جمله تاریخ تکرار می شود در اندیشه تحلیل گران تکنیکالیست کلاسیک نقش پر رنگی را ایفا می کند.هر چند امروزه به این اصل هم می تواند انتقاد کرد و در بیشتر موارد آن را رد کرد.
جزئیات خبر
باید بدانیم هیچ سیستم معامله گری وجود ندارد که فقط معاملات سودده تولید کند. تصمیمات اکثر معامله گران در بازار حاصل چند فاکتور اساسی است که شامل تجربیات شخصی، احساسات و توانایی فرد در تحلیل جریان گستردهای از اطلاعات است. این اطلاعات شامل دادههای تحلیل بنیادی ، تحلیل تکنیکال ، اخبار و … هستند.
تحلیل تکنیکال برای معامله گران یکی از ابزارهای ارزشمند محسوب میگردد و نمودارهای کندل استیک – Candlestick یا شمعی ژاپنی یکی از منحصربهفردترین و دقیقترین روشهای این نوع از تحلیل است، به گونهای که میتوان گفت درک نمودارهای کندل استیک برای هر معامله گر ضروری است.
عامل اصلی حرکات قیمتی سهام احساسات و افکار معامله گران بازار است و نمودارهای شمعی ژاپنی میتوانند به راحتی تصویری ساده از احساسات بازار و در مجموع تمامی معامله گران را در اختیار ما قرار دهند. از دیگر مزایای این نوع از تحلیل تکنیکال ، قابلیت بالا در تفسیر حرکات قیمتی سهام است. در واقع چیزی که سبب محبوبیت این نوع از نمودارها گشته ارائه اطلاعات جامع در عین سادگی است.
علم کندل استیک تنها یک روش تحلیلی جهت تشخیص الگو نیست بلکه این علم تعامل میان خریداران و فروشندگان را به روشنی نشان میدهد. تمام اطلاعات مورد نیاز جهت رسم نمودارهای کندل استیک شامل ۴ قیمت باز شدن، بسته شدن، بالاترین و پایینترین (open-close-high- low) است.
علم کندل استیک احتمالاً یکی از قدیمیترین اشکال تحلیل تکنیکال است و قدمت آن به اوایل قرن ۱۷ میلادی برمیگردد. زمانی که مانهیسا هما، تاجر ثروتمند ژاپنی، این روش را جهت تحلیل معاملات برنج ابداع کرد. در برخی منابع از مانهیسا هما با عنوان پدر علم کندل استیک یاد میشود. جالب است بدانید که او در سال ۱۷۵۵ کتابی را با عنوان ” The Fountain of Gold: The Three Monkey Record of Money ” نوشته است که احتمالاً اولین کتاب معامله گری تاریخ است. این یعنی تقریباً پیش از آنکه کشور کنونی ایالاتمتحده آمریکا وجود داشته باشد ژاپنیها در معاملات خود ازین علم بهره میبردهاند. متأسفانه معادل فارسی برای کتاب وجود ندارد.
مانهیسا هما در قالب این عنوان بیان میکند که یک معامله گر برای دستیابی به چشمه طلا باید از سه چیز دوری کند:
- شیطان را نبین (محو تماشای روند صعودی یا نزولی در بازار نشو) چرا که تغییر روند بازار جریانی همیشگی دارد . شاید دلیل تأکید بیشتر تکنیکهای کندل استیک بر روی الگوهای بازگشتی در مقایسه با الگوهای ادامهدهنده نیز همین باشد.
- به شیطان گوش نده (به اخبار گوش نده و با تکیه بر اخبار معامله نکن)
- با شیطان صحبت نکن (پس از تحلیل در مورد معاملاتی که قصد اجرایشان را داری با دیگران صحبت نکن)( استیو نیسون، ۱۹۹۴)
در دسامبر سال ۱۹۸۹ استیو نیسون آمریکایی برای اولین بار علم نمودارهای شمعی ژاپنی را تحت عنوان مقالهای به جهان معرفی کرد.
بدنه کندل شمعی ژاپنی
در هر کندل، حد فاصل میان قیمت باز شدن و بسته شدن سهم را بدنه کندل مینامیم. ارتفاع بدنه اختلاف میان قیمت باز شدن و بسته شدن خواهد بود. بهصورت استاندارد اگر قیمت بسته شدن از قیمت باز شدن کمتر باشد، بدنه توپر و نزولی و در صورتیکه قیمت بسته شدن بیشتر از قیمت باز شدن سهم باشد بدنه توخالی یا صعودی خواهیم داشت.
سایه کندل شمعی ژاپنی
هر کندل میتواند شامل خطوطی در بالا یا پایین بدنه نیز باشد که سایه یا shadow نامیده میشود. این خطوط نشاندهنده بالاترین و پایینترین قیمتی است که در طول روز مورد معامله قرارگرفتهاند. در تحلیل کندل استیک این سایهها نشاندهنده هیجانات بازار است.
سایه بالایی: بالاترین قیمت
سایه پایینی پایینترین قیمت
هر کندل بسته به شکل خود نام خاصی دارد و در نتیجه تحلیل و تفسیر متفاوتی نیز خواهد داشت. بلندی و کوتاهی بدنه، داشتن یا نداشتن سایهها و یا بلندی و کوتاهی آنها، هرکدام اطلاعات خاصی را از بازار به ما منتقل میکند. با استفاده از تفسیر و تحلیل کندل امروز میتوان کندل فردای بازار را پیشبینی کرد.
شاید با داستان پرنده افسانهای ققنوس آشنایی داشته باشید. این پرنده در انتهای عمر خود در تلی از خاشاک میسوزد و از خاکسترش ققنوس تازهای حیات مییابد. در مورد کندلها نیز میتوان گفت کندل امروز از خاکستر کندل روز قبل ایجاد میگردد و به همین دلیل در علم کندل استیک هر کندل میتواند سناریوی محتمل خاصی را برای فردای بازار پیشبینی کند. الگوهای کندل استیک از یک یا چند کندل ( نهایتاً ۵ یا ۶ کندل) تشکیل میشوند.
این الگوها به دو دسته بازگشتی و ادامهدهنده تقسیم میشوند در این سری مقالات به بررسی و معرفی سایر الگوهای کندل استیک میپردازیم.
الگوهای بازگشتی کندل استیک
۱- الگوی تک کندلی Belt hold نزولی
این الگو در انتهای روند صعودی تشکیل میشود. در این الگو قیمت آغازین با گپ (شکاف) رو به بالا باز میشود، در ادامه شاهد هیچ سایه بالایی نیستیم قیمت از نقطه آغاز رو به پایین حرکت کرده و بدنه نسبتاً بزرگی را ایجاد میکند. در تحلیل علم کندل استیک اگر سایه و بدنه این الگو فاصله گپ (شکاف) را پُر نماید میتواند نشانگر آغاز روند نزولی باشد .
۲- الگوی تک کندلی Belt hold صعودی
این الگو در روند نزولی تشکیل میشود. در این الگو قیمت آغازین با گپ (شکاف) رو به پایین باز میشود ،در ادامه شاهد هیچ سایه پایینی نیستیم. قیمت از نقطه آغاز رو به بالا حرکت کرده و بدنه نسبتاً بزرگی را ایجاد میکند. اگر سایه و بدنه این الگو، فاصله گپ (شکاف) را پُر نماید میتواند نشانگر آغاز روند صعودی باشد.
۳- الگوی دو کندلی Matching High
این الگو در انتهای روند صعودی و از دو کندل تشکیل میگردد، بدین صورت که کندل روز اول یک کندل صعودی بلند است، کندل روز دوم نیز یک کندل صعودی بلند یا نیمه بلند (فول بادی، نیمه فول بادی) خواهد بود. اما قیمت بسته شدن کندل روز دوم تقریباً برابر با قیمت بسته شدن کندل روز اول است. نکته آخر این که دو کندل فاقد سایه بالایی بوده و یا سایه بالایی کوچکی خواهند داشت. در تحلیل و تفسیر علوم کندل استیک این الگو میتواند نشاندهنده تشکیل یک پیووت سقف و آغاز روند نزولی باشد.
۴- الگوی دو کندلی Matching low
این الگو در انتهای روند نزولی و از دو کندل تشکیل میگردد. دقیقاً برعکس الگوی قبلی کندل روز اول یک کندل نزولی بلند، کندل روز دوم نیز کندل نزولی بلند یا نیمه بلند (فول بادی یا نیمه فول بادی) و قیمت بسته شدن کندل روز دوم تقریباً برابر با قیمت بسته شدن کندل روز اول است. دو کندل فاقد سایه پایینی یا دارای سایه پایینی کوچک خواهند بود. تشکیل الگو بیانگر ایجاد گپ قیمت در نمودار سهام به دلایل دیگر پیووت کف و آغاز روند صعودی خواهد بود.
۵- الگوی دو کندلی هارامی متقاطع ( مادر و بچه متقاطع) نزولی
اساس تشکیل این الگوی مادر و بچه یک کندل با بدنه بلند و کندل دوم با بدنه کوچکتر است. الگوی هارامی متقاطع در مقایسه با هارامی معمولی اعتبار بیشتری دارد؛ چراکه کندل دوم در هارامی متقاطع یک کندل دوجی است. درحالیکه در هارامی معمولی کندلی با بدنه کوچکتر است.
هرچه میزان شک و تردید بازار در کندل دوم بیشتر باشد احتمال برگشت بازار و اعتبار الگو نیز بیشتر میشود. همانطور که میدانیم کندل دوجی نشاندهنده تردید و دودلی بازار است. الگوی هارامی متقاطع نزولی در انتهای روند صعودی تشکیل میشود و میتواند نشاندهنده برگشت بازار و آغاز روند نزولی باشد.
۶- الگوی دو کندلی هارامی متقاطع (مادر و بچه متقاطع) صعودی
این الگو در انتهای روند صعودی تشکیل میشود. کندل اول بدنه بلند یا فول بادی و کندل دوم یک کندل دوجی خواهد بود که در دل کندل اول جای میگیرد. به طور کلی در الگوی هارامی بدنه کندل اول همرنگ روند پیشین بازار خواهد بود. یعنی در روند صعودی بدنه کندل اول توخالی و در روند نزولی ، توپر خواهد بود.
۷- الگوی دو کندلی MEETING LINES نزولی
به طور کلی الگوی MEETING LINES زمانی تشکیل میشود که کندلهایی با دو رنگ متفاوت و قیمت بسته شدن یکسان در کنار هم ایجاد میشوند. کندل اول بیانگر روند قبلی سهم و کندل دوم بیانگر احتمال تغییر روند است. در برخی از منابع این الگو به خطوط ضد حمله نیز معروف است. در نوع نزولی آن روز اول با یک کندل توخالی بلند برخورد میکنیم، در ابتدای روز دوم شاهد افزایش تقاضا خواهیم بود به گونهای که نقطه باز شدن سهم در قیمتهای بالاتر است اما در ادامه با افزایش عرضه قیمت بسته شدن در محدوده قیمت بسته شدن روز قبل قرار میگیرد.
۸- الگوی دو کندلی MEETING LINES صعودی
در این الگو با شرایطی عکس الگوی قبل مواجهیم. پس در روز اول با یک کندل توپر بلند برخورد میکنیم. در حالیکه روز دوم اگرچه در ابتدا با افزایش عرضه مواجه میشویم اما در ادامه شاهد افزایش تقاضا و در نتیجه افزایش قیمت خواهیم بود. به گونهای که قیمت بسته شدن کندل روز دوم برابر با قیمت بسته شدن کندل روز اول خواهد بود. این دو الگو میتوانند نشاندهنده تغییر روند قیمتی سهم باشند اما نکته مهم اینجاست که هر دو نیازمند کندل تائید میباشند.
۹- الگوی سه کندلی سه سرباز سفید
این الگو که در روند نزولی شکل میگیرد، از مجموعهای از کندلهای تو خالی بلند تشکیلشده است. اگر قیمت باز شدن هر کندل در میانه بدنه کندل قبلی باشد بهتر است. این حرکت صعودی پلهای بیانگر اتمام روند نزولی و آغاز روند صعودی خواهد بود.
۱۰- الگوی سه کندلی سه کلاغ سیاه
این الگو دقیقاً برعکس الگوی سه سرباز سفید در روند صعودی شکل میگیرد و از سه کندل تو پر بلند تشکیل میشود. اگر قیمت باز شدن هر کندل در میانه بدنه کندل قبلی باشد بهتر است. وقوع این الگو از منظر هلم کندل استیک، پیامی واضح مبنی بر تغییر روند صعودی قیمت میباشد. (ال-موریس،۲۰۰۶)
طی دو دهه گذشته نمودارهای کندل استیک محبوبیت زیادی را در میان سرمایه گذاران و معامله گران کسب کردهاند. این نوع از تحلیل جهت پیشبینی روند قیمتی تنها در چند روز آینده سهم مناسب است. این در حالی است که سایر روشهای تحلیل تکنیکال میتوانند رفتار قیمتی سهم را در هفتهها یا ماههای آتی پیشبینی کنند.
در حقیقت میتوان گفت ارزش تحلیل الگوهای شمعی ژاپنی در ترکیب با سایر روشهای تحلیلی آشکار میشود و نمیتوان تنها با اکتفا به این نوع از تحلیل به معامله گری پرداخت. در استفاده از الگوهای کندل استیک توجه به این نکته ضروری است که الگوهای کندلی تنها در روندهای مشخصی از اهمیت برخوردارند؛ بنابراین پیش از بررسی آنها باید روند حرکات قیمتی سهم را تعیین کنیم. پس از آن با بررسی الگوهای کندل استیک میتوانیم رفتار معامله گران را با نزدیک شدن به نقاط حمایتی یا مقاومتی چارت تحلیل و تفسیر کرده و از این طریق رفتار آنها را در روزهای آتی پیشبینی نماییم.
نتیجهگیری
در حقیقت میتوان گفت که با استفاده از سایر روشهای تحلیل تکنیکال میتوان نقاط و نواحی مهم و حیاتی را بر روی چارت مشخص کرد و سپس با استفاده از علم کندل استیک نگرش و احساس بازار نسبت به این نواحی آشکار میشود.
میتوان گفت علم کندل استیک برای افرادی که تنها با دید سرمایهگذاری بلندمدت وارد بازار سهام میشوند کاربرد زیادی ندارد. این نوع از تحلیل تکنیکال ابزاری جهت معامله گری و تعیین دقیق نقاط ورود یا خروج در آن میباشد
معرفی استراتژی گپ و اسکالپ در بورس
بازار بورس را میتوان یکی از پیچیدهترین فضاهای کسب و کار دانست. ساز و کارها برای ورود به بورس و سرمایهگذاری، متغیرهای زیادی دارد و موفقیت در این عرصه هم بستگی به این دارد که شما یا کارگزاری که استخدام کردهاید، چطور بتوانید از طریق همان متغیرها، بهترین معاملات را به نتیجه برسانید. به این ترتیب، شما یک استراتژی معامله در بورس فرا گرفتهاید.
برای برخورداری از بهترین شیوه معامله یا به عبارت تخصصی تر، بهترین استراتژی معامله در بورس، روشهای متفاوتی وجود دارد.
در واقع کارگزاران و کسانی که مایل هستند وضعیت سهام خود را در این بازار دنبال کنند، باید بهترین استراتژیها را بر اساس شرایط و عوامل تاثیر گذار روی قیمتها به پیش ببرند.
استراتژیهای معامله در بازار بورس معمولا در دورههای تخصصی سرمایه گذاری بورس مطرح میشوند.
البته ترفندهای عملیاتی بورس که بر مبنای تجربه و حضور در بازار به دست آمده، اطلاعات و توانایی شخص در تصمیم گیریها و معاملات را تا حد زیادی افزایش خواهد داد.
انواع بورس از نظر زمان فعالیت
قبل از هر چیز باید در نظر داشت که استراتژیهای هر بورس گاهی با سایر بورسها متفاوت است و گاهی نیز نقاط اشتراکی دارد.
برخی از بازارهای بورس ساعت آغاز و پایان معاملات دارند، شبیه بورس کالا یا بورس اوراق بهادار شرکتها که عرضه سهام در این بازارها ساعات مشخصی دارد. در واقع یک ساعت مشخص برای شروع و یک ساعت مشخص برای پایان فعالیت در بورس مشخص شده و در غیر این ساعتها هیچ معاملهای انجام نمیشود.
در صورتی که بورس ارز یا ارز دیجیتال به صورت شبانهروزی فعال هستند و چنین آغاز و پایانی ندارد.
در واقع چنین بورسهایی نمیتوانند زمانی برای آغاز و پایان داشته باشند. به ویژه بورسهای آنلاین مرتبط با دیگر کشورها نیاز دارند به صورت دائمی مشغول به فعالیت باشند تا تمامی ساعات شبانه روز را برای تمامی مردم دنیا پوشش دهند.
استراتژی گپ در بورس
برای بورسهایی که ساعت آغاز و پایان دارند، معمولا میان قیمت پایانی روز قبل با قیمت آغاز روز بعد، تفاوت خاصی دیده میشود.
این تفاوت یا شکاف همان گپ است. البته گپهای متفاوتی نیز با تغییرات خاص و ناگهانی شبیه تصمیمات سیاسی و … بوجود میآید و عمیق تر میشود.
از طرف دیگر، در روزهای شلوغ و پر تنش بورس که اتفاقات و رویدادهای زیادی باعث نوسان شدید تر قیمتها میشود، شاهد گپهایی خواهیم بود.
البته نباید این نکته را فراموش کرد که شکاف قیمت صرفا تابع ساعات آغاز و پایان نیست و در شرایط مختلفی، بازارهای ۲۴ ساعته شبیه بازار ارز نیز دچار آن میشوند.
مشخص ترین نشانه و نتیجه گپها، این است که در آن زمان معامله خاصی اتفاق نمی افتد.
شاید شنیده باشید که گاهی در بازار طلا یا دلار، کسی خرید و فروش نمی کند. این حالت مشابه همان شکاف یا گپ در نمودار نوسانات است که برای برخی حکم شانس و برای برخی دیگر حکم پله سقوط را دارد.
استراتژی بهترین بهره برداری از این فرصت را همان استراتژی گپ مینامیم.
انواع استراتژی گپ
گپها انواع گوناگونی دارند و بر اساس نوع هر کدام، رفتار سهام نیز متفاوت خواهد بود. شناخت این گپها و آشنایی با آداب خرید و فروش و معامله در زمان بروز هر کدام، باعث بهترین شرایط پیشروی در کار بورس خواهد شد.
فعالیت کارگزاران شبیه پزشکانی است که با استفاده از علائم شخص سالم یا بیمار، بهترین تصمیم را در مورد وی میگیرند. برخی از شکافها را به نام گپ فرار میشناسیم، که در واقع بعد از یک سطح حمایتی یا مقاومتی به وجود میآیند.
گپ خستگی، از دیگر انواع گپ محسوب میشود که بعد از یک روند صعودی یا نزولی بزرگ به وجود میآید. به عنوان نمونه، در پایان یک شیب افزایشی، یک گپ و سپس افزایش مجدد و بعد از آن کاهش را شاهد هستیم. مدتی پس از گپ خستگی، روند قیمت حالت معکوس به خود میگیرد.
گپ بعدی به عنوان گپ ممتد یا گپ ادامه دهنده، به شکافی اشاره دارد که در میان مسیر رو به رشد یا رو به افول به وجود میآید. به همین دلیل بعد از گپ، همان روند قبلی دنبال خواهد شد.
در نهایت با گپ معمولی مواجه هستیم که به طور عادی در لابلای نوسانات مختلف بازار بورس به وجود میآید.
هر کدام از این گپها، نحوه خرید و فروش متفاوتی را به دنبال دارند که همان استراتژی گپ خواهد بود؛ چرا که این شکافها، حال و هوای بازار را نشان میدهند و پیامهایی برای تصمیم و واکنش سهامدار هستند.
توجه به استراتژی گپ در بورس است که میتواند به بسیاری از سرمایهگذاران، مسیر بهتری را نشان دهد. در صورتی که یک سرمایهگذار از استراتژی گپ اطلاعات کافی نداشته باشد، ممکن است در هنگام معاملات ضرر هنگفتی متحمل شود. در نتیجه توجه به گپها و استفاده از استراتژی گپ، یکی از ملزومات ورود و ادامه فعالیت در بورس است.
استراتژی اسکالپ
استراتژی مهم دیگر در معاملات بورس، استراتژی اسکالپ است. این استراتژی توسط کسانی انجام میشود که قصد ماندن طولانی مدت در یک معامله را ندارند.
به عبارت بهتر، استراتژی دریافت چند پیپ (کمترین تغییر نرخ مبادله ای) و سپس خروج از معامله، اسکالپ نام دارد.
اسکالپرها در هر نوبت بطور کوتاه در معامله میمانند و از این رو، سود هر معامله کم است، ولی تعداد معاملات آنها به نسبت بیشتر خواهد بود. اسکالپ یک استراتژی مبتنی بر سرعت تصمیم گیری بالا و پذیرفتن ضررهای احتمالی سریع است.
برای موفقیت در استراتژی اسکالپ، باید نکات کلیدی از جمله زمان گشایش پوزیشن معاملاتی، زمان فروش و همچنین زمان خارج شدن از معامله را به خوبی مد نظر قرار دهید.
فعالان بورس در ایران عموما از این استراتژی استفاده نمی کنند. در واقع افراد بر این باورند که سودهای اندک نمی تواند جایگزین خوبی برای سودهای کلان باشد. در نتیجه سعی میکنند با افزایش ماندگاری خود در پروژههای مشخص، در این راستا قدم بردارند.
با این حال به نظر میرسد استفاده از استراتژی اسکالپ نیز برای بسیاری از سرمایهگذاران مفید بوده است. این نوع سرمایه گذاری حتی برای افرادی که هزینه کمتری برای سرمایه گذاری در اختیار دارند نیز مناسب است؛ هرچند اصل این استراتژی ویژه افرادی است که میخواهند ریسکهای کوتاه مدت و با سود مناسب را تجربه کنند.
سخن پایانی
استفاده از استراتژیهای مختلف در بورس کمک میکند تا روند سرمایهگذاری و ماندگاری در بورس بهبود پیدا کند. البته اطلاعات دقیق از این دو استراتژی در کنار تجارب و استراتژیهای دیگر است که میتواند اثرات خود را برای سرمایهگذار گپ قیمت در نمودار سهام به دلایل دیگر مشخ کند.
استراتژی گپ و استراتژی اسکالپ از جمله استراتژیهایی هستند که استفاده از آنها میتواند میزان سود را بالاتر برده و احتمال ضرر در معاملات بورسی را به حداقل ممکن خود برساند. سعی کنید حتما از چنین استراتژی های بورسی در معاملات خود در بورس استفاده مناسب و بهینه ببرید.
انواع الگوی کندل استیک صعودی برای خرید سهام
با عضویت در کانال تلگرامی سایت هوش فعال میتوانید از آموزش ها و مقالات منتشر شده در کانال استفاده نمایید و همچنین از اخبار اقتصادی مرتبط نیز که در کانال منتشر می شود استفاده کنید لینک عضویت در کانال تلگرام
استفاده از الگوی کندل استیک صعودی برای خرید سهام
نمودارهای کندل استیک نوعی نمودار مالی برای ردیابی حرکت قیمتی اوراق بهادار هستند. آنها ریشه در تجارت چند صد ساله برنج ژاپنی دارند که به نمودارهای مدرن قیمت راه پیدا کرده اند. نمودارهای کندل استیک از نظر بعضی از سرمایه گذاران به لحاظ دیداری جذاب تر از نمودارهای میله ای استاندارد و تفسیر حرکات قیمت راحت تر می باشد .کندل ها به این دلیل نامگذاری شده اند که شکل و خطوط مستطیلی شکل در دو سر آن شبیه یک شمع دارای فیتیله است. هر کندل معمولاً قیمت یک روز سهام را نشان می دهد. با گذشت زمان ، کندل ها به الگوهای قابل شناسایی تبدیل می شوند که سرمایه گذاران می توانند از آنها برای تصمیم گیری در مورد خرید و فروش استفاده کنند.
نکات کلیدی:
* نمودارهای کندلاستیک برای شناسایی الگوها و تصمیم گیری در مورد معاملات مفید است.
* کندل های صعودی نشانگر نقاط ورود معاملات طولانی هستند و می توانند در پیش بینی روندهای نزولی و صعودی به شما کمک کنند.
* در اینجا ، ما چندین نمونه از الگوهای کندل استیک صعودی را مرور می کنیم.
نحوه خواندن یک کندل منفرد:
هر کندل نشان دهنده ارزش و اطلاعات قیمت یک روز می باشد ،
قیمت باز شدن ،قیمت بسته شدن ، قیمت بالا و قیمت پایین. رنگ مستطیل مرکزی (بدنه واقعی نامیده می شود) به سرمایه گذاران می گوید که آیا قیمت افتتاحیه یا بسته شدن قیمت بالاتر بود. کندل مشکی یا پر شده به این معنی است که قیمت بسته شده برای دوره، کمتر از قیمت افتتاحیه بود. از این رو ،نزولی است و فشار فروش را نشان می دهد. در همین حال ، کندل سفید یا توخالی به این معنی است که قیمت بسته شدن بیشتر از قیمت باز شدن بود. این صعودی است و فشار خرید را نشان می دهد. خطوط دو سرکندل سایه نامیده می شود. آنها تمام طیف عملکرد قیمت را نشان می دهند.برای یک روز سایه بالایی، بالاترین قیمت سهام در روز و سایه پایین, پایین ترین قیمت در روز را نشان می دهد.
الگوهای کندل صعودی:
با گذشت زمان ، گروه هایی از کندل های روزانه الگوهایی را تشکیل می دهند که این الگوهای با نام هایی مانند سه سرباز سفید ،پوشش ابر تیره ،چکش ، ستاره صبح وکودک رها شده شناسایی می شوند ، که در اینجا فقط چند مورد را نام بردیم. الگوها طی یک دوره از یک تا چهار هفته تشکیل می شوند و منبع ارزشمندی در مورد حرکات قیمتی سهام در آینده هستند. قبل از اینکه به الگوهای کندل استیک صعودی بپردازیم ، به دو اصل زیر توجه داشته باشید:
1) الگوهای بازگشتی صعودی باید در یک روند نزولی شکل بگیرند ,در غیر این صورت ، این الگوها صعودی نیستند ، بلکه الگوی ادامه دار هستند.
2) بیشتر الگوهای بازگشتی صعودی به تأیید صعودی نیاز دارند . به عبارت دیگر ، آنها باید با یک حرکت صعودی قیمتی دنبال شوند که می تواند به عنوان یک کندل توخالی طولانی یا یک گپ بالاتر باشد و با حجم معاملات بالا همراه باشد. این تأیید باید ظرف سه روز از الگوی مشاهده شود.
الگوهای بازگشتی صعودی را می توان با استفاده از روشهای دیگر تحلیل تکنیکال تایید کرد ،مانند: خطوط روند ،حرکت قیمت ،اسیلاتورها یا اندیکاتورهای های حجم و…
تعداد زیادی الگوهای کندل استیک وجود دارد که نشان دهنده یک فرصت برای خرید است. ما بر روی پنج الگوی کندل استیک صعودی تمرکز خواهیم کرد که قوی ترین سیگنال برگشت را می دهند.
1)الگوی چکش یا چکش معکوس:
چکش یکی از الگوی های بازگشتی صعودی است ، که نشان می دهد یک سهام در پایان یک روند نزولی می باشد . بدنه شمع کوتاه است و دارای سایه کمتری است که نشانه پایین آمدن قیمت فروشندگان در طول معاملات است ، اما پس از آن فشارخرید افزایش می بابد و قیمت بالاتر بسته می شود. با این حال ، قبل از شروع حرکت برگشت صعودی ، باید روند صعودی را با دقت در چند روز آینده دنبال کنیم. بازگشت روند باید از طریق افزایش حجم معاملات نیز تأیید شود.
چکش معکوس نیز در یک روند نزولی تشکیل می شود و نشاندهنده بازگشت روند و یا حمایت احتمالی می باشد .چکش معکوس مانند چکش است با این تفاوت که سایه بالایی بلندتری دارد ، که نشان دهنده فشار خرید پس از باز شدن سهم است و به دنبال آن فشار فروش قابل توجهی وجود دارد ، اما برای پایین آوردن قیمت به زیر ارزش باز شدن کافی نبود. مجدداً تأیید صعودی لازم است و می تواند به صورت یک کندل صعودی بلند یا با یک گپ بالا و همراه با حجم معاملات سنگین باشد.
2)الگوی انگلفینگ صعودی:
انگلفینگ صعودی ،یک الگوی بازگشتی دو کندله است. کندل دوم ، بدون توجه به طول سایه ، بدنه اولین کندل را کاملا می پوشاند. الگوی Bullish Engulfing در روند نزولی ظاهر می شود و ترکیبی از یک کندل تیره و به دنبال آن کندل صعودی بزرگتر است. در روز دوم این الگو ، قیمت کمتر از پایین ترین قیمت قبلی باز می شود ، با این وجود فشار خرید قیمت را به سطح بالاتری از بالاترین قیمت افزایش می دهد و در نهایت با یک برد آشکار برای خریداران به اوج خود می رسد.
3) الگوی نفوذی:
مشابه الگوی انگلفینگ ،الگوی نفوذی یک الگوی برگشت صعودی دو شمعی است که در روند نزولی نیز رخ می دهد. به دنبال اولین کندل سیاه بلند، یک کندل سفید به دنبال آن باز می شود که نسبت به بسته قبلی پایین تر باز می شود . به زودی پس از آن ، فشار خرید قیمت را به نیمه یا بیشتر (ترجیحاً دو سوم راه) به بدنه واقعی کندل سیاه می رساند.
4) الگوی ستاره صبحگاهی:
همانطور که از نام آن مشخص است ، ستاره صبح نشانه امید و شروعی جدید در روند نزولی غم انگیز است. این الگو از سه کندل تشکیل شده است: یک کندل با بدنه کوتاه (که آن را فرفره می نامند) بین یک کندل سیاه بلند قبلی و یک کندل بلند سفید بعدی قرار دارد. رنگ بدنه اصلی کندل کوتاه می تواند سفید یا سیاه باشد و هیچ تداخلی بین بدنه آن و کندل سیاه وجود ندارد. این نشان می دهد که فشار فروش روز گذشته در حال کاهش است. سومین کندل سفید با بدنه کندل سیاه همپوشانی دارد و فشار مجدد خریدار و شروع یک حرکت صعودی را نشان می دهد ، به خصوص اگر با حجم بالاتر تأیید شود.
5) الگوی سه سرباز سفید:
این الگو معمولا پس از یک دوره روند نزولی یا ادامه دهنده مشاهده می شود. این شامل سه کندل سفید بلند است که به تدریج در هر روز معاملاتی بالاتر بسته می شوند. هر کندل بالاتر از روز قبل باز می شود و بالاتر از قیمت بررسته شدن روز قبل بسته می شود و این نشان دهنده پیشرفت مداوم فشار خرید است.
کاربران گرامی اگر سئالی درباره الگوهای کندل استیک دارید و یا دیدگاهی در ارتباط با مطلب فوق دارید در قسمت ارسال نظرات دیدگاه خود را مطرح کنید.
استراتژی گپ و اسکالپ در بورس | Gap & Scalp
استراتژیهای مختلف معامله اغلب چارچوبهای زمانی مشخصی را هدف قرار میدهند. استراتژی گپ و اسکالپ در بورس دو نوع استراتژی کوتاه مدت هستند که بسیاری از معاملهگران از طریق آنها درآمد کسب میکنند. این دو استراتژی از الگوهای مشخصی برای شناسایی فرصت معاملاتی مناسب در نمودار قیمت استفاده میکنند. اصطلاح گپ به یک وضعیت در نمودار اشاره دارد که شکافی در روند قیمت ایجاد میشود.
استراتژیها نحوههایی از معامله با هدف به دست آوردن سود از تغییرات قابل پیشبینی بازار هستند. معمولا استراتژیهای کوتاه مدت با هدف کسب سود از تغییرات روزانه قیمتها طراحی میشوند. بسیاری از متخصصان بازار و معاملهگران درآمد خود را از طریق این نوع معاملات کوتاه مدت تامین میکنند. استراتژی گپ و اسکالپ در بورس از این نوع استراتژیهای کوتاه مدت هستند که نیاز به تمرکز زیادی روی اطلاعات و دادههای بازار بورس دارند.
استراتژی گپ در بورس
یکی از استراتژیهای محبوب در معاملات بورس استراتژی گپ است. از برخی جهات استراتژی گپ و اسکالپ در بورس شباهتهای زیادی دارند. این استراتژی با شناسایی یک شکاف عمده در قیمت، که باعث ایجاد فاصله بین قیمت بسته شدن روز قبل و قیمت باز شدن روز جدید میشود، شروع میکند. شکاف قیمت معمولا به دلیل تغییرات غیر قابل پیشبینی در ارزش زیرین ایجاد میشوند. برای مثال، اگر مشخص شود سود یک شرکت چند برابر چیزی بوده که پیشبینی میشده، ممکن است روز بعد قیمت سهام شرکت با فاصله زیادی از بسته شدن قیمت روز قبل شروع به کار کند.
به همین ترتیب هم تغییرات ناگهانی ممکن است باعث افت قیمت یک سهام و ایجاد شکاف قیمت رو به پایین شود. برای مثال ممکن است یک شرکت هواپیمایی اجازه سفر به مناطقی از جهان را از دست بدهد، و قیمت سهام آن در روز بعد به این خاطر دچار شکاف رو به پایین شود. استراتژی گپ با شناسایی یک شکاف در نمودار قیمت، یا با پیشبینی این شکاف تعریف میشود. برای مثال ممکن است معاملهگران با تجربه پس از انتشار گزارشی مثبت در مورد یک شرکت، با این پیشبینی که فردا قیمت سهام شرکت شاهد یک شکاف خواهد بود، آن را خریداری کنند.
انواع گپ در بورس
همان طور که پیشتر اشاره شد، گپ شامل هر نوع شکاف در روند منطقی قیمت میشود. به صورت کلی، چهار گروه از گپ یا شکافها قابل شناسایی هستند:
- گپهای قطع کننده (Breakaway gaps): در انتهای یک پترن قیمت روی میدهند و سیگنال شروع یک روند جدید را میدهند.
- گپهای فرسایشی (Exhaustion gaps): اغلب نزدیک به انتهای یک پترن قیمت روی میدهند و سیگنال یک تلاش نهایی برای دستیابی به اوج یا کف تازه را میدهند.
- گپهای معمول (Common gaps): نمیتوانند در پترن قیمت قیمت قرار بگیرند؛ تنها محدودهای را نمایش میدهند که قیمت در آن دچار شکاف شده است.
- گپهای مداوم (Continuation gaps): در میانه یک پترن قیمت روی میدهند و سیگنال یک افزایش خریداران یا فروشندگان با یک باور مشترک در مورد جهت حرکت آتی شرکت را میدهد.
پر شدن شکاف
استراتژی گپ و اسکالپ در بورس هر دو بر اساس شناخت از رفتار بازار توسعه یافتهاند. پترن یا الگوی قیمت یک سهام بر اساس عوامل گوناگونی فعالیت میکند که کارکرد داخلی یا حتی سودآوری شرکت یکی از آنها محسوب میشود. به همین دلیل در بیشتر مواقع، بعد از بروز یک شکاف در قیمت، این شکاف به دلایل زیر پر میشود:
- واکنش احساسی: تحلیلگران به این نتیجه میرسند که رفتار مشتریان با باور مشترک در مورد دارایی زیرین سهام تا حد زیادی احساسی بوده است. این باعث میشود قیمت درگیر یک اصلاح کوچک یا گسترده شود.
- مقاومت تکنیکال: وقتی قیمت به سرعت و ناگهانی افزایش یا کاهش پیدا میکند، در پشت خود هیچ حمایت یا مقاومتی به جا نمیگذارد.
- پترن قیمت: الگوهای قیمت برای شناسایی گپها مورد استفاده قرار گرفته و به معاملهگر میگویند که یک گپ پُر خواهد شد یا نه. گپهای فرسایشی اغلب بیشتر از همه احتمال دارد پر شوند چرا که آنها در انتهای روند روی میدهند.
مثال معامله با استراتژی گپ
برای این که این ایدهها را به هم گره بزنیم، بیایید یک مثال فرضی را در نظر بگیریم. برای مثال از یک استراتژی گپ برای شناسایی ریتریس یا بازگشت قیمت به یک قیمت پیشین میخواهیم استفاده کنیم. قواعدی که لازم است در نظر بگیریم شامل موارد زیر میشود:
- معامله همیشه باید در جهت کلی قیمت انجام شود (نمودارهای ساعتی را نگاه کنید)
- قیمت سهام باید به شکل قابل توجهی بالا یا پایین سطح مقاومت کلیدی در نمودارهای 30 دقیقهای باشد.
- قیمت باید به سطح مقاومت اولیه بازگشت داشته باشد. این نشان میدهد که شکاف پر شده، و قیمتی که به مقاومت قبلی رسیده توانسته حمایت پیدا کند.
- باید یک شمع در نمودار وجود داشته باشد که تدوام قیمت در مسیر شکاف را نشان دهد. این باعث میشود اطمینان حاصل کنید سطح حمایتی همچنان دست نخورده باقی خواهد ماند.
استراتژی اسکالپینگ در بورس
معاملهگران از طریق استراتژی اسکالپینگ سعی میکنند از کوچکترین تغییرات قیمت در بازار سود به دست آورند. برای معامله کردن به سبک اسکالپینگ، معاملهگران باید به یک استراتژی فروش سریع تسلط کامل داشته باشند. در حقیقت سرعت در معامله نقشی بسیار مهم در استراتژی گپ و اسکالپ در بورس دارد. دلیل این موضوع تغییر سریع قیمتها به نحوی است که دیر جنبیدن ممکن است منجر به از بین رفتن فرصت شود. برای همین بسیاری از معاملهگران باتجربه، از الگوریتم و رباتهای معاملاتی برای انجام معاملات اسکالپینگ استفاده میکنند.
معاملهگرانی که از استراتژی اسکالپ استفاده میکنند از هر معامله سود کمی به دست میآورند. آنها به این دلیل لازم است از ابزارهای تخصصی مانند تریدر و الگوریتمهای معاملاتی استفاده کنند که یک ضرر بزرگ ممکن است باعث شود تمام سود آنها از بین برود.
اسکالپکنندهها اغلب با فرضیات زیر معامله میکنند:
- کمتر در معرض تغییرات بازار بودن ریسک را کاهش میدهد.
- تغییرات کوچکتر به سادگی قابل شناسایی هستند. و این در حالی است که عدم توازن بزرگی در عرضه و تقاضا برای تغییرات بزرگ قیمت نیاز است. برای مثال، سهامی که 01/0 % تغییر داشته سادهتر از سهامی که 10% تغییر قیمت داشته شناسایی میشود.
- تغییرات کوچکتر بیشتر از تغییرات بزرگ روی میدهند.
انواع اسکالپ
در حال حاضر با توجه به رویکرد معاملهگران اسکالپ، انواع مختلفی از این نوع معامله ایجاد شده است. با ظهور صرافیهای ارز دیجیتال و همچنین کارگزاریهای مختلف سهام آنلاین، یک نوع از استراتژی اسکالپ جدید ایجاد شده که سعی میکند از اختلاف قیمت کالاهای مشابه در بازارهای متفاوت سود ببرد. اگر تا به حال تغییرات قیمت بازار را رصد کرده باشید، متوجه شدهاید که فاصلهای بین اعلام تغییرات قیمت توسط مراجع قیمت متفاوت وجود دارد. این فاصله در صرافیهای ارز دیجیتال نسبت به کارگزاریهای رسمی سهام بیشتر اتفاق میافتد.
یک دسته از معاملهگران اسکالپ جدید سعی میکنند با کمک رباتهای معاملاتی از این فاصله و اختلاف قیمتهای لحظهای سود ببرند. آنها رباتهایی طراحی میکنند که در لحظه با رصد کردن تغییر قیمت معامله انجام میدهند. معامله کردن از این طریق به ابزارهای پیشرفته و همچنین تسلط زیاد روی بازار نیاز دارد. استراتژی گپ و اسکالپ در بورس اغلب به ابزارهای تخصصی نیاز دارد.
روش سنتیتر معامله اسکالپ شامل خرید چندین هزار سهامی است که معاملهگر تصور میکند روند رو به رشدی خواهد داشت. اسکالپکنندگان در این روش چند هزار سهام خریداری میکنند و با اولین حرکت رو به رشد سهام خود را میفروشند. برای این نوع معاملهکردن لازم است سهام مورد نظر نقدشوندگی بالایی داشته باشد.
رویکرد دیگر در معاملهگرانی که از استراتژی اسکالپ استفاده میکنند، خرید سهام و تعریف سیگنالهای خروج یا فروش با ضریب 1:1 ریسک در مقابل پاداش است. در حقیقت این دسته از معاملهگران کوچکترین تغییر مثبت یا منفی را آستانه خروج خود از معامله تعریف میکنند.
استراتژی گپ و اسکالپ در بورس مناسب چه کسانی است؟
این دو استراتژی هر دو چارچوب زمانی کوتاهمدت و اغلب چند ساعته دارند. استراتژی گپ با شناسایی شکافهایی که بین روزهای کاری ایجاد میشود کارکرد مییابد و به همین دلیل میتوان آن را بلند مدتتر از استراتژی اسکالپ در نظر گرفت. معاملهگرانی که از این استراتژی استفاده میکنند تعداد زیادی معامله با سود کم را به یک معامله با سود زیاد ترجیح میدهند.
این روشهای معامله برای افرادی مناسب است که در طول روز میتوانند چندین معامله (صدها معامله) انجام دهند. به این ترتیب میتوان گفت این استراتژیها برای افرادی که قصد امرار معاش از طریق خرید و فروش سهام را دارند مناسب است. استراتژی گپ و اسکالپ در بورس با کمک ابزارهای معاملاتی پیشرفته و توجه به اخبار مرتبط با شرکتها کارایی پیدا میکنند.
سخن پایانی
استراتژی گپ و اسکالپ در بورس دو نوع استراتژی کوتاه مدت هستند که در چارچوب زمانی ساعتی و روزانه شناسایی و عملیاتی میشوند. در روش گپ، معاملهگر روند قیمت را بررسی میکند و شکاف یا گپ را پیدا میکند. اغلب این شکافها به دلیل موجهای احساسی بازار یا تغییر عقاید خریداران شکل میگیرند. به این ترتیب آنها لازم است به زودی اصلاح شده را روند قیمت را وارد جریان جدیدی کنند. معاملهگران با شناسایی این لحظات و با توجه به تجربه و تسلط به بازار، از این شکافها، سود به دست میآورند.
در استراتژی اسکالپ، معاملهگران به جای دنبال کردن شکاف در روند یک قیمت، به اختلاف قیمت یک سهام در کارگزاریهای مختلف توجه میکنند. روشهای مختلفی از معامله به سبک اسکالپ وجود دارد که مشخصه تمام آنها خروج از معامله بعد از کسب اولین درجه از سود است. این معاملهگران در مجموع ترجیح میدهند سود کمی از معاملات برده و در مقابل تعداد زیادی معامله انجام دهند. معامله به سبک اسکالپ در چارچوب زمانی چند ساعتی انجام میشود و در طول روز یک معاملهگر ممکن است بارها یک سهام را خریداری کرده و سپس آن را بفروشد.
آموزش تحلیل تکنیکال – چرا یادگیری تحلیل تکنیکال در بازار مهم است؟
تحلیل گران حرفه ای بازار در کنار تحلیل فاندامنتال از تحلیل تکنیکال برای پر کردن تحلیل چرایی گپ میان ارزش ذاتی یک سهام و قیمت آن در بازار استفاده می کنند.در این مقاله سعی شده است بیشتر به این موضوع اشاره شود.
تحلیل تکنیکال ابزاری نظام مند است که به منظور ارزیابی رفتار بازار و شناسایی فرصت های معاملاتی مورد استفاده قرار می گیرد. در این تحلیل روند بازار که از فعالیت های معاملاتی نظیر تغییرات قیمت ها و حجم معاملات به دست آمده است؛ مورد بررسی قرار می گیرد.
اگر تحلیل بازار را در 3 بخش خلاصه کنیم می توان نام آن ها را تحلیل بنیادین،تحلیل تکنیکال و تحلیل احساسات بازار نامید
برخلاف تحلیل بنیادین که به دنبال ارزیابی ارزش یک اوراق بر اساس دستاورد هایی نظیر میزان درآمد و فروش در یک تجارت است؛ تحلیل تکنیکال روی روند قیمت ها و حجم معاملات متمرکز می شود.البته در نگاه اول به همین تحلیل هم می توان ایراداتی وارد کرد اما به در مورد تحلیل فاندامنتال یا بنیادی به طور مفصل در مقاله تحلیل فاندامنتال چیست اشاره می کنیم.
تحلیل تکنیکال چرا مهم است؟
ابزارهای تحلیل تکنیکال با موشکافی تمام، تأثیر میزان عرضه و تقاضا روی قیمت های یک اوراق، حجم معاملات و دگرگونی های حاصل از این تغییرات را مورد بررسی قرار می دهد. تحلیل گران تکنیکال غالبا به منظور ایجاد سیگنال های معاملاتی در بازه های زمانی کوتاه مدت و بر اساس نمودار های متفاوت مورد استفاده قرار می گیرند. اما این روش تحلیل ارزیابی قدرت یا ضعف یک اوراق را در مقایسه با بازار های بزرگ و یا دیگر بخش های همان صنعت نیز بهبود می بخشد. این عملکرد تحلیل گران را در راستای بهبود کلی ارزیابی های تخمینی آنها نیز یاری می کند. از تحلیل تکنیکال برای هر اوراقی که دارای اطلاعات کامل در خصوص سابقه معاملاتی باشد؛ می توان استفاده کرد. این موضوع شامل سهام، معاملات آتی، کالاها، درآمد های ثابت، ارزها و دیگر اوراق نیز می شود. در این مقاله آموزشی، معمولا در مثال های خود سهام را تحلیل خواهیم کرد؛ اما به خاطر داشته باشید که مفاهیمی که مطرح می شود؛ در مورد هر نوع اوراقی صادق است. در حقیقت استفاده از تحلیل تکنیکال در مورد معامله کالا ها و بازار فارکس و یا قراردادهای آتی و یا رمز ارزها مانند بیت کوین که معامله گران همواره بیشتر روی تغییرات قیمت ها در بازه های زمانی کوتاه مدت متمرکز می شوند، بیشتر متداول است.
نکات کلیدی تحلیل تکنیکال
- تحلیل تکنیکال نوعی سیستم نظام مند است که برای انجام معاملات مورد استفاده قرار می گیرد. در این تحلیل با استفاده از روند قیمت ها و نمودارها، ارزیابی میزان سرمایه گذاری ها و شناسایی فرصت های سرمایه گذاری انجام می شود.
- در تحلیل تکنیکال باور تحلیل گران بر این است که سابقه و فعالیت های گذشته معاملات و تغییرات قیمت ها در مورد یک اوراق اندیکاتور بسیار ارزشمندی در شناسایی تغییرات آتی قیمت های اوراق است.
- تحلیل تکنیکال را می توان به عنوان مکمل تحلیل بنیادین و تحلیل احساسات بازار در نظر گرفت. در تحلیل بنیادین وضعیت مالی شرکت بیشتر از سابقه الگوی قیمت ها و روند سهام مورد توجه قرار می گیرد.
اصول اولیه تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال به شکلی که امروز می شناسیم؛ نخستین بار توسط چارلز داو و با نام نظریه داو در اواخر ۱۸۰۰ میلادی مطرح شد. تحقیقات ارزشمندی از سوی ویلیام پی همیلتون، رابرت ریا، ادسون گود و جان مگی در کنار نظریه داو به شکل گیری اصول و بنیاد این تئوری کمک کردند. در عصر مدرن تحلیل تکنیکال شامل صدها الگو و سیگنال می شود که پس از سال ها تحقیق به این نظریه افزوده شده اند.
تحلیل تکنیکال از این فرضیه ناشی می شود که روندهای معاملاتی مانند تغییرات قیمت های یک اوراق می تواند اندیکاتور(نشانه) ارزشمندی در پیش بینی روند آتی تغییرات قیمت ها باشد
اگر، در کنار قوانین مناسب سرمایه گذاری و معامله به کار گرفته شود. تحلیلگران حرفه ای در کنار استفاده از تحلیل تکنیکال از روش های دیگری نیز جهت تحقیق استفاده می کنند مانند بررسی احساسات بازار. معامله گران خرده فروش ممکن است تنها بر اساس نمودار های قیمت یک اوراق و آمار مشابه در خصوص سرمایه گذاری تصمیم گیری کنند؛ اما تحلیل گران کارکردگرای سهام به ندرت تحقیقات را به استفاده از تحلیل های تکنیکال و بنیادین محدود می کنند.
پیش فرض نهفته در تحلیل تکنیکال
روی هم رفته دو شیوه اصلی برای تحلیل اوراق و تصمیم گیری در خصوص سرمایه گذاری مورد استفاده قرار می گیرد: تحلیل بنیادین و تحلیل تکنیکال. تحلیل بنیادین به منظور ارزیابی ارزش منصفانه یک تجارت به بررسی بیانیه های مالی شرکت می پردازد؛ در حالی که تحلیل تکنیکال این نکته را در نظر می گیرد که قیمت های اوراق تا به همین لحظه نیز اطلاعات لازم در خصوص معامله را ارائه می دهند؛ در عوض این تحلیل و بررسی آمار تغییرات قیمت ها متمرکز می شود. تحلیل تکنیکال به دنبال پی بردن به احساسات و گرایشات نهفته در بازار است که در ورای روند قیمت ها پنهان شده است و با مشاهده الگوها و روند قیمت ها قابل مشاهده است و نه از طریق بررسی ویژگی های بنیادین اوراق. چارلز داو مجموعه ای از مباحث ویرایشی را درخصوص تحلیل تکنیکال منتشر کرد. نوشته های او شامل دو پیش فرض بنیادی بودند. این دو پیش فرض در ادامه چارچوب تحلیل تکنیکال در معاملات را شکل دادند. ۱. بازار ها از طریق ارزش هایی که از فاکتور های موثر در قیمت اوراق نشأت می گیرد، سودمند است؛ اما ۲. حتی تغییرات تصادفی و بی نظم قیمت ها نیز الگوهای قابل تشخیص و رویه هایی را نمایان می کنند که تمایل دارند در طول زمان تکرار شوند.(البته این فرض جناب داو در نمودار های امروزی باید بیشتر مورد نقد و بررسی قرار گیرد) حوزه تحلیل تکنیکال به شکل امروزی بر پایه اقدامات و کارهای داو بنا نهاده شده است. تحلیل گران حرفه ای غالبا سه پیش فرض کلی را برای این شاخه می پذیرند.
تحلیل تکنیکال در حقیقت در فضای احتمالات با شما صحبت می کند و در فضای پیش گویی. به همین خاطر است که شما باید علاوه آن باید از تخلیل های دیگری در کنار آن برای پی بردن از روند بازار استفاده کنید.
۱. بازار برای همه چیز تخفیف قائل است تحلیل گران تکنیکال بر این باور هستند که همه چیز از بنیاد یک شرکت تا فاکتورهای موجود در بازار های بزرگ، روانشناسی بازار را شکل می دهد. این فرضیه نیز در خصوص قیمت ها به یک نتیجه گیری مشابه دست پیدا کرده است. تنها نکته ای که در این تحلیل در نظر گرفته نشده است؛ تحلیل تغییرات قیمت ها است؛ این همان چیزی است که تحلیل گران تکنیکال به عنوان تأثیر میزان عرضه و تقاضا برای یک سهام در بازار در نظر می گیرند.
۲. تغییرات قیمت ها در یک روند؛ تحلیلگران تکنیکال انتظار دارند؛ قیمت ها حتی از هنگامی که تغییرات کاملا تصادفی است؛ صرف نظر از بازه زمانی تعیین شده روند آتی قیمت ها را به نمایش بگذارد. به عبارت دیگر، احتمال اینکه قیمت سهام به روند گذشته ادامه دهد به مراتب بیشتر از این است که بدون هیچ نظمی روند خود را تغییر دهد. اکثر استراتژی های مورد استفاده در تحلیل های تکنیکال بر اساس این پیش فرض در نظر گرفته شده اند.
۳. تاریخ خود را تکرار می کند. تحلیل گران به این اصل ایمان دارند که تاریخ خود را تکرار می کند. طبیعت تکرار شونده تغییرات قیمت ها به روانشناسی بازار نسبت داده می شود؛ چرا که روانشناسی بازار غالبا با مشاهده احساساتی نظیر ترس و هیجان قابل پیش بینی است. تحلیل تکنیکال از الگوهای نموداری به منظور تحلیل این احساسات و تغییرات متعاقب آن در قیمت ها استفاده می کند. در حالی که در طی بیش از ۱۰۰ سال به شیوه های متفاوتی از تحلیل های تکنیکال استفاده شده است؛ همچنان این باور وجود دارد این تحلیل ها کاملا مرتبط هستند؛ چرا که تحلیل های تکنیکال الگوهایی در تغییرات قیمت ها را نشان می دهند که غالبا خود را تکرار می کنند.
جمله تاریخ تکرار می شود در اندیشه تحلیل گران تکنیکالیست کلاسیک نقش پر رنگی را ایفا می کند.هر چند امروزه به این اصل هم می تواند انتقاد کرد و در بیشتر موارد آن را رد کرد.
کتاب های آموزشی در فضای تحلیل تکنیکال
اگر کتاب های آموزشی در حوزه تحلیل تکنیکال را به دو بخش کتاب های ترجمه شده و یا تالیفی فارسی و کتاب های تحلیل تکنیکال انگلیسی تقسیم بندی کنیم شاید بی اغراق نباشد که بگوییم کتاب های فارسی در اغلب موارد نگاه ویژه ای به الگو ها دارند در میان کتاب های پر فروش ایرانی می توان در بخش فروشگاه سایت هم می توانید مشاهده کنید موارد زیر می توان به عنوان نمونه اشاره کرد.
نحوه استفاده از تحلیل های تکنیکال
تحلیل های تکنیکال روند تغییرات قیمت های هر نوع کالای قابل معامله ای که مجموع عرضه و تقاضا می شود را پیش بینی می کند؛ این شامل سهام، اوراق، معاملات آتی و جفت های ارز می شود. در حقیقت، برخی به سادگی تحلیل های تکنیکال را نوعی مطالعه روی نیروی حاصل از میزان عرضه و تقاضا و تاثیر این عوامل روی تغییرات قیمت های اوراق قلمداد می کنند. تحلیل تکنیکال معمولا روی تغییرات قیمت ها متمرکز می شود؛ اما برخی از تحلیل گران فقط اعداد را دنبال می کند و نه قیمت ها را؛ به عنوان مثال حجم معاملات و ارقام مربوط به میزان سود را بررسی می کنند. در سراسر این صنعت صدها الگو و سیگنال متفاوت وجود دارد که توسط محققان و به منظور حمایت از تحلیل های تکنیکال استفاده می شوند. تحلیل تکنیکال تعداد بیشماری از سیستم های معاملاتی را به منظور پیش بینی و انجام معاملات بر پایه تغییرات قیمت ها به کار گرفته اند. برخی از اندیکاتور ها به طور کلی روی شناسایی جریان و روند فعلی بازار متمرکز می شوند. به عنوان مثال سطح حمایت و مقاومت را تعیین می کنند؛ در حالی که اندیکاتور های دیگر روی تعیین میزان استقامت یک روند و احتمال ادامه روند تمرکز دارند. رایج ترین اندیکاتور های تکنیکال و الگوهای نمودار شامل خط سیر روند، کانال ها، میانگین متحرک و اندیکاتور نشان دهنده نیروی محرک هستند. به طور کلی، تحلیل تکنیکال از این اندیکاتور های گسترده استفاده می کند
- روند قیمت ها
- اندیکاتور حجم معاملات و نیروی محرک
- اسکیلاتور یا اندیکاتور نوسانات
- میانگین متحرک
- سطح مقاومت و حمایت
در این میان تحلیل گران تکنیکال از روش های مانند استفاده از تحلیل تکنیکال بر پایه فیبوناچی و تحلیل تکنیکال بر پایه پرایس اکشن در کنار اندیکاتور ها در بررسی تحلیل استفاده می کنند.
بیشتر مطالعه کنید: آموزش پرایس اکشن
تفاوت میان تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال
تحلیل های بنیادین و تکنیکال بزرگترین مکاتب فکری در زمینه بازار هستند که در دو سوی یک زنجیره قرار دارند. هر دو شیوه به منظور تحقیق و پیش بینی روند آتی قیمت ها در بازار مورد استفاده قرار می گیرند؛ این شیوه ها درست مانند هر استراتژی یا فلسفه ای در سرمایه گذاری، مدافعان و مخالفانی دارند. تحلیل بنیادی شیوه ای است که از طریق تلاش برای اندازه گیری ارزش ذاتی سهام اوراق را ارزیابی می کند. تحلیل بنیادین همه جوانب از عملکرد کلی اقتصاد و صنعت تا شرایط مالی و مدیریت کمپانی مورد نظر را مورد مطالعه قرار می دهد. میزان درآمد، هزینه ها، سرمایه و میزان بدهی از جمله ویژگی های مهمی هستند که در تحلیل بنیادین مورد استفاده قرار می گیرند. تفاوت تحلیل های تکنیکال با تحلیل بنیادین در این است که قیمت های سهام و حجم معاملات انجام شده، یگانه منابع اطلاعاتی مورد استفاده در این تحلیل هستند. پیش فرض اصلی این است که تمام اصول بنیادین در قیمت لحاظ شده است؛ بنابراین نیازی نیست به این فاکتور ها دقت کنیم. تحلیل تکنیکال به دنبال ارزیابی ارزش اصلی و بنیادی سهام نیست؛ بلکه به دنبال استفاده از نمودار های سهام برای شناسایی الگوها و روند هایی است که روند آتی سهام را پیش بینی می کند.
محدودیت های استفاده از تحلیل تکنیکال
یک انتقاد که به تحلیل تکنیکال وارد شده است این است که تاریخ همواره دقیقا خود را تکرار نمی کند. بنابراین اهمیت مطالعه الگوهای قیمت ها مبهم است و می تواند نادیده گرفته شود. قیمت ها با فرض تصادفی بودن بهتر مدل بندی می شوند. امروزه استفاده از نرم افزار های تحلیل تکنیکال هم نقش پر رنگی را در تحلیل و بررسی روند قیمتی ایفا می کنند.در مقاله آموزش نرم افزار های تحلیل تکنیکال به آن ها اشاره مفصلی شده است
دیدگاه شما