره وجود داشته است. انسان نخستین با مخاطرات طبیعی مواجه بوده و به تدریج آموخته است که اتفاقات ناخوشایند را پیشبینی کند و برای مقابله با آنها آماده باشد.
هر چه میزان رشد و پیشرفت انسان بیشتر میشود، در معرض تصمیمگیریها و پیچیدگیهای بیشتری قرار میگیرد و در معرض ریسکهای بیشتری قرار میگیرد.
به طور کلی، موقعیتهای ریسکی که افراد با آن مواجه میشوند معمولا شامل دو دسته میشود:
ریسک واقعی یا خالص (Pure Risk)
این ریسکها در واقع همان خطرات فیزیکی مثل خطر تصادف، بیماری، طلاق، بلایای طبیعی و …. هستند که عمدتا در اختیار ما نیستند و در صورت وقوع، نتیجهای جز خسارت ندارند. این ریسکها عموماً قابلیت بیمه شدن دارند و همیشه موجب زیان میشوند.
ریسک ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری سوداگرانه یا پویا
این نوع ریسکها معمولا در شرایط اقتصادی قابل اندازهگیری هستند و نتیجه احتمالی آنها میتواند سود یا زیان باشد. انواع سرمایهگذاریهای اقتصادی، بازیهای مبتنی بر شرطبندی، از جمله چنین ریسکهایی هستند.
ریسکهای نوع اول کاملا زیان ده هستند و با بیمه کردن میتوان خسارات ناشی از آن را کاهش داد. اما ریسکهای نوع دوم میتوانند به نتایج مثبت و سود ده ختم شوند. در ادامه به تقسیم بندی ریسکهای پویا که در سرمایهگذاری با آن مواجه هستیم، میپردازیم.
بهتر است ابتدا “مفهوم ریسک” در سرمایهگذاری را تعریف کنیم، در مفهوم مالی به احتمال اختلاف میان بازده مورد انتظار و بازده واقعی ریسک گفته میشود. این انحراف بازده میتواند مثبت یا منفی باشد، هر اندازه احتمال عدم موفقیت در سرمایهگذاری بیشتر باشد، در اصطلاح گفته میشود که ریسک سرمایهگذاری بیشتر خواهد بود.
طبقه بندی افراد از نظر پذیرش انواع ریسک
سرمایهگذاران را از منظر پذیرش ریسک میتوان به سه دسته تقسیم نمود:
- افراد ریسکگریز: این افراد رویکرد محافظهکارانه دارند. این ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری شخص ترجیح میدهد، بازده مطمئنی داشته باشد و احتمال موفقیت وی بالا باشد.
- افراد ریسکپذیر: این افراد رویکرد جسورانه دارند شخص ریسک بالا را به منظور دریافت سود بالاتر میپذیرد.
- افراد خنثی نسبت به ریسک: سومین گروه افرادی هستند که به اصطلاح آنها را ریسک خنثی مینامند. این افراد ارزش پولی را مقدار ارزش اسمی آن میدانند.
ریسکپذیری و ریسک گریزی به معنای به استقبال ریسک رفتن و از ریسک فراری بودن نیست. بلکه نشان میدهد، افراد ریسک گریز در ازای پذیرش یک واحد ریسک بیشتر، بازدهی بیشتری نسبت به یک واحد ریسکپذیرفته شده قبلی انتظار دارند.
همچنین افراد ریسکپذیر در ازای پذیرش یک واحد ریسک بیشتر، بازدهی کمتری نسبت به یک واحد ریسکپذیرفته شده قبلی توقع دارند.
این اصل که کسب بازده بالاتر تنها با پذیرش ریسک بیشتر امکان پذیر است بیانگر این حقیقت است که نمیتوان ریسک نکرد و بازده به دست آورد و در مقابل نیز اگر سرمایهگذاری ریسک بالاتری بپذیرد به طور طبیعی باید انتظار بازده بالاتری داشته باشد.
در واقع شما با پذیرش ریسک بیشتر پاداش دریافت میکنید که به آن صرف ریسک میگویند. صرف ریسک در سرمایهگذاریهایی که ریسک بالاتری دارند، بیشتر است.
معیارهای سنجش انواع ریسک سرمایه گذاری
برای اندازهگیری ریسک سرمایهگذاری معیارهای متفاوتی وجود دارد که یکی از مهمترین آنها انحراف معیار بازده تاریخی یا میانگین یک سرمایهگذاری است.
بالا بودن انحراف معیار محاسبه شده نشاندهنده بالا بودن ریسک سرمایهگذاری میباشد. شرکتهای بسیاری زمان و منابع مالی خود را صرف شناسایی ریسکهای متفاوتی که در معرض آن هستند قرار داده تا بتوانند ریسک خود را ارزیابی و مدیریت کنند. عموماً ریسکهای سرمایهگذاری، به دو نوع اساسی تقسیم میشود:
۱- ریسک سیستماتیک
این نوع ریسک، مربوط به شرایط سیاسی و اقتصادی کلان جامعه است که قابل حذف نیست. ریسک سیتماتیک بر کل بازار اثر میگذارد و محدود به صنعت خاص نیست.
۲- ریسک غیرسیستماتیک
برخلاف ریسک سیستماتیک، این نوع ریسک قابل کنترل و کاهش است. ما میتوانیم شرکتی را که در اثر تصمیمگیریهای نادرست یا شرایط بحرانی با افت ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری قیمتی مواجه شده را خریداری نکنیم و از این ریسک جلوگیری کنیم. به جز دو مورد فوق، انواع دیگری نیز از ریسک وجود دارد که برخی زیرمجموعه همین دو نوع ریسک هستند.
۳- ریسک نرخ سود (Interest rate risk)
اگر چند گزینه برای سرمایهگذاری داشته باشیم، این نوع ریسک مطرح میشود. به عنوان مثال سرمایهگذاری در سهام یا اوراق مشارکت. تفاوت نرخ سود این دو سرمایهگذاری میتواند ما را به یکی از دو گزینه که ریسک کمتری برای ما دارد، سوق دهد.
مثلاً اگر خرید سهام ۲۰ درصد سود و خرید اوراق سود ثابت ۱۵ درصدی داشته باشد و بانک سود اوراق را تا سطح ۲۰ درصد افزایش دهد در این صورت به صرفه است که با ریسک کمتری اوراق خریداری کنیم نه سهام. این نوع ریسک معمولا روی اوراق مشارکت و اوراق بدهی بیشتر اثر میگذارد.
۴- ریسک تورم (Inflation risk)
رشد نرخ تورم باعث میشود بر بازدهی سرمایهگذاری موثر است؛ زیرا بازدهی خالص از اختلاف بازدهی ناخالص و نرخ تورم حاصل میشود. به طور مثال اگر انتظار بازدهی ۵۰ درصدی داشته باشیم و نرخ تورم سالانه ۱۵ درصد داشته، در نهایت ۳۵ درصد بازدهی خواهیم داشت.
هرچه نرخ تورم افزایش یابد از میزان بازدهی ما در این حالت کاسته میشود. پس باید سرمایهگذاری انتخاب کنیم که بازدهی بیشتری داشته و در نهایت پس از کسر تورم، رضایت ما را فراهم کند. به این نوع ریسک که در اثر افزایش نرخ تورم به فرد تحمیل میشود، ریسک تورم میگویند.
۵- ریسک مالی (Financial risk)
شرکتها در صورتهای مالی خود بخشی تحت عنوان، تسهیلات و تعهدات مالی دارند. هرچه تعهدات مالی شرکت و وامهای دریافتی بیشتر باشد، توان شرکت جهت توسعه و گسترش و افزایش سوددهی کاهش مییابد. به این نوع ریسک، ریسک مالی گفته میشود.
بسیاری از سرمایهگذاران با لحاظ این نکته سهام شرکتها را خریداری میکنند و از شرکتهایی که تعهدات مالی زیادی دارند به دلیل ریسک مالی فاصله گرفته و به سراغ گزینههای کم ریسک تر میروند.
۶- ریسک نقدشوندگی (liquidity risk)
دارایی مطلوب، دارایی است که قدرت نقدشوندگی بالا دارد. اگر دارایی به راحتی فروش نرود، صاحب آن دارایی، با ریسک نقدشوندگی مواجه است.
در مورد سهام نیز این ریسک وجود دارد. فرض کنید قصد دارید سهام شرکتی را در بازار به فروش برسانید ولی به دلیل عملکرد نامناسب شرکت، کسی سهام را نمیخرد. در این حالت شما با ریسک نقد شوندگی مواجه هستید. هرچه سرعت خرید و فروش سهمی بیشتر باشد و معاملات آن را روانتر باشد این ریسک در آن کم رنگتر است.
۷- ریسک نرخ ارز (currency risk)
در مورد شرکتهای واردات محور، ریسک نرخ ارز بسیار با اهمیت است. اگر شرکت مورد نظر شما، عمده مواد اولیه خود را وارد میکند، با رشد نرخ ارز، درگیر چالش ریسک نرخ ارز خواهد شد و هزینه زیادی را متحمل میشود.
با رشد هزینهها، سود دهی شرکت کاسته شده و نتیجه نهایی، عدم رغبت سرمایهگذاران به خرید شرکت مذکور است. البته این ریسک، نوعی ریسک غیر سیتماتیک محسوب میشود که توسط شرکتها قابل کنترل نیست.
۸- ریسک تجاری
در ریسک تجاری به این موضوع توجه میشود که آیا شرکت قادر به فروش محصولات و تامین هزینههای عملیاتی خود است یا خیر؟ به عبارتی، ریسک تجاری کلیه هزینههای یک کسب و کار برای عملیاتی ماندن را در نظر میگیرد.
این هزینهها شامل حقوق، هزینه تولید، اجاره تسهیلات، دفتر و هزینههای اداری میشود. سطح ریسک تجاری یک شرکت تحت تأثیر عواملی مانند هزینه کالاها، حاشیه سود، رقابت و سطح کلی تقاضا برای محصولات یا خدماتی است که میفروشد، میباشد.
۹- ریسک اعتباری یا ریسک نکول
ریسک اعتباری یا نکول، ریسک عدم بازپرداخت سود یا اصل بدهی قلمداد میشود. این نوع ریسک برای سرمایهگذاران اوراق قرضه، نگران کننده است. اوراق قرضه دولتی، کمترین میزان ریسک نکول و به همین ترتیب کمترین بازده را دارند.
از طرف دیگر اوراق بهادار شرکت، دارای بالاترین میزان ریسک نکول و در نتیجه نرخ بهره بالاتر هستند.
۱۰- ریسک کشور
ریسک کشور، به عدم توانایی یک کشور در پرداخت تعهدات مالی گفته میشود. در صورت بروز چنین ریسکی، به عملکرد سایر بخشهای مالی کشور نیز صدمه وارد میشود. آسیب سایر کشورهای در ارتباط با آن نیز محتمل است. این ریسک در غالب کشورهای در حال توسعه که کسری بودجه شدید دارند، رخ میدهد.
۱۱- ریسک سیاسی
ریسک سیاسی زیرمجموعه ریسک سیستماتیک است. در این حالت، بیثباتی سیاسی، جنگ، کنترلهای نظامی، تغییر قوانین دولتی، روی تصمیمهای سرمایهگذاری اثر میگذارد. این نوع ریسک با عنوان ریسک ژئوپلیتیک نیز شناخته میشود. نکتهای که در مورد این ریسک وجود دارد، آن است که هر چه افق زمانی سرمایهگذاری طولانیتر شود، این ریسک بیشتر میشود.
جمع بندی انواع ریسک
در این مقاله با تعریف ریسک آشنا شدیم. انواع مختلف ریسک از منظرهای مختلف را بررسی کردیم. همچنین با طبقه بندی پذیرش ریسک در افراد مختلف، آشنا شدیم.
به طور کلی، ریسکهایی که با آن مواجه هستیم؛ دو نوع قابل پویا و خالص هستند. ریسکهای خالص عموماً زیان ده هستند و هدف ما صرفا کنترل ریسکهای پویا است. به منظور کاهش زیانهای ناشی از ریسکهای سرمایهگذاری، چندین راه حل وجود دارد.
لازم به ذکر است که ما قادر نیستیم همه ریسکهای سرمایهگذاری را مهار کنیم. بلکه با دانش و تجربه حاصل از مدیریت ریسک میتوانیم آن را به سطح قابل تحملی کاهش دهیم. یکی از راههای کاهش ریسک سرمایهگذاری، سبد دارایی است.
در واقع با سرمایهگذاری در چند سهام، ریسک کلی سبد سهام کمتر از مجموع ریسکهای تک تک سهام خواهد شد. استفاده از تنوع بخشی این امکان را فراهم میکند که با کنار هم قراردادن داراییهای مالی متنوع ریسک کمتری را متحمل شویم.
استفاده از سهام مختلف در سبد سرمایهگذاری موجب کاهش ریسک غیرسیستماتیک میگردد. تنوعبخشی باید با دانش و تجربه کافی صورت بگیرد و در صورت امکان از متخصصین این امر بهره گرفته شود.
درحالیکه اکثر متخصصان سرمایهگذاری موافق هستند که تنوع سازی نمیتواند در برابر ریسک آنها را تضمین کند، میتوان گفت تنوع سازی مهمترین مؤلفه برای کمک به یک سرمایهگذار در رسیدن به اهداف مالی دوربرد است و این درحالیکه ریسک مالی را به حداقل میرساند.
دیدگاه شما